استانداردهای حسابداری ایران

صفحه اصلی

قوانین و استاندارد ها

استانداردهای حسابداری ایران

مالیات بر درآمد (استاندارد 35)

مالیات بر درآمد (استاندارد 35)

آخرین اصلاحات: 1403/09/03

استاندارد حسابداری ٣٥
مالیات بر درآمد

استاندارد حسابداری ٣٥ مالیات بر درآمد

ردیف فهرست مندرجات شماره بند
0 هدف ١
1 دامنه‌ کاربرد ٣ - ٢
2 تعاریف‌ ١٠ - ٤
2-1 مبنای‌ مالیاتی‌ ١٠ - ٦
3 شناخت‌ بدهیهای‌ مالیات‌ جاری‌ و داراییهای‌ مالیات‌ جاری‌ ١١
4 شناخت‌ بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ ٤٤ - ١٢
4-1 تفاوتهای‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ ٢١ - ١٢
4-1-1 ترکیبهای‌ تجاری‌ ١٦
4-1-2 داراییهای‌ اندازه‌گیری‌شده‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ ١٧
4-1-3 سرقفلی‌ ٢٠ - ١٨
4-1-4 شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ ٢١
4-2 تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ ٣٢ - ٢٢
4-2-1 شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ ٣٢
4-3 زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ و اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ ٣٥ - ٣٣
4-4 بررسی‌ مجدد داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌نشده‌ ٣٦
4-5 سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌، شعب‌ و واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ و منافع‌ در مشارکتها ٤٤ - ٣٧
5 اندازه‌گیری‌ ٥٧ - ٤٥
6 شناخت‌ مالیات‌ جاری‌ و مالیات‌ انتقالی‌ ٧٠ - ٥٨
6-1 اقلام‌ شناسایی‌ شده‌ در صورت‌ سود و زیان‌  ٦١ - ٥٩
6-2 اقلام‌ شناسایی‌ شده‌ خارج‌ از صورت‌ سود و زیان‌ ٦٧ - ٦٢
6-3 مالیات‌ انتقالی‌ ناشی‌ از ترکیب‌ تجاری‌ ٧٠ - ٦٨
7 ارائه‌ ٧٧ - ٧١
7-1 تهاتر ٧٥ - ٧١
7-2 هزینه‌ مالیات‌ ٧٧ - ٧٦
7-2-1 هزینه‌ مالیات‌ (درآمد مالیات‌) مربوط‌ به‌ سود یا زیان‌ ناشی‌ از فعالیتهای‌ عادی‌ ٧٦
7-2-2 تفاوتهای‌ تسعیر مربوط‌ به‌ بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ ارزی‌ ٧٧
8 افشا ٩٠ - ٧٨
9 تاریخ‌ اجرا ٩١
10 مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ گزارشگری‌ مالی‌ ٩٢

 

هدف

 


١ . هدف‌ این‌ استاندارد، تجویز نحوه‌ حسابداری‌ مالیات‌ بـر درآمـد مـی‌ باشـد. موضـوع‌ اصـلی‌ در حسابداری‌ مالیات‌ بر درآمد، چگونگی‌ به‌ حساب‌ گرفتن‌ آثار مالیاتی‌ جاری‌ و آتی‌ موارد زیر است‌:

    الف‌.  بازیافت‌ (تسویه‌) آتی‌ مبلغ‌ دفتری‌ داراییهایی‌ (بدهیهایی‌) که‌ در صورت‌ وضعیت‌ مالی‌ واحد تجاری‌ شناسایی‌ می‌شوند؛ و

    ﺏ.معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ دوره‌ جاری‌ که‌ در صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌ شناسایی‌ می‌شوند.

هنگام‌ شناخت‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌، واحد گزارشگر انتظار بازیافت‌ یا تسویه‌ مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ دارایی‌ یا بدهی‌ را دارد. اگر این‌ احتمال‌ وجود داشته‌ باشد که‌ بازیافت‌ یا تسویه‌ مبلغ‌ دفتری‌ مزبور، موجب‌ شود پرداختهای‌ آتی‌ مالیات‌، بیشتر (کمتر) از زمانی‌ باشد که‌ بازیافت‌ یا تسویه‌، آثار مالیاتی‌ به‌ همراه‌ ندارد، این‌ استاندارد واحد تجاری‌ را با در نظر گرفتن‌ برخی‌ استثناهای‌ محدود، ملزم‌ به‌ شناسایی‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ (دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌) می‌کند.

این‌ استاندارد، واحد تجاری‌ را ملزم‌ می‌کند که‌ آثار مالیاتی‌ معاملات‌ و سایر رویدادها را به‌ همان‌ شیوه‌ای‌ به‌ حساب‌ منظور کند که‌ آن‌ معاملات‌ و رویدادها به‌ حساب‌ گرفته‌ می‌شوند. بنابراین‌، در مورد معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ شناسایی‌شده‌ در صورت‌ سود و زیان‌، هرگونه‌ آثار مالیاتی‌ مربوط‌ نیز در صورت‌ سود و زیان‌ شناسایی‌ می‌شود. آثار مالیاتی‌ معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ شناسایی‌شده‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ یا بطور مستقیم‌ در حقوق مالکانه‌، به‌ ترتیب‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ یا بطور مستقیم‌ در حقوق مالکانه‌ شناسایی‌ می‌شود. همچنین‌ در ترکیبهای‌ تجاری‌، شناسایی‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌، مبلغ‌ سرقفلی‌ ناشی‌ از آن‌ ترکیب‌ تجاری‌ یا مبلغ‌ سود شناسایی‌شده‌ در خرید زیر قیمت‌ را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد.

همچنین‌ در این‌ استاندارد، شناخت‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقـالی‌ ناشـی‌ از زیانهـای‌ مالیـاتی‌ استفاده‌ نشده‌ یا اعتبار مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌، ارائه‌ مالیات‌ بر درآمـد در صـورتهای‌ مـالی‌ و افشای‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ مالیات‌ بر درآمد بیان‌ می‌شود.

دامنه‌ کاربرد


٢ .  این‌ استاندارد باید براي حسابداری مالیات بر درآمد بکار گرفته‌ شود.

٣ . برای‌ مقاصد این‌ استاندارد، مالیات‌ بر درآمد شامل‌ تمام‌ مالیاتهای‌ داخلی‌ و خارجی‌ مبتنـی‌ بر سود مشمول‌ مالیات‌ است‌. همچنین‌، مالیات‌ بر درآمد، شامل‌ مالیاتهایی‌ مانند مالیاتهـای‌ تکلیفی‌ است‌ که‌ توسط‌ واحد تجاری‌ فرعی‌، واحد تجاری‌ وابسته‌ یا مشارکت‌ خـاص، در صورت‌ تخصیص‌ سود به‌ واحد گزارشگر، قابل‌ پرداخت‌ می‌شود.

تعاریف‌


٤ . در این‌ استاندارد، اصطلاحات زیر با معانی‌ مشخص‌ بکار رفته‌ است‌:

سود حسابداری سود یا زیان دوره، قبل‌ از کسر هزینه‌ مالیات است‌.

سود مشمول مالیات (زیان مالیـاتی‌) سود (زیان) دوره است‌، که‌ طبق‌ قوانین‌ مالیاتی‌ تعیین‌ می‌شود و مالیات بر درآمد، بر مبناي آن قابل‌ پرداخت‌ (قابل‌ بازیافت‌) است‌.

هزینه‌ مالیات (درآمد مالیات) کل‌ مبلغی‌ است‌ که‌ در محاسبه‌ سـود یـا زیـان دوره، در ارتبـاط بـا مالیات جاری و مالیات انتقالی‌، به‌ حساب گرفته‌ می‌شود.

مالیات جاری مبلغ‌ مالیات بر درآمد پرداختنی‌ (قابل‌ بازیافت‌) در ارتباط با سود مشـمول مالیـات (زیان مالیاتی‌) یک‌ دوره است‌.

بدهیهای مالیات انتقالی‌ مبالغ‌ مالیات بر درآمد قابـل‌ پرداخـت‌ در دوره هـای آتـی‌ اسـت‌ کـه‌ از تفاوتهای موقتی‌ مشمول مالیات ناشی‌ می‌شود.

داراییهای مالیات انتقالی‌ مبالغ‌ مالیات بر درآمد قابل‌ بازیافت‌ در دوره های آتی‌ در ارتباط با موارد زیر است‌:

    الف‌.  تفاوتهای موقتی‌ کاهنده مالیات ؛

    ب. انتقال زیانهاي مالیاتی‌ استفادهنشده به‌ دوره های آتی‌؛ و

پ. انتقال اعتبارهاي مالیاتی‌ استفادهنشده به‌ دوره های آتی‌.

تفاوتهای موقتی‌ تفاوت بین‌ مبلغ‌ دفتری یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ در صورت وضعیت‌ مالی‌ و مبنای مالیاتی‌ آن است‌. تفاوتهای موقتی‌ می‌تواند به‌ یکی‌ از دو صورت زیر باشد:

    الف‌. تفاوتهای موقتی‌ مشمول مالیات که‌ تفاوتهای موقتی‌ هستند که‌ هنگام بازیافت‌ مبلغ‌ دفتری یک‌ دارایی‌ یا تسویه‌ مبلغ‌ دفتری یک‌ بدهی‌، در تعیین‌ سود مشمول مالیات (زیان مالیاتی‌) دوره های آتی‌، منجر به‌ ایجاد مبالغ‌ مشمول مالیات خواهند شد؛ یا

    ب. تفاوتهاي موقتی‌ کاهنده مالیات که‌ تفاوتهای موقتی‌ هستند که‌ هنگام بازیافت‌ مبلغ‌ دفتـری یک‌ دارایی‌ یا تسویه‌ مبلغ‌ دفتری یک‌ بدهی‌، در تعیین‌ سود مشمول مالیات (زیان مالیاتی‌) دورههای آتی‌، منجر به‌ ایجاد مبالغ‌ کاهنده مالیات خواهند شد.

٤ . مبنای مالیـاتی‌ یک‌ دارایی‌ یا بدهی‌، مبلغ‌ قابل‌ انتساب به‌ آن دارایی‌ یا بدهی‌ برای مقاصد مالیـاتی‌ است‌.

٥ . هزینه‌ مالیات‌ (درآمد مالیات‌ )، متشکل‌ از هزینه‌ مالیات‌ جاری‌ (درآمـد مالیـات‌ جـاری‌) و هزینه‌ مالیات‌ انتقالی‌ (درآمد مالیات‌ انتقالی‌) است‌.

مبنای مالیاتی‌

٦ . مبنای‌ مالیاتی‌ یک‌ دارایی‌، مبلغی‌ است‌ که‌ از هرگونـه‌ منـافع‌ اقتصـادی‌ مشـمول‌ مالیـات‌ کسب‌ شده‌ توسط‌ واحد تجاری‌ در زمان‌ بازیافت‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌، برای‌ مقاصد مالیـاتی‌ قابل‌ کسر خواهد بود. در صورتی‌ که‌ این‌ منافع‌ اقتصادی‌ مشـمول‌ مالیـات‌ نباشـد، مبنـای‌ مالیاتی‌ دارایی‌ برابر با مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ است‌.

مثالها

١. بهای‌ تمام‌ شده‌ یـک‌ ماشـین‌ آلات‌، ١٠٠ اسـت‌. بـرای‌ مقاصـد مالیـاتی‌، در دوره‌ جـاری‌ و دوره‌های‌ قبل‌، استهلاکی‌ به‌ مبلغ‌ ٣٠ کسر شده‌ است‌ و مابقی‌ بهای‌ تمام‌ شده‌، یا بـه‌ عنـوان‌ استهلاک‌ یا از طریق‌ واگذاری‌، در دوره‌ های‌ آتی‌ قابل‌ کسر خواهد بود. برای‌ مقاصد مالیاتی‌، درآمد حاصل‌ از بکارگیری‌ ماشین‌آلات‌، مشـمول‌ مالیـات‌ اسـت‌، هرگونـه‌ سـود ناشـی‌ از واگذاری‌ ماشین‌آلات‌، برای‌ مقاصد مالیاتی‌ مشمول‌ مالیات‌ خواهد بود و هرگونه‌ زیان‌ ناشـی‌ از واگذاری‌، برای‌ مقاصد مالیاتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ خواهد بود. مبناي مالیاتی‌ ایـن‌ ماشـین‌ آلات ٧٠ است‌.

٢. مبلغ‌ دفتری‌ درآمد مالی‌ دریافتنی‌، ١٠٠ است‌. مالیات‌ درآمد مالی‌ مربـوط‌، بـر مبنـای‌ نقـدی‌ محاسبه‌ می‌شود. مبناي مالیاتی‌ درآمد مالی‌ دریافتنی‌، صفر است‌.

٣. مبلغ‌ دفتری‌ دریافتنی‌های‌ تجاری‌، ١٠٠ است‌. درآمد مربوط‌،قبلاً در سـود مشـمول‌ مالیـات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) منظور شده‌ است‌. مبناي مالیاتی‌ دریافتنیهاي تجاري، ١٠٠ است‌.

٤ . مبلغ‌ دفتری‌ سود تقسیمی‌ دریافتنی‌ از واحد تجاری‌ فرعی‌، ١٠٠ است‌. سود تقسیمی‌، مشمول‌ مالیات‌ نیست‌. در واقع‌، کل‌ مبلغ‌ دفتري دارایی‌، از منافع‌ اقتصادي قابل‌ کسر است‌. بنابراین‌، مبناي مالیاتی‌ سود تقسیمی‌ دریافتنی‌، ١٠٠ است‌.(الف‌)

٥. مبلغ‌ دفتری‌ وام‌ دریافتنی‌، ١٠٠ است‌. بازپرداخت‌ اصل‌ وام‌، هیچ‌ گونه‌ آثـار مالیـاتی‌ نـدارد.
مبناي مالیاتی‌ وام، ١٠٠ است‌.

(الف‌) بر اساس‌ این‌ تحلیل‌، تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ وجود ندارد. تحلیل‌ دیگر ایـن‌ اسـت‌ کـه‌ مبنـای مالیاتی‌ سودهای تقسیمی‌ دریافتنی‌، صفر است‌ و برای تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ ایجادشـده‌ بـه‌ مبلـغ‌ ١٠٠، نرخ‌ مالیاتی‌ صفر اعمال‌ می‌شود. در هر دو تحلیل‌، بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ وجود ندارد.

 

٧ . مبنای‌ مالیاتی‌ یک‌ بدهی‌، مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ پس‌ از کسر مبالغی‌ است‌ که‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌، در ارتباط‌ با آن‌ بدهی‌ در دوره‌های‌ آتی‌ قابل‌ کسر باشد. در مـورد پـیش‌دریافـت‌ درآمـد، مبنای‌ مالیاتی‌ بدهی‌، برابر با مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ پس‌ از کسر هرگونـه‌ درآمـدی‌ اسـت‌ کـه‌ در دوره‌های‌ آتی‌ مشمول‌ مالیات‌ نخواهد شد.

 

مثالها

١. بدهیهای‌ جاری‌ شامل‌ هزینه‌ های‌ پرداختنی‌ به‌ مبلغ‌ دفتری‌ ١٠٠ می‌باشد. بـرای‌ مقاصـد مالیـاتی‌، هزینه‌ مربوط‌ در زمان‌ پرداخت‌ نقدی‌، کسر خواهد شد. مبناي مالیاتی‌ هزینه‌هاي پرداختنی‌، صفر است‌.

٢. بدهیهای‌ جاری‌ شامل‌ پیش‌ دریافت‌ درآمد مالی‌ به‌ مبلغ‌ دفتری‌ ١٠٠ است‌. مالیات‌ درآمد مالی‌ مربوط‌، در زمان‌ دریافت‌ نقد محاسبه‌ می‌شود. مبناي مالیاتی‌ پیش‌دریافت‌ درآمد مالی‌، صفر است‌.

٣. بدهیهای‌ جاری‌ شامل‌ هزینه‌های‌ پرداختنی‌ به‌ مبلغ‌ دفتری‌، ١٠٠ است‌. هزینه‌ مربوط‌،قبلا بابت‌ مقاصد مالیاتی‌ کسر شده‌ است‌. مبناي مالیاتی‌ هزینه‌هاي پرداختنی‌، ١٠٠ است‌.

٤. بدهیهای‌ جاری‌، شامل‌ جرائم‌ پرداختنی‌ به‌ مبلغ‌ دفتری‌ ١٠٠ اسـت‌. بـرای‌ مقاصـد مالیـاتی‌، جرائم‌، کاهنده‌ مالیات‌ تلقی‌ نمی‌شود. مبناي مالیاتی‌ جرائم‌ پرداختنی‌ ١٠٠ است‌. (الف‌)

٥. مبلغ‌ دفتری‌ وام‌ پرداختنی‌ ١٠٠ است‌. بازپرداخت‌ اصل‌ وام‌، اثر مالیاتی‌ نـدارد. مبنـای مالیـاتی‌ این‌ وام ١٠٠ است‌.

(الف‌) بر اساس‌ این‌ تحلیل‌، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌، وجود ندارد. تحلیل‌ دیگر این‌ اسـت‌ کـه‌ مبنـاي مالیاتی‌ جرائم‌ پرداختنی‌، صفر است‌ و براي تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ ایجادشده‌ بـه‌ مبلـغ‌ ١٠٠، نـرخ‌ مالیاتی‌ صفر اعمال‌ می‌شود. در هر دو تحلیل‌، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ وجود ندارد.

 

٨ . برخی‌ اقلام‌ مبنای‌ مالیاتی‌ دارند، اما در صورت‌ وضعیت‌ مالی‌، به‌ عنوان‌ دارایی‌ یـا بـدهی‌ شناسایی‌ نمی‌ شوند. برای‌ مثال‌، در تعیین‌ سود حسابداری‌، ممکن‌ است‌ برخی‌ مخـارج‌، در دوره‌ وقوع‌ به‌ عنوان‌ هزینه‌ شناسایی‌ شوند اما برای‌ مقاصد مالیاتی‌، واحد تجاری‌ باید آنهـا را طی‌ مدت‌ تعیین‌شده‌ در قوانین‌ مالیاتی‌ مستهلک‌ کند. تفاوت‌ بین‌ مبنای‌ مالیـاتی‌ مخـارج‌ مذکور، یعنی‌ مبلغی‌ که‌ مراجع‌ مالیاتی‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ کاهنده‌ مالیات‌ دوره‌ های‌ آتی‌ مجـاز می‌ دانند، و مبلغ‌ دفتری‌ صفر، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ است‌ که‌ منجر به‌ ایجاد دارایـی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌شود.

 

٩ . هنگامی‌ که‌ مبنای‌ مالیاتی‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌، بلافاصله‌ مشخص‌ نباشد، در نظر گرفتن‌ اصل‌ بنیادی‌ زیربنای‌ این‌ استاندارد مفید است‌: به‌ استثنای‌ برخـی‌ مـوارد محـدود، واحـد تجاری‌ باید بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ (دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌) را هنگـامی‌ شناسـایی‌ کنـد کـه‌ بازیافت‌ یا تسویه‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ یا بدهی‌، موجب‌ شود پرداختهای‌ آتی‌ مالیات‌، بیشـتر (کمتر) از زمانی‌ باشد که‌ بازیافت‌ یا تسویه‌، آثار مالیاتی‌ به‌ همراه‌ ندارد.

١٠ . در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌، تفاوتهای‌ مـوقتی‌ از طریـق‌ مقایسـه‌ مبـالغ‌ دفتـری‌ داراییهـا و بدهیهای‌ مندرج‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ مناسب‌ آنهـا تعیـین‌ مـی‌شـود. مبنای‌ مالیاتی‌ با مراجعه‌ به‌ اظهار نامه‌ مالیاتی‌ هر یـک‌ از واحـدهای‌ تجـاری‌ گـروه‌ تعیـین‌ می‌گردد.

شناخت‌ بدهیهای مالیات جاری و داراییهای مالیات جاری


١١ . مالیات جاری دوره جاری و دوره های قبل‌ که‌ هنوز پرداخت‌ نشده است‌، باید بـه‌ عنـوان بـدهی‌ شناسایی‌ شود. اگر مبلغ‌ مربوط به‌ دوره جاري و دوره هاي قبل‌ کـه‌ تـا پایـان دوره گزارشـگري پرداخت‌ شده است‌، بیش‌ از مبلغ‌ بدهی‌ مربوط به‌ آن دوره ها باشد، این‌ مازاد بایـد بـه‌ عنـوان دارایی‌ (پیش‌پرداخت‌ مالیات) شناسایی‌ شود.

شناخت‌ بدهیهای مالیات انتقالی‌ و داراییهای مالیات انتقالی‌


       تفاوتهای موقتی‌ مشمول مالیات
١٢ .  دهی‌ مالیات انتقالی‌ باید براي تمام تفاوتهای موقتی‌ مشمول مالیـات شناسـایی‌ شـود، مگـر بـه‌ میزانی‌ که‌ بدهی‌ مالیات انتقالی‌، از موارد زیر ناشی‌ شود:
    الف‌.  شناخت‌ اولیه‌ سرقفلی‌؛ یا
    ب.   شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ در معامله‌اي که‌:
      ١.  ترکیب‌ تجاری نیست‌؛ و

     ٢. در زمان معامله‌، سود حسابداری و سود مشمول مالیات (زیان مالیاتی‌)، تحت‌ تأثیر قرار نمی‌گیرد.

با وجود این‌، براي تفاوتهای موقتی‌ مشمول مالیات مرتبط‌ با سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری فرعی‌، شعب‌ و واحدهای تجاری وابسته‌ و منافع‌ در مشارکتها، بدهی‌ مالیات انتقالی‌ باید طبق‌ بند ٣٨ شناسایی‌ شود.

١٣ . در زمان‌ شناخت‌ یک‌ دارایی‌، بازیافت‌ مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ در قالب‌ ورود جریان‌ منافع‌ اقتصـادی‌ به‌ واحد تجاری‌ در دوره‌های‌ آتی‌، امری‌ بدیهی‌ است‌. چنانچه‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایـی‌ بیشـتر از مبنای‌ مالیاتی‌ آن‌ باشد، مبلغ‌ منافع‌ اقتصادی‌ مشمول‌ مالیات‌ بیشتر از مبلغی‌ خواهـد بـود کـه‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌ می‌ تواند کاهنده‌ مالیات‌ باشد. این‌ تفاوت‌، تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ است‌ و تعهد به‌ پرداخت‌ مالیات‌ بر درآمد حاصل‌ از آن‌ در دوره‌هـای‌ آتـی‌، بـدهی‌ مالیـات‌ انتقالی‌ است‌. با بازیافت‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ توسط‌ واحد تجـاری‌، تفـاوت‌ مـوقتی‌ مشـمول‌ مالیات‌ برگشت‌ داده‌ می‌ شود و واحد تجاری‌ سـود مشـمول‌ مالیـات‌ خواهـد داشـت‌. ایـن‌ موضوع‌، این‌ احتمال‌ را ایجاد می‌ کند که‌ منافع‌ اقتصادی‌ به‌ شکل‌ پرداختهای‌ مالیات‌ از واحد تجاری‌ به‌ بیرون‌ جریان‌ پیدا کند. بنابراین‌، این‌ استاندارد، به‌ استثنای‌ شرایط‌ خاصـی‌ کـه‌ در بندهای‌ ١٢ و ٣٨ تشریح‌ شده‌ است‌، شناسایی‌ تمام‌ بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ را الزامی‌ می‌کند.

مثال

یک‌ دارایی‌ به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ ١٥٠، دارای‌ مبلغ‌ دفتری‌ ١٠٠ است‌. استهلاک‌ انباشته‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌ ٩٠ و نرخ مالیات‌، ٢٥% است‌.

مبنای مالیاتی‌ دارایی‌ ٦٠ (بهاي تمام شده ١٥٠ پس‌ از کسر استهلاك انباشته‌ مالیـاتی‌ ٩٠) اسـت‌. بـراي بازیافـت‌ مبلغ‌ دفتري ١٠٠، واحد تجاري باید درآمد مشمول مالیات معادل ١٠٠ کسب‌ کند، امـا تنهـا قـادر خواهـد بـود بـه‌ میزان استهلاك مالیاتی‌ معادل ٦٠، آن را کاهش‌ دهد. در نتیجه‌، هنگامی‌ که‌ واحد تجـاري مبلـغ‌ دفتـری دارایـی‌ را بازیافت‌ می‌ کند، مالیات بر درآمدی معادل ١٠ (٢٥% × ٤٠) ، پرداخت‌ می‌کند. تفاوت مبلـغ‌ دفتـری معـادل ١٠٠ و مبنای مالیاتی‌ معادل ٦٠ ، تفاوت موقتی‌ مشمول مالیات معادل ٤٠ است‌. بنابراین‌، واحد تجاری بدهی‌ مالیـات انتقالی‌ به‌ میزان ١٠ (٢٥% × ٤٠) شناسایی‌ می‌ کند که‌ نشان دهنده مالیات بر درآمد هایی‌ است‌ که‌ هنگام بازیافت‌ مبلغ‌ دفتری دارایی‌ پرداخت‌ خواهد شد.

 

١٤ . برخی‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ هنگامی‌ به‌ وجود می‌ آید که‌ دوره‌ شناسایی‌ درآمد یـا هزینـه‌ بـرای‌ محاسبه‌ سود حسابداری‌، با دوره‌ انعکاس‌ آن‌ در سود مشمول‌ مالیات‌ متفاوت‌ باشد. چنـین‌ تفاوتهای‌ موقتی‌، اغلب‌ به‌ عنوان‌ تفاوتهای‌ زمانی‌ توصیف‌ می‌ شوند. موارد زیر، مثالهایی‌ از این‌ نوع‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ است‌ و در نتیجه‌، منجر به‌ ایجاد بدهیهای‌ مالیـات‌ انتقالی‌ می‌شود:

 

    الف‌. درآمد مالی‌ که‌ بر مبنای‌ تخصیص‌ زمانی‌ در سود حسابداری‌ لحاظ می‌شود، اما ممکن‌ است‌ در برخی‌ حوزه‌های‌ مقرراتی‌، هنگام‌ وصول‌ نقد، در سود مشمول‌ مالیات‌ لحاظ گردد. مبنای‌ مالیاتی‌ هرگونه‌ دریافتنی‌ شناسایی‌ شده‌ در صورت‌ وضعیت‌ مالی‌ در ارتباط‌ با این‌ درآمدها صفر است‌ زیرا این‌ درآمدها تا زمان‌ وصول‌ نقد، تأثیری‌ بر سود مشمول‌ مالیات‌ ندارند؛

    ﺏ.استهلاک‌ منظورشده‌ در تعیین‌ سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌)، ممکن‌ است‌ با استهلاک‌ محاسبه‌شده‌ در تعیین‌ سود حسابداری‌، تفاوت‌ داشته‌ باشد. تفاوت‌ موقتی‌، تفاوت‌ بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ آن‌ است‌ که‌ برابر با بهای‌ تمام‌ شده‌ اولیه‌ دارایی‌ پس‌ از کسر تمام‌ کسور مربوط‌ به‌ آن‌ دارایی‌ است‌ که‌ در تعیین‌ سود مشمول‌ مالیات‌ دوره‌ جاری‌ و دوره‌های‌ قبل‌، توسط‌ مراجع‌ مالیاتی‌ پذیرفته‌ شده‌ است‌. در صورتی‌ که‌ استهلاک‌ مالیاتی‌ شتابدار باشد، تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ ایجاد می‌شود و منجر به‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌گردد (در صورتی‌ که‌ استهلاک‌ مالیاتی‌، از سرعت‌ پایین‌تری‌ نسبت‌ به‌ استهلاک‌ حسابداری‌ برخوردار باشد، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ ایجاد می‌شود و منجر به‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌گردد)؛ و

    ﭖ.برای‌ تعیین‌ سود حسابداری‌، ممکن‌ است‌ مخارج‌ توسعه‌ در بهای‌ تمام‌شده‌ داراییها منظور شود و در طول‌ دوره‌های‌ آتی‌ مستهلک‌ گردد اما برای‌ مقاصد مالیاتی‌، در دوره‌ای‌ که‌ واقع‌ می‌شود سود مشمول‌ مالیات‌ را کاهش‌ می‌دهد. مبنای‌ مالیاتی‌ مخارج‌ توسعه‌، صفر است‌ زیراقبلا از سود مشمول‌ مالیات‌ کسر شده‌ است‌. این‌ تفاوت‌ موقتی‌، تفاوت‌ بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ مخارج‌ توسعه‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ صفر آن‌ می‌باشد.

١٥ .  تفاوتهای‌ موقتی‌، در موارد زیر نیز ایجاد می‌شوند:

    الف‌.  داراییهای‌ قابل‌ تشخیص‌ تحصیل‌شده‌ و بدهیهای‌ تقبل‌شده‌ در ترکیب‌ تجاری‌، طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ١٩ ترکیبهای تجاری، به‌ ارزش‌ منصفانه‌ شناسایی‌ شوند، اما برای‌

مقاصد مالیاتی‌، تعدیلی‌ از این‌ بابت‌ انجام‌ نشود (به‌ بند ١٦ مراجعه‌ شود)؛

    ﺏ.برخی‌ داراییها تجدید ارزیابی‌ شوند، اما برای‌ مقاصد مالیاتی‌ تعدیلی‌ از این‌ بابت‌ انجام‌ نشود (به‌ بند ١٧ مراجعه‌ شود)؛

    ﭖ.در ترکیب‌ تجاری‌، سرقفلی‌ ایجاد شود (به‌ بند ١٨ مراجعه‌ شود)؛

    ﺕ.مبنای‌ مالیاتی‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ در شناخت‌ اولیه‌، با مبلغ‌ دفتری‌ اولیه‌ آن‌ متفاوت‌ باشد، برای‌ مثال‌، هنگامی‌ که‌ واحد تجاری‌ ازکمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌ که‌ معاف‌ از مالیات‌ است‌، در رابطه‌ با داراییها منتفع‌ می‌شود. (به‌ بندهای‌ ٢١ و ٣٢ مراجعه‌ شود)؛ یا

    ﺙ.مبلغ‌ دفتری‌ سرمایه‌گذاریها در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌، شعب‌ و واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ یا منافع‌ در مشارکتها، با مبنای‌ مالیاتی‌ سرمایه‌گذاریها یا منافع‌ مذکور تفاوت‌ داشته‌ باشد (به‌ بندهای‌ ٣٧ تا ٤٤ مراجعه‌ شود).

ترکیبهای تجاری

١٦ . به‌ استثنای‌ برخی‌ موارد، داراییهای‌ قابل‌ تشخیص‌ تحصیل‌شـده‌ و بـدهیهای‌ تقبـل‌شـده‌ در ترکیب‌ تجاری‌، به‌ ارزش‌ منصفانه‌ در تاریخ‌ تحصیل‌، شناسایی‌ می‌ شوند. تفاوتهای‌ مـوقتی‌ در صورتی‌ ایجاد می‌ شود که‌ مبنای‌ مالیـاتی‌ داراییهـای‌ قابـل‌ تشـخیص‌ تحصـیل‌ شـده‌ و بدهیهای‌ تقبل‌ شده‌، تحت‌ تأثیر ترکیب‌ تجاری‌ قرار نگرفته‌ باشد یا به‌گونه‌ای‌ متفاوت‌، تحت‌ تأثیر قرار گرفته‌ باشد. برای‌ مثال‌، هنگامی‌ که‌ مبلغ‌ دفتری‌ یک‌ دارایی‌ تا ارزش‌ منصفانه‌ آن‌ افزایش‌ می‌یابد اما مبنای‌ مالیاتی‌ دارایی‌ برای‌ مالک‌ قبلی‌، بهای‌ تمام‌ شده‌ بـاقی‌ مـی‌مانـد، تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ ایجاد می‌ شود که‌ منجر به‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقـالی‌ مـی‌ گـردد. بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ ایجادشده‌، سرقفلی‌ را تحت‌ تأثیر قرار می‌ دهد (بـه‌ بنـد ٦٨ مراجعـه‌ شود).

داراییهای اندازه گیری شده به‌ ارزش منصفانه‌

١٧ . طبق‌ استاندارد های‌ حسابداری‌، اندازه‌ گیری‌ برخی‌ داراییها بـه‌ ارزش‌ منصـفانه‌ یـا تجدیـد ارزیابی‌ آنها مجاز یا الزامی‌ است‌ (برای‌ مثال‌، به‌ اسـتاندارد حسـابداری‌ ١١ داراییهـاي ثابـت‌ مشـهود، استاندارد حسابداری‌ ١٧ داراییهـاي نامشـهود و اسـتاندارد حسـابداری‌ ١٥ حسـابداری سرمایه‌ گـذاریها مراجعه‌ شود). چنانچه‌ طبق‌ قوانین‌ مالیاتی‌، تجدید ارزیابی‌ یا نوع‌ دیگـری‌ از تجدید ارائه‌ دارایی‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌، بر سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) دوره‌ جـاری‌ تأثیر بگذارد، مبنای‌ مالیاتی‌ دارایی‌ تعدیل‌ می‌ شود و تفاوت‌ موقتی‌ ایجاد نمی‌شود. در غیـر این‌ صورت‌، تجدید ارزیابی‌ یا تجدید ارائه‌ دارایی‌، سود مشمول‌ مالیات‌ را در دوره‌ تجدید ارزیابی‌ یا تجدید ارائه‌ تحت‌ تأثیر قرار نمی‌ دهد و در نتیجه‌، مبنای‌ مالیاتی‌ دارایـی‌ تعـدیل‌ نمی‌ شود. با وجود این‌، بازیافت‌ آتی‌ مبلغ‌ دفتری‌، منجر به‌ جریان‌ منافع‌ اقتصـادی‌ مشـمول‌ مالیات‌ به‌ واحد تجاری‌ خواهد شد و مبلغی‌ که‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌، کاهنده‌ مالیات‌ است‌، با مبلغ‌ منافع‌ اقتصادی‌ تفاوت‌ خواهد داشت‌. تفاوت‌ بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ تجدید ارزیابی‌ شده‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ آن‌، تفاوت‌ موقتی‌ است‌ و باعث‌ ایجاد بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌شود. این‌ موضوع‌ حتی‌ در موارد زیر نیز مصداق دارد:

    الف‌. واحد تجاری‌، قصد واگذاری‌ دارایی‌ را نداشته‌ باشد. در این‌ صورت‌، مبلغ‌ دفتری‌ تجدید ارزیابی‌شده‌ دارایی‌، از طریق‌ استفاده‌ بازیافت‌ می‌شود و منجر به‌ ایجاد درآمد مشمول‌ مالیاتی‌ می‌گردد که‌ از استهلاک‌ قابل‌ قبول‌ مالیاتی‌ در دوره‌های‌ آتی‌، بیشتر است‌؛ یا

    ﺏ.چنانچه‌ عایدات‌ واگذاری‌ دارایی‌ در داراییهای‌ مشابه‌ سرمایه‌گذاری‌ شود، مالیات‌ سودهای‌ سرمایه‌ای‌، به‌ دوره‌های‌ آتی‌ انتقال‌ می‌یابد. در این‌ موارد، مالیات‌عملاً در زمان‌ فروش‌ یا استفاده‌ از آن‌ داراییهای‌ مشابه‌، قابل‌ پرداخت‌ می‌شود.

سرقفلی‌

١٨ . سرقفلی‌ ایجادشده‌ در ترکیب‌ تجاری‌، از طریق‌ مازاد قسمت‌ (الف‌) بر قسـمت‌ (ب‌) زیـر، اندازه‌گیری‌ می‌شود:

    الف‌. مجموع‌:

     ١ . مابه‌ازای‌ انتقال‌یافته‌ اندازه‌ گیری‌شده‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ١٩، کـه‌ بطـور معمول‌، مستلزم‌ ارزش‌ منصفانه‌ در تاریخ‌ تحصیل‌ است‌.

     ٢. مبلغ‌ هرگونه‌ منافع‌ فاقد حق‌ کنترل‌ در واحد تحصیل‌شده‌ که‌ طبـق‌ اسـتاندارد حسابداری‌ ١٩ شناسایی‌ می‌شود؛ و

     ٣. در ترکیب‌ تجاری‌ مرحلـه‌ای‌، ارزش‌ منصـفانه‌ حقـوق مالکانـه‌ قبلـی‌ واحـد تحصیل‌کننده‌ در واحد تحصیل‌شده‌ در تاریخ‌ تحصیل‌؛

   ﺏ.خالص‌ مبالغ‌ داراییهای‌ قابل‌ تشخیص‌ تحصیل‌شده‌ و بدهیهای‌ تقبل‌شده‌ در تاریخ‌ تحصیل‌ که‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ١٩ اندازه‌گیری‌ می‌شود.

بطور معمول‌، کاهش‌ مبلغ‌ دفتری‌ سرقفلی‌ به‌ عنوان‌ هزینه‌ کاهنده‌ مالیـات‌ در تعیـین‌ سـود مشمول‌ مالیات‌، مجاز نیست‌. افزون‌ بر این‌، در صورتی‌ که‌ واحد تجـاری‌ فرعـی‌ فعالیـت‌ تجاری‌ اصلی‌ خود را واگذار کند، بهای‌ تمام‌ شده‌ سرقفلی‌، اغلب‌ کاهنده‌ مالیات‌ نمی‌ باشد. بنابراین‌، مبنای‌ مالیاتی‌ سرقفلی‌ صفر است‌. هرگونه‌ تفاوت‌ بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ سرقفلی‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ صفر آن‌، تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ است‌. با این‌ وجود، این‌ استاندارد، شناخت‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌ را مجاز نمی‌ داند، زیـرا سـرقفلی‌ بـه‌ عنـوان‌ یـک‌ باقیمانـده‌ اندازه‌ گیری‌ می‌ شود و شناخت‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌، موجب‌ افزایش‌ مبلغ‌ دفتـری‌ سـرقفلی‌ می‌گردد.

١٩ . در صورتی‌ که‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌، به‌ این‌ دلیل‌ که‌ در زمان‌ شناخت‌ اولیه‌ سرقفلی‌ ایجـاد شده‌ است‌، شناسایی‌ نشود، فرض‌ می‌ شود که‌ کاهش‌های‌ بعدی‌ در بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ نیز در زمان‌ شناخت‌ اولیه‌ سرقفلی‌ ایجاد شده‌ است‌ و بنابراین‌، طبق‌ بند ١٢(الـف‌ )، شناسـایی‌ نمی‌ شود. برای‌ مثال‌، در صورتی‌ که‌ در ترکیب‌ تجاری‌، واحد تجاری‌ سرقفلی‌ معـادل‌ ١٠٠ واحد پول‌ که‌ مبنای‌ مالیاتی‌ معادل‌ صفر دارد را شناسایی‌ کند، بند ١٢(الف‌) واحد تجـاری‌ را از شناسایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌، منع‌ می‌ کند. در صورتی‌ که‌ واحـد تجـاری‌،متعاقبـاً زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ سرقفلی‌ را معادل‌ ٢٠ واحد پول‌ شناسایی‌ کنـد، مبلـغ‌ تفـاوت‌ مـوقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ مربوط‌ به‌ سرقفلی‌، از ١٠٠ واحد پول‌ به‌ ٨٠ واحد پول‌ کاهش‌ مـی‌ یابـد و منجر به‌ کاهش‌ در ارزش‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌نشده‌ می‌ شـود. کـاهش‌ در ارزش‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌نشده‌ نیز مربوط‌ به‌ شناخت‌ اولیـه‌ سـرقفلی‌ در نظـر گرفتـه‌ می‌شود و بنابراین‌، شناسایی‌ آن‌، طبق‌ بند ١٢(الف‌) مجاز نیست‌.

٢٠ . با وجود این‌، بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ بابت‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ مشـمول‌ مالیـات‌ مربـوط‌ بـه‌ سرقفلی‌، تا میزانی‌ شناسایی‌ می‌ شوند که‌ ناشی‌ از شناخت‌ اولیه‌ سرقفلی‌ نباشند. برای‌ مثال‌، اگر در ترکیب‌ تجاری‌، واحد تجاری‌، سرقفلی‌ معادل‌ ١٠٠ واحد پول‌ شناسـایی‌ کنـد کـه‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌، با نرخ سالانه‌ ٢٠ درصد که‌ شروع‌ آن‌ از سـال‌ تحصـیل‌ مـی‌ باشـد، کاهنده‌ مالیات‌ باشد، مبنای‌ مالیاتی‌ سرقفلی‌ در شناخت‌ اولیه‌ ١٠٠ واحد پـول‌ و در پایـان‌ سال‌ تحصیل‌ ٨٠ واحد پول‌ می‌ باشد. اگر مبلغ‌ دفتری‌ سرقفلی‌ در پایان‌ سال‌ تحصیل‌، بدون‌ تغییر معادل‌ ١٠٠ واحد پول‌ باقی‌ بماند، تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیـات‌ معـادل‌ ٢٠ واحـد پول‌، در پایان‌ سال‌ تحصیل‌ ایجاد می‌ شود. از آنجا که‌ تفاوت‌ موقتی‌ مشـمول‌ مالیـات‌، بـه‌ شناخت‌ اولیه‌ سرقفلی‌ ارتباطی‌ ندارد، بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌ شناسایی‌ می‌شود.

شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌

٢١ . تفاوت‌ موقتی‌ ممکن‌ است‌ در شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ ایجـاد شـود، بـرای‌ مثال‌، در صورتی‌ که‌ تمام‌ یا بخشی‌ از بهای‌ تمام‌ شده‌ دارایی‌، برای‌ مقاصد مالیاتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ نباشد. روش‌ حسابداری‌ چنین‌ تفاوت‌ موقتی‌، به‌ ماهیـت‌ معاملـه‌ ای‌ کـه‌ منجـر بـه‌ شناخت‌ اولیه‌ دارایی‌ یا بدهی‌ مزبور شده‌ است‌، بستگی‌ دارد:

    الف‌. در ترکیب‌ تجاری‌، واحد تجاری‌ هرگونه‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ را شناسایی‌ می‌کند و این‌ موضوع‌، مبلغ‌ سرقفلی‌ شناسایی‌شده‌ یا سود خرید زیر قیمت‌ شناسایی‌شده‌ را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد (به‌ بند ١٦ مراجعه‌ شود)؛

    ﺏ.اگر معامله‌ای‌ سود حسابداری‌ یا سود مشمول‌ مالیات‌ را تحت‌ تأثیر قرار دهد، واحد تجاری‌ هرگونه‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ را شناسایی‌ می‌کند و هزینه‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا درآمد مالیات‌ انتقالی‌ ایجادشده‌ را در صورت‌ سود و زیان‌ شناسایی‌ می‌نماید (به‌ بند ٦٠ مراجعه‌ شود).

    ﭖ.در صورتی‌ که‌ معامله‌، ترکیب‌ تجاری‌ نباشد و سود حسابداری‌ و سود مشمول‌ مالیات‌ را تحت‌ تاثیر قرار ندهد، در نبود معافیت‌ ارائه‌شده‌ در بندهای‌ ١٢ و ٢٢، واحد تجاری‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌ را شناسایی‌ می‌کند و مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ یا بدهی‌ را معادل‌ همان‌ مبلغ‌ تعدیل‌ می‌نماید. این‌گونه‌ تعدیلات‌ از شفافیت‌ صورتهای‌ مالی‌ می‌کاهد. بنابراین‌، طبق‌ این‌ استاندارد، واحد تجاری‌ مجاز به‌ شناسایی‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌، در زمان‌ شناخت‌ اولیه‌ یا پس‌ از آن‌ نمی‌باشد ( به‌ مثال‌ زیر مراجعه‌ شود). افزون‌ بر این‌، واحد تجاری‌ تغییرات‌ بعدی‌ در بدهی‌ یا دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌نشده‌ را همزمان‌ با مستهلک‌ شدن‌ دارایی‌، شناسایی‌ نمی‌کند.

مثال مربوط به‌ بند ٢١(پ)

واحد تجاری‌ قصد دارد یک‌ دارایی‌ به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ ٠٠٠ر١ را در عمر مفید پنج‌ ساله‌ آن‌ مورد استفاده‌ قرار دهد و سپس‌ آن‌ را به‌ ارزش‌ باقیمانده‌ صفر واگذار نماید. نرخ مالیـات‌ ٤٠% اسـت‌. استهلاک‌ دارایی‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌، کاهنـده‌ مالیـات‌ نمـی‌باشـد. در زمـان‌ واگـذاری‌، سـود سرمایه‌ای‌ مشمول‌ مالیات‌ نیست‌ و زیان‌ سرمایه‌ای‌، کاهنده‌ مالیات‌ نمی‌باشد.

همزمان با بازیافت‌ مبلغ‌ دفتري دارایی‌، واحد تجاري درآمد مشمول مالیاتی‌ به‌ میزان ٠٠٠ر١ کسـب‌ خواهـد کـرد و مالیات ٤٠٠ را پرداخت‌ خواهد نمود. واحد تجاری بدهی‌ مالیات انتقالی‌ ایجادشده معادل ٤٠٠ را شناسایی‌ نمی‌ کند زیرا ناشی‌ از شناخت‌ اولیه‌ دارایی‌ است‌.

مبلغ‌ دفتری دارایی‌ در سال بعد، ٨٠٠ خواهد بود. بـا کسـب‌ درآمـد مشـمول مالیـاتی‌ معـادل ٨٠٠، واحـد تجـاری مالیاتی‌ معادل ٣٢٠ پرداخت‌ خواهد کرد. واحد تجاری بدهی‌ مالیات انتقالی‌ معادل ٣٢٠ را شناسایی‌ نمی‌کنـد، زیـرا ناشی‌ از شناخت‌ اولیه‌ دارایی‌ است‌.

 


تفاوتهای موقتی‌ کاهنده مالیات

 

٢٢ . دارایی‌ مالیات انتقالی‌، باید برای تمام تفاوتهاي موقتی‌ کاهنده مالیات تا میزانی‌ شناسایی‌ شود که‌ در مقابل‌ تفاوتهای موقتی‌ کاهنده مالیات، وجود سود مشمول مالیات قابل‌ استفاده محتمل‌ باشد، مگر اینکه‌ دارایی‌ مالیات انتقالی‌، از شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ در معامله‌اي ایجاد شود که‌:

    الف‌.  ترکیب‌ تجاری نیست‌؛ و

    ب.در زمان معامله‌، سود حسابداری و سود مشمول مالیات (زیان مالیاتی‌) را تحت‌ تأثیر قرار نمی‌دهد.

با وجود این‌، برای تفاوتهای موقتی‌ کاهنده مالیات مرتبط‌ با سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری فرعی‌، شعب‌، واحدهای تجاری وابسته‌ و منافع‌ در مشارکتها، دارایی‌ مالیات انتقالی‌ باید طبق‌ بند ٤٣ شناسایی‌ شود.

٢٣ . در زمان‌ شناخت‌ یک‌ بدهی‌، تسویه‌ مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ در دوره‌ های‌ آتی‌ از طریق‌ خروج‌ منابع‌ دارای‌ منافع‌ اقتصادی‌ از واحد تجاری‌، امری‌ بدیهی‌ اسـت‌. هنگـامی‌ کـه‌ منـابع‌ از واحـد تجاری‌ خارج‌ می‌ شود، ممکن‌ است‌ تمام‌ یا بخشی‌ از مبالغ‌ آنها هنگام‌ تعیین‌ سود مشـمول‌ مالیات‌ دوره‌های‌ بعد از دوره‌ای‌ که‌ بدهی‌ در آن‌ شناسایی‌ می‌شود، کاهنده‌ مالیات‌ باشد. در چنین‌ مواردی‌، بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ بدهی‌ و مبنـای‌ مالیـاتی‌ آن‌، تفـاوت‌ مـوقتی‌ وجـود دارد. همچنین‌، در ارتباط‌ با مالیات‌ بر درآمدی‌ که‌ در دوره‌ های‌ آتی‌ به‌ این‌ دلیل‌ قابـل‌ بازیافـت‌ می‌ شود که‌ بخشی‌ از بدهی‌ به‌ عنوان‌ کاهنده‌ سود مشمول‌ مالیات‌ پذیرفته‌ می‌ شود، دارایـی‌ مالیات‌ انتقالی‌ ایجاد می‌ شود. همچنین‌، در صورتی‌ که‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ کمتـر از مبنـای‌ مالیاتی‌ آن‌ باشد، این‌ تفاوت‌ منجر به‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ در ارتباط‌ با مالیات‌ بر درآمدی‌ می‌شود که‌ در دوره‌های‌ آتی‌ قابل‌ بازیافت‌ است‌.

مثال

واحد تجاری‌ برای‌ بازخرید مرخصی‌ کارکنان‌، بدهی‌ به‌ مبلـغ‌ ١٠٠ شناسـایی‌ مـی‌کنـد. بـرای‌ مقاصد مالیاتی‌، هزینه‌ بازخرید مرخصی‌ تا زمانی‌ که‌ واحد تجاری‌ آن‌ را نپردازد، کاهنده‌ مالیات‌ نیست‌. نرخ مالیات‌ ٢٥% است‌.

مبناي مالیاتی‌ بدهی‌ صفر است‌ (مبلغ‌ دفتري ١٠٠ پس‌ از کسر مبلغی‌ که‌ در ارتباط با این‌ بـدهی‌، در دوره هـاي آتـی‌ براي مقاصد مالیاتی‌ کاهنده مالیات می‌ باشد). در تسویه‌ بدهی‌ به‌ مبلغ‌ دفتري، واحد تجاري سود مشمول مالیات آتی‌ خود را به‌ میزان ١٠٠ کاهش‌ می‌دهد و، در نتیجه‌، پرداخت‌ مالیات آتی‌ خود را به‌ میزان ٢٥، (حاصل‌ضرب ١٠٠ در ٢٥%) کاهش‌ می‌ دهد. تفاوت بین‌ مبلغ‌ دفتري ١٠٠ و مبناي مالیاتی‌ صفر، تفاوت موقتی‌ کاهنده مالیـات معـادل ١٠٠ است‌. بنابراین‌، واحد تجاری دارایی‌ مالیات انتقالی‌ به‌ میزان ٢٥ (حاصل‌ ضرب ١٠٠ در ٢٥%) شناسایی‌ مـی‌ کنـد، مشروط بر اینکه‌ کسب‌ سود مشمول مالیات کافی‌ در دورههاي آتی‌ براي انتفاع واحـد تجـاری از طریـق‌ کـاهش‌ در پرداخت‌ مالیات، محتمل‌ باشد.

 

٢٤ . مثالهای‌ زیر، نمونه‌ هایی‌ از تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنـده‌ مالیـات‌ اسـت‌ کـه‌ منجـر بـه‌ ایجـاد داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌شود:

 

    الف‌.  هزینه‌های‌ مزایای‌ بازنشستگی‌ ممکن‌ است‌ هنگام‌ ارائه‌ خدمت‌ توسط‌ کارکنان‌، برای‌ تعیین‌ سود حسابداری‌ کسر شود، اما در تعیین‌ سود مشمول‌ مالیات‌، هنگام‌ پرداخت‌ کمکها به‌ صندوق توسط‌ واحد تجاری‌ یا هنگام‌ پرداخت‌ مزایای‌ بازنشستگی‌ توسط‌ واحد تجاری‌، کاهنده‌ سود مشمول‌ مالیات‌ می‌باشد. تفاوت‌ بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ بدهی‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ آن‌، تفاوت‌ موقتی‌ است‌؛ مبنای‌ مالیاتی‌ بدهی‌معمولاً صفر است‌. هنگامی‌ که‌ کمکها یا مزایای‌ بازنشستگی‌ پرداخت‌ می‌شود، منافع‌ اقتصادی‌ به‌ شکل‌ کاهش‌ در سود مشمول‌ مالیات‌، به‌ واحد تجاری‌ جریان‌ می‌ یابد و در نتیجه‌، این‌ تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌، منجر به‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌شود؛

    ﺏ.برای‌ تعیین‌ سود حسابداری‌، برخی‌ مخارج‌ در دوره‌ وقوع‌ به‌ عنوان‌ هزینه‌ شناسایی‌ می‌شود، اما در تعیین‌ سود مشمول‌ مالیات‌، ممکن‌ است‌ واحد تجاری‌ تا دوره‌ بعد مجاز به‌ کاهش‌ در سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) نباشد. تفاوت‌ بین‌ مبنای‌ مالیاتی‌ این‌ مخارج‌، یعنی‌ مبلغی‌ که‌ مراجع‌ مالیاتی‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ کاهنده‌ سود مشمول‌ مالیات‌ در دوره‌های‌ آتی‌ مجاز می‌دانند و مبلغ‌ دفتری‌ صفر، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ است‌ که‌ منجر به‌ ایجاد دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌شود؛

    ﭖ.به‌ استثنای‌ برخی‌ موارد محدود، واحد تجاری‌ داراییهای‌ قابل‌ تشخیص‌ تحصیل‌شده‌ و بدهیهای‌ تقبل‌شده‌ در ترکیب‌ تجاری‌ را به‌ ارزش‌ منصفانه‌ در تاریخ‌ تحصیل‌ شناسایی‌ می‌کند. هنگامی‌ که‌ بدهی‌ تقبل‌شده‌، در تاریخ‌ تحصیل‌ شناسایی‌ می‌شود اما مخارج‌ مربوط‌، سود مشمول‌ مالیات‌ دوره‌های‌ بعد را کاهش‌ می‌دهد، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ ایجاد می‌شود که‌ منجر به‌ ایجاد دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌گردد. همچنین‌، هنگامی‌ که‌ ارزش‌ منصفانه‌ دارایی‌ قابل‌ تشخیص‌ تحصیل‌شده‌ کمتر از مبنای‌ مالیاتی‌ آن‌ باشد، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ ایجاد می‌شود. در هر دو حالت‌، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌، سرقفلی‌ را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد (به‌ بند ٦٦ مراجعه‌ شود)؛ و

    ﺕ.ممکن‌ است‌ برخی‌ داراییها به‌ ارزش‌ منصفانه‌ اندازه‌گیری‌ شوند، یا ممکن‌ است‌ تجدید ارزیابی‌ شوند بدون‌ اینکه‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌ تعدیلی‌ از این‌ بابت‌ انجام‌ شود ( به‌ بند ١٧ مراجعه‌ شود ). در صورتی‌ که‌ مبنای‌ مالیاتی‌ دارایی‌ بیش‌ از مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ باشد، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ ایجاد می‌شود.

مثال مربوط به‌ بند ٢٤(ت)

تعیین‌ تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ در پایان‌ سال‌ دوم‌

واحد تجاری‌ الف‌ در ابتدای‌ سال‌ اول‌، یک‌ ابزار بدهی‌ به‌ مبلغ‌ ٠٠٠ر١ خریداری‌ می‌کند. ارزش‌ اسمی‌ این‌ ابزار معادل‌ ٠٠٠ر١ است‌ که‌ ٥ سال‌ بعد، یعنی‌ در تاریخ‌ سررسـید، قابـل‌ پرداخـت‌ می‌ باشد. نرخ سود ٢ درصد، قابل‌ پرداخت‌ در پایان‌ هر سال‌ است‌. نرخ سـود مـؤثر ٢ درصـد می‌باشد. ابزار بدهی‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ اندازه‌گیری‌ می‌شود.

در پایان‌ سال‌ دوم‌، به‌ دلیل‌ افزایش‌ نرخ سود در بازار تا سطح‌ ٥ درصد، ارزش‌ منصـفانه‌ ابـزار بدهی‌ به‌ مبلغی‌ معادل‌ ٩١٨ کاهش‌ یافت‌. در صورت‌ نگهداری‌ ابزار بدهی‌ توسط‌ واحد تجاری‌ الف‌، وصول‌ تمام‌ جریانهای‌ نقدی‌ قراردادی‌ محتمل‌ است‌.

هرگونه‌ سود (زیان‌) ابزار بدهی‌، تنها در صورت‌ تحقق‌، مشمول‌ مالیات‌ (کاهنده‌ مالیات‌) است‌. برای‌ مقاصد مالیاتی‌، سودها (زیانهای‌ ) ناشی‌ از فروش‌ یا سررسید ابزار بدهی‌، از طریق‌ تفاوت‌ بین‌ مبلغ‌ وصول‌شده‌ و بهای‌ تمام‌شده‌ اولیه‌ ابزار بدهی‌ محاسبه‌ می‌شود.

بر این‌ اساس، مبناي مالیاتی‌ ابزار بدهی‌ معادل بهاي تمام شده اولیه‌ آن است‌.

تفاوت بین‌ مبلغ‌ دفتري ابزار بدهی‌ در صورت وضعیت‌ مالی‌ واحد تجاري الف‌ معادل ٩١٨ و مبناي مالیاتی‌ آن معادل ٠٠٠ر١ ، صرف نظر از اینکه‌ واحد تجاري الف‌ انتظار داشته‌ باشد مبلغ‌ دفتری ابزار بـدهی‌ را از طریـق‌ فـروش یـا از طریـق‌ استفاده براي مثال نگهداری آن و وصول جریانهای نقدی قراردادی، یا ترکیبی‌ از هر دو، بازیافـت‌ کنـد، منجـر بـه‌ ایجـاد تفاوت موقتی‌ کاهنده مالیات معادل ٨٢ در پایان سال دوم می‌شود (به‌ بندهاي ١٧ و ٢٤(ت) مراجعه‌ شود).

دلیل‌ این‌ امر این‌ است‌ که‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌، تفاوت‌ بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ یک‌ دارایـی‌ یا یک‌ بدهی‌ در صورت‌ وضعیت‌ مالی‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ آن‌ است‌ که‌ منجر به‌ مبالغی‌ می‌ شود که‌ در صورت‌ بازیافت‌ یا تسویه‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ یا بدهی‌، در تعیین‌ سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) دوره‌ های‌ آتی‌، کاهنده‌ مالیات‌ است‌ (به‌ بند ٤ مراجعه‌ شود). واحـد تجـاری‌ الـف‌، در تعیین‌ سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌)، چه‌ در زمان‌ فروش‌ و چه‌ در سررسید، مبنای‌ مالیاتی‌ دارایی‌ معادل‌ ٠٠٠ر١ را کسر خواهد کرد.

 

٢٥ . برگشت‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌، منجر به‌ کاهش‌ سود مشمول‌ مالیات‌ دوره‌ های‌ آتی‌ می‌ شود. با وجود این‌، منافع‌ اقتصادی‌ به‌ شـکل‌ کـاهش‌ در پرداختهـای‌ مالیـات‌، تنهـا در صورتی‌ به‌ واحد تجاری‌ جریان‌ می‌ یابد که‌ واحد تجاری‌ سودهای‌ مشمول‌ مالیـات‌ کـافی‌ تحصیل‌ کرده‌ باشد تا بتوان‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ را با آن‌ تهاتر کـرد. بنـابراین‌، واحد تجاری‌ تنها هنگامی‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ را شناسـایی‌ مـی‌ کنـد کـه‌ در مقابـل‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌، وجود سود مشمول‌ مالیات‌ قابل‌ استفاده‌، محتمل‌ باشد.

 

٢٦ . هنگامی‌ که‌ واحد تجاری‌ ارزیابی‌ می‌کند که‌ آیا سود مشمول‌ مالیاتی‌ وجود خواهد داشـت‌ که‌ بتواند در مقابل‌ آن‌، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ را استفاده‌ کند، این‌ موضوع‌ را در نظر می‌ گیرد که‌ آیا قوانین‌ مالیاتی‌، برای‌ استفاده‌ از منابع‌ سـودهای‌ مشـمول‌ مالیـات‌ در زمـان‌ برگشت‌ آن‌ تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌، محدودیتی‌ در نظر گرفته‌ اسـت‌ یـا خیـر. اگـر قوانین‌ مالیاتی‌ چنین‌ محدودیتی‌ را تحمیل‌ نکند، واحد تجاری‌ تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ را در ترکیب‌ با سایر تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ ارزیابی‌ می‌ کند. با وجود این‌، چنانچه‌ قوانین‌ مالیاتی‌ استفاده‌ از زیانها را در مقابل‌ انواع‌ خاصی‌ از درآمدها محدود کند، تفـاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ تنها در ترکیب‌ با سـایر تفاوتهـای‌ مـوقتی‌ کاهنـده‌ مالیـات‌ از نـوع‌ مناسب‌، مورد ارزیابی‌ قرار می‌گیرد.

٢٧ . در صورتی‌ در مقابل‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌، وجود سـود مشـمول‌ مالیـات‌ قابـل‌ استفاده‌ محتمل‌ است‌ که‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ برای‌ یک‌ واحد تجـاری‌ در یـک‌ حوزه‌ مقرراتی‌ به‌ میزان‌ کافی‌ وجود داشته‌ باشد و انتظار رود در یکـی‌ از دوره‌ هـای‌ زیـر برگشت‌ شود:

    الف‌. در همان‌ دوره‌ای‌ که‌ انتظار می‌رود تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ برگشت‌ داده‌ شود؛ یا

    ﺏ. در دوره‌هایی‌ که‌ زیان‌ مالیاتی‌ ناشی‌ از دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌، قابل‌ انتقال‌ به‌ دوره‌های‌ قبل‌ یا آینده‌ باشد.

در چنین‌ شرایطی‌، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ در دوره‌ ای‌ شناسایی‌ می‌شود که‌ تفاوتهای‌ مـوقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ ایجاد می‌گردد.

٢٨ . در صورتی‌ که‌ برای‌ یک‌ واحد تجاری‌ در یک‌ حوزه‌ مقرراتی‌، تفاوتهـای‌ مـوقتی‌ مشـمول‌ مالیات‌ به‌ میزان‌ کافی‌ وجود نداشته‌ باشد، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ تا میزانی‌ شناسایی‌ می‌شود که‌:

    الف‌. این‌ احتمال‌ وجود داشته‌ باشد که‌ واحد تجاری‌ در همان‌ دوره‌ای‌ که‌ تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ برگشت‌ می‌شود (یا در دوره‌هایی‌ که‌ زیان‌ مالیاتی‌ حاصل‌ از دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌، قابل‌ انتقال‌ به‌ آینده‌ می‌شود)، برای‌ یک‌ واحد تجاری‌ در یک‌ حوزه‌ مقرراتی‌، از سود مشمول‌ مالیات‌ به‌ میزان‌ کافی‌ برخوردار باشد. در ارزیابی‌ اینکه‌ واحد تجاری‌ سود مشمول‌ مالیات‌ کافی‌ در دوره‌های‌ آتی‌ خواهد داشت‌ یا خیر، واحد تجاری‌؛ تفاوتهای موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ را با سودهای مشمول‌ مالیات‌ آتی‌ که‌ کـاهش‌ در مالیـات‌ ناشی‌ از برگشت‌ آن‌ تفاوتهای موقتی‌ کاهنـده‌ مالیـات‌ از آن‌ کسـر شـده‌ اسـت‌، مقایسـه‌ می‌کند. این‌ مقایسه‌ نشان‌ می‌ دهد چه‌ میزان‌ از سودهای مشمول‌ آتی‌ بـرای اینکـه‌ مبـالغ‌ ناشی‌ از برگشت‌ آن‌ تفاوتهای موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ از آن‌ کسر شود، براي واحد تجاری کفایت‌ می‌کند؛ و

٢. مبالغ‌ مشمول‌ مالیات‌ ناشی‌ از تفاوتهای موقتی‌ کاهنده‌ مالیـات‌ را کـه‌ انتظـار مـی‌رود در دوره‌های آتی‌ ایجاد شود، نادیده‌ می‌گیـرد، زیـرا دارایـی‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ ناشـی‌ از ایـن‌ تفاوتهای موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌، خود، به‌ سود مشمول‌ مالیـات‌ آتـی‌ نیـاز دارد تـا مـورد استفاده‌ قرار گیرد؛ یا

    ﺏ. فرصتهای‌ برنامه‌ریزی‌ مالیاتی‌ برای‌ واحد تجاری‌ وجود داشته‌ باشد تا سود مشمول‌ مالیات‌ را در دوره‌های‌ مناسب‌ ایجاد کند.

٢٩ . ارزیابی‌ سود مشمول‌ مالیات‌ آتی‌ محتمل‌، در صورت‌ وجود شواهد کافی‌ مبنی‌ بر دستیابی‌ واحد تجاری‌ به‌ این‌ مبلغ‌ محتمل‌، می‌ تواند شامل‌ بازیافت‌ برخی‌ داراییهای‌ واحد تجاری‌ به‌ مبلغی‌ بیش‌ از مبلغ‌ دفتری‌ آنهـا باشـد. بـرای‌ مثـال‌، هرگـاه‌ دارایـی‌ بـه‌ ارزش‌ منصـفانه‌ اندازه‌ گیری‌ شود، واحد تجاری‌ باید بررسی‌ کند که‌ آیا شواهد کـافی‌ بـرای‌ نتیجـه‌ گیـری‌ درباره‌ محتمل‌ بودن‌ بازیافت‌ دارایی‌ به‌ مبلغی‌ بیش‌ از مبلغ‌ دفتری‌ وجود دارد یا خیر. برای‌

 

مثال‌ این‌ موضوع‌ زمانی‌ مصداق دارد که‌ واحد تجاری‌ انتظار داشته‌ باشد یک‌ ابزار بدهی‌ با نرخ سود ثابت‌ را نگهداری‌ و جریانهای‌ نقدی‌ قراردادی‌ آن‌ را وصول‌ کند.

٣٠ . فرصتهای‌ برنامه‌ ریزی‌ مالیاتی‌، اقداماتی‌ است‌ که‌ واحد تجاری‌ به‌ منظور ایجاد یـا افـزایش‌ درآمد مشمول‌ مالیات‌ در دوره‌ای‌ خاص، قبل‌ از انقضای‌ مهلت‌ انتقال‌ زیان‌ مالیاتی‌ یا اعتبار مالیاتی‌ به‌ دوره‌ های‌ آتی‌، انجام‌ می‌ دهد. برای‌ مثال‌، در برخی‌ حوزه‌ هـای‌ مقرراتـی‌، سـود مشمول‌ مالیات‌ ممکن‌ است‌ به‌ روشهای‌ زیر ایجاد شود یا افزایش‌ یابد:

    الف‌.  انتخاب‌ روش‌ احتساب‌ مالیات‌ درآمد مالی‌ بر مبنای‌ درآمد مالی‌ دریافت‌شده‌ یا درآمد مالی‌ دریافتنی‌؛

    ﺏ.انتقال‌ ادعاهای‌ مربوط‌ به‌ اقلام‌ کاهنده‌ سود مشمول‌ مالیات‌ به‌ آینده‌؛

    ﭖ.فروش‌، و اجاره‌ مجدد احتمالی‌، داراییهایی‌ که‌ افزایش‌ بها داشته‌اند اما مبنای‌ مالیاتی‌ آنها برای‌ انعکاس‌ این‌ افزایش‌ بها، تعدیل‌ نشده‌ است‌؛ و

    ﺕ.فروش‌ یک‌ دارایی‌ که‌ درآمد معاف‌ از مالیات‌ ایجاد می‌کند (مانند اوراق مشارکت‌ دولتی‌ در برخی‌ حوزه‌های‌ مقرراتی‌) به‌ منظور خرید سرمایه‌گذاری‌ دیگری‌ که‌ درآمد مشمول‌ مالیات‌ ایجاد می‌کند.

در مواردی‌ که‌ فرصتهای‌ برنامه‌ ریزی‌ مالیـاتی‌، موجـب‌ انتقـال‌ سـود مشـمول‌ مالیـات‌ از دوره‌ های‌ آتی‌ به‌ دوره‌ های‌ نزدیکتر می‌ شود، انتقال‌ زیـان‌ مالیـاتی‌ یـا اعتبـار م الیـاتی‌ بـه‌ دوره‌ های‌ آتی‌، همچنان‌ به‌ وجود سود مشمول‌ مالیات‌ آتی‌ ناشی‌ از منـابعی‌ غیـر از منـابع‌ ایجادکننده‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ آتی‌، بستگی‌ دارد.

٣١ . در صورتی‌ که‌ واحد تجاری‌ سابقه‌ زیان‌ داشته‌ باشد، رهنمود های‌ مندرج‌ در بند های‌ ٣٤ و ٣٥ را در نظر می‌گیرد.

شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌

٣٢ . کمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌ در ارتباط‌ با داراییهای‌ استهلاک‌ پذیر می‌ تواند به‌ عنوان‌ تعهـدات‌ انتقالی‌ به‌ دوره‌ های‌ آتی‌ شناسایی‌ شود که‌ تفاوت‌ بین‌ این‌ تعهدات‌ انتقالی‌ و مبنای‌ مالیـاتی‌ صفر آن‌، تفاوت‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ است‌. با توجه‌ به‌ دلیل‌ مندرج‌ در بنـد ٢١، دارایـی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌ شناسایی‌ نمی‌شود.

زیانهای مالیاتی‌ استفاده نشده و اعتبارهای مالیاتی‌ استفادهنشده

٣٣ . دارایـی‌ مالیــات انتقـالی‌، بابــت‌ انتقـال زیانهــاي مالیـاتی‌ اســتفادهنشـده و اعتبارهــاي مالیــاتی‌ استفادهنشده به‌ دوره هاي آتی‌، باید تا میزانی‌ شناسایی‌ شـود کـه‌ در مقابـل‌ زیانهـاي مالیـاتی‌ استفاده نشده و اعتبارهاي مالیاتی‌ استفاده نشده، وجود سـود مشـمول مالیـات قابـل‌ اسـتفاده محتمل‌ باشد.

٣٤ . معیارهای‌ شناخت‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ که‌ از انتقال‌ زیانهای‌ مالیـاتی‌ اسـتفاده‌نشـده‌ و اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ به‌ دوره‌ های‌ آتی‌ ناشی‌ مـی‌ شـود، بـا معیارهـای‌ شـناخت‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ ناشی‌ از تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ یکسان‌ است‌. بـا وجـود این‌، وجود زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌، شواهد قوی‌ از نبود سودهای‌ مشمول‌ مالیات‌ آتی‌ است‌. بنابراین‌، هنگامی‌ که‌ واحد تجاری‌ سابقه‌ زیان‌ داشته‌ باشد، دارایـی‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ ناشی‌ از زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ یا اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌ نشده‌ را تنها تـا میزانـی‌ شناسایی‌ می‌ کند که‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ به‌ اندازه‌ کافی‌ وجود داشته‌ باشـد یـا شواهد متقاعد کننده‌ دیگری‌ مبنی‌ بر در دسترس‌ بودن‌ سود مشمول‌ مالیات‌ قابل‌ استفاده‌ در آینده‌ در مقابل‌ زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ یا اعتبارهای‌ مالیـاتی‌ اسـتفاده‌ نشـده‌، موجـود باشد. در چنین‌ شرایطی‌، طبق‌ بند ٨١، افشای‌ مبلغ‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ و ماهیت‌ شـواهد پشتیبان‌ شناخت‌ آن‌، الزامی‌ است‌.

٣٥ . در ارزیابی‌ احتمال‌ وجود سود مشمول‌ مالیات‌ قابل‌ اسـتفاده‌ در مقابـل‌ زیانهـای‌ مالیـاتی‌ استفاده‌ نشده‌ و اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌، واحد تجاری‌ معیـار هـای‌ زیـر را در نظـر می‌گیرد:

    الف‌.  وجود تفاوتهای‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ کافی‌ برای‌ واحد تجاری‌ در یک‌ حوزه‌ مقرراتی‌، که‌ منجر به‌ ایجاد مبالغ‌ مشمول‌ مالیات‌ قابل‌ استفاده‌ در مقابل‌ زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ یا اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ شود.

    ﺏ.وجود سود مشمول‌ مالیات‌ کافی‌ در واحد تجاری‌ قبل‌ از انقضای‌ زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ یا اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌، محتمل‌ باشد؛

    ﭖ.زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ ناشی‌ از دلایل‌ قابل‌ تشخیصی‌ باشد که‌ تکرار آن‌ محتمل‌ نباشد؛ و

    ﺕ.وجود فرصتهای‌ برنامه‌ریزی‌ مالیاتی‌ (به‌ بند ٣٠ مراجعه‌ شود)، به‌گونه‌ای‌ که‌ سود مشمول‌ مالیات‌ را در دوره‌ای‌ ایجاد کند که‌ زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ یا اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌، در آن‌ دوره‌ قابل‌ استفاده‌ باشد.

چنانچه‌ در مقابل‌ زیانهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌ نشده‌ یا اعتبارهای‌ مالیاتی‌ اسـتفاده‌ نشـده‌، وجـود سود مشمول‌ مالیات‌ قابل‌ استفاده‌ در آینده‌ محتمل‌ نباشد، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسـایی‌ نمی‌شود.

بررسی‌ مجدد داراییهای مالیات انتقالی‌ شناسایی‌نشده

٣٦ .  واحد تجاری‌ در پایان‌ هر دوره‌ گزارشگری‌، داراییهای‌ مالیات‌ انتقـالی‌ شناسـایی‌ نشـده‌ را مجددا بررسی‌ می‌کند. واحد تجاری‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ که‌ قبلاً شناسایی‌ نشده‌ اسـت‌ را تا میزانی‌ شناسایی‌ می‌ کند که‌ بازیافت‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ از محـل‌ سـودهای‌ مشـمول‌ مالیات‌ آتی‌ امکان‌پذیر باشد. برای‌ مثال‌، بهبود شرایط‌ تجاری‌ ممکن‌ است‌ ایـن‌ احتمـال‌ را که‌ واحد تجاری‌ بتواند به‌ منظور احراز معیارهای‌ شناخت‌ منـدرج‌ در بنـدهای‌ ٢٢ یـا ٣٣، سود مشمول‌ مالیات‌ کافی‌ در آینده‌ ایجاد کند، افزایش‌ دهد. مثال‌ دیگر، هنگامی‌ است‌ کـه‌ واحد تجاری‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ را در تاریخ‌ ترکیب‌ تجاری‌ یـا پـس‌ از آن‌،مجـددا بررسی‌ می‌کند (به‌ بندهای‌ ٦٩ و ٧٠ مراجعه‌ شود).

سرمایه‌ گذاري در واحد های تجاری فرعی‌، شعب‌ و واحدهای تجاری وابسته‌ و منـافع‌ در مشارکتها

٣٧ . هرگاه‌ مبلغ‌ دفتری‌ سرمایه‌گذاریها در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌، شعب‌ و واحـدهای‌ تجـاری‌ وابسته‌ یا منافع‌ در مشارکتها (یعنی‌، سهم‌ واحد تجاری‌ اصلی‌ یا سـرمایه‌ گـذار از خـالص‌ داراییهای‌ واحد تجاری‌ فرعی‌، شعب‌ و واحد تجاری‌ وابسته‌ یا سرمایه‌ پـذیر، شـامل‌ مبلـغ‌ دفتری‌ سرقفلی‌) با مبنای‌ مالیاتی‌ سرمایه‌ گذاری‌ یا منافع‌ (که‌ اغلب‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ اسـت‌) تفاوت‌ داشته‌ باشد، تفاوتهای‌ موقتی‌ ایجاد می‌ شود. این‌ تفاوتها ممکـن‌ اسـت‌ در شـرایط‌ مختلفی‌ ایجاد شود؛ برای‌ مثال‌:

    الف‌.  وجود سودهای‌ توزیع‌نشده‌ واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌، شعب‌، واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ و مشارکتها؛

    ﺏ.تغییر در نرخ ارز، در صورتی‌ که‌ واحد تجاری‌ اصلی‌ و واحد تجاری‌ فرعی‌ آن‌ در کشورهای‌ مختلفی‌ قرار داشته‌ باشند؛ و

    ﭖ.کاهش‌ در مبلغ‌ دفتری‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحد تجاری‌ وابسته‌ تا سطح‌ مبلغ‌ قابل‌ بازیافت‌ آن‌.

در صورتی‌ که‌ واحد تجاری‌ اصلی‌، در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ خود، سرمایه‌ گذاری‌ را به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ یا مبلغ‌ تجدید ارزیابی‌ به‌ حساب‌ منظور نماید، تفاوت‌ موقتی‌ مربوط‌ به‌ آن‌ سرمایه‌ گذاری‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ ممکن‌ اسـت‌ بـا تفـاوت‌ مـوقتی‌ مربـوط‌ بـه‌ آن‌ سرمایه‌گذاری‌ در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ واحد تجاری‌ اصلی‌، متفاوت‌ باشد.

٣٨ . واحد تجاری، باید برای تمام تفاوتهای موقتی‌ مشـمول مالیـات مربـوط بـه‌ سـرمایه‌ گـذاری در واحد های تجاری فرعی‌، شعب‌ و واحدهای تجـاری وابسـته‌ و منـافع‌ در مشـارکتها، بـه‌ اسـتثنای مواردی که‌ هر دو شرط زیر را احراز می‌کند، بدهی‌ مالیات انتقالی‌ شناسایی‌ نماید:

    الف‌.  واحد تجاری اصلی‌، سرمایه‌ گذار یا شریک‌ خاص یا مجری عملیات تحت‌ کنتـرل مشـترك، بتوانند زمانبندي برگشت‌ تفاوتهای موقتی‌ را کنترل کنند؛ و

    ب. این‌ احتمال وجود داشته‌ باشد که‌ تفاوتهای موقتی‌ در آینده قابل‌ پیش‌بینی‌ برگشت‌ نشود.

٣٩ . از آنجا که‌ واحد تجاری‌ اصلی‌ سیاست‌ تقسیم‌ سود واحد تجاری‌ فرعی‌ را کنترل‌ می‌ کنـد، توانایی‌ کنترل‌ زمانبندی‌ برگشت‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ مربوط‌ به‌ سرمایه‌ گذاری‌ (نه‌ تنها تفاوتهای‌ موقتی‌ ناشی‌ از سود های‌ توزیع‌نشده‌، بلکه‌ ناشی‌ از هرگونه‌ تفاوت‌ تسعیر ارز) را نیـز دارد. افزون‌ بر این‌، اغلب‌ تعیین‌ مبلغ‌ مالیات‌ بر درآمدی‌ که‌ هنگام‌ برگشت‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ قابل‌ پرداخت‌ خواهد شد، غیرعملی‌ است‌. بنابراین‌، هنگامی‌ که‌ واحد تجـاری‌ اصـلی‌ تصـمیم‌ بگیرد که‌ این‌ سود ها در آینده‌ قابل‌ پیش‌ بینی‌ توزیع‌ نشـود، واحـد تجـاری‌ اصـلی‌ بـدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌ نمی‌ کند. برای‌ سرمایه‌ گذاری‌ در شعب‌ نیز همین‌ ملاحظات‌ کاربرد دارد.

٤٠ . داراییها و بدهیهای‌ غیر پولی‌ واحد تجاری‌، به‌ واحد پول‌ عملیاتی‌ آن‌ اندازه‌ گیری‌ مـی‌ شـود (به‌ استاندارد حسابداری‌ ١٦ آثار تغییر در نرخ ارز مراجعه‌ شود). اگر سود مشمول‌ مالیـات‌ یـا زیان‌ مالیاتی‌ واحد تجاری‌ (و در نتیجه‌، مبنای‌ مالیاتی‌ داراییها و بدهیهای‌ غیر پولی‌ آن‌) بـر حسب‌ واحد پول‌ متفاوتی‌ تعیین‌ شود، تغییر در نرخ ارز، تفاوتهای‌ موقتی‌ ایجاد می‌کند که‌ منجر به‌ شناسایی‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ (موضوع‌ بند ٢٢) یا دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ می‌شـود. این‌ مالیات‌ انتقالی‌ ایجادشده‌، به‌ بدهکار یا بستانکار سود یا زیان‌ دوره‌ منظور می‌ شود (بـه‌ بند ٥٩ مراجعه‌ شود).

٤١ . سرمایه‌ گذار در واحد تجاری‌ وابسته‌، آن‌ واحد تجاری‌ را کنترل‌ نمی‌ کند و بطور معمول‌ در جایگاهی‌ نیست‌ که‌ سیاست‌ تقسیم‌ سود را تعیین‌ کند. بنابراین‌، در صورت‌ نبود توافق‌ برای‌ توزیع‌ نکردن‌ سودهای‌ واحد تجاری‌ وابسته‌ در آینده‌ قابل‌ پیش‌بینی‌، سـرمایه‌ گـذار بـدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌ از تفاوتهای‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ مربوط‌ به‌ سرمایه‌ گذاری‌ در واحد تجاری‌ وابسته‌ را شناسایی‌ می‌ کند. در برخی‌ موارد، سرمایه‌گذار ممکن‌ است‌ قادر به‌ تعیین‌ مبلغ‌ مالیات‌ قابل‌ پرداخت‌ در زمان‌ بازیافت‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحد تجاری‌ وابسته‌ نباشد، اما می‌تواند تعیین‌ کند که‌ مبلغ‌ آن‌ برابر یا بیشتر از یک‌ مبلغ‌ حداقل‌ باشد. در چنین‌ مواردی‌، بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ به‌ این‌ مبلغ‌ اندازه‌گیری‌ می‌شود.

٤٢ . توافق‌ بین‌ طرفین‌ مشارکت‌، بطور معمول‌ توزیع‌ سود را نیز شـامل‌ مـی‌ شـود و مشـخص‌ می‌کند که‌ آیا تصمیم‌ گیری‌ درباره‌ این‌ مسائل‌، مستلزم‌ اجماع‌ تمام‌ یا گروهـی‌ از طرفهـای‌ مشارکت‌ است‌ یا خیر . هنگامی‌ که‌ شریک‌ خاص یا مجری‌ عملیات‌ تحت‌ کنترل‌ مشـترک‌، بتواند زمانبندی‌ توزیع‌ سهم‌ خود از سود مشارکت‌ را کنترل‌ کند و توزیع‌ سهم‌ آن‌ از سـود در آینده‌ قابل‌ پیش‌بینی‌، محتمل‌ نباشد، بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌ نمی‌شود.

٤٣ . واحد تجاری، برای تمام تفاوتهای موقتی‌ کاهنده مالیات ناشی‌ از سـرمایه‌ گـذاری در واحـد هـای تجاری فرعی‌، شعب‌ و واحدهای تجاری وابسته‌ و منافع‌ در مشارکتها، باید دارایی‌ مالیات انتقالی‌ را تنها به‌ میزانی‌ که‌ هر دو مورد زیر محتمل‌ باشد، شناسایی‌ کند:

    الف‌. تفاوتهای موقتی‌ در آینده قابل‌ پیش‌بینی‌ برگشت‌ شود؛ و

    ب.  در مقابل‌ تفاوتهای موقتی‌، سود مشمول مالیات قابل‌ استفاده وجود داشته‌ باشد.

٤٤. برای‌ تصمیم‌گیری‌ درباره‌ اینکه‌ برای‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌ مرتبط‌ با سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌، شعب‌ و واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ و منافع‌ در مشارکتها، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌ شود یا خیر، واحد تجاری‌ رهنمود مندرج‌ در بند های‌ ٢٧ تا ٣١ را در نظر می‌گیرد.

اندازه گیری


٤٥ . بدهیهای مالیات جاری (داراییهای مالیات جاری) مربوط به‌ دوره جاری و دوره های قبل‌، بایـد بـه‌ مبلغی‌ اندازهگیری شود که‌ انتظار می‌ رود بـا اسـتفاده از نرخهـای مالیـاتی‌ (و قـوانین‌ مالیـاتی‌) لازم الاجرا تا پایان دوره گزارشگری، به‌ مراجع‌ مالیاتی‌ پرداخت‌ گردد (یا از مراجع‌ مالیاتی‌ بازیافت‌ شود).

٤٦ .داراییها و بدهیهاي مالیات انتقالی‌ باید به‌ نرخهـای مالیـاتی‌ قابـل‌ اعمـال در دوره ای کـه‌ انتظـار می‌ رود دارایی‌ بازیافت‌ یا بدهی‌ تسویه‌ شود، اندازهگیری گردد، و این‌ انـدازهگیـری مبتنـی‌ بـر نرخهای مالیاتی‌ (و قوانین‌ مالیاتی‌) لازمالاجرا تا پایان دوره گزارشگری است‌.

٤٧ . هنگامی‌ که‌ نرخهای‌ مالیاتی‌ متفاوت‌ برای‌ سطوح‌ مختلف‌ درآمد مشـمول‌ مالیـات‌ اعمـال‌ می‌ شود، داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ با اسـتفاده‌ از نـرخ میـانگینی‌ اندازه‌گیری‌ می‌ شود که‌ انتظار می‌ رود برای‌ سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) دوره‌ هـایی‌ که‌ انتظار می‌رود تفاوتهای‌ موقتی‌ برگشت‌ شود، اعمال‌ گردد.

٤٨ . اندازه گیری بدهیهای مالیات انتقالی‌ و داراییهای مالیات انتقالی‌، باید بازتابی‌ از آثار مالیاتی‌ باشـد که‌ از شیوه مورد انتظار واحد تجاری در پایان دوره گزارشگری، براي بازیافـت‌ یـا تسـویه‌ مبلـغ‌ دفتری داراییها و بدهیها پیروی می‌کند.

٤٩ . در برخی‌ حوزه‌ های‌ مقرراتی‌، شیوه‌ واحد تجاری‌ برای‌ بازیافت‌ (تسویه‌) مبلغ‌ دفتـری‌ یـک‌ دارایی‌ (یک‌ بدهی‌)، می‌تواند بر یک‌ یا هر دو مورد زیر تأثیر داشته‌ باشد:

    الف‌. نرخ مالیات‌ قابل‌ اعمال‌ هنگامی‌ که‌ واحد تجاری‌ مبلغ‌ دفتری‌ یک‌ دارایی‌ (یک‌ بدهی‌) را بازیافت‌ (تسویه‌) می‌کند؛ و

    ﺏ.مبنای‌ مالیاتی‌ یک‌ دارایی‌ (یک‌ بدهی‌).

در چنین‌ مواردی‌، واحد تجاری‌ با استفاده‌ از نرخ مالیاتی‌ و مبنای‌ مالیاتی‌ که‌ با شیوه‌ مورد انتظار بازیافت‌ یا تسویه‌ سازگاری‌ دارد، بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ را اندازه‌گیری‌ می‌کند.

مثال الف‌

یک‌ قلم‌ از داراییهای‌ ثابت‌ مشهود، مبلغ‌ دفتری‌ معادل‌ ١٠٠ و مبنای‌ مالیاتی‌ معـادل‌ ٦٠ دارد. در صورت‌ فروش‌ این‌ قلم‌، نرخ مالیاتی‌ قابل‌ اعمال‌ معادل‌ ٢٠% می‌ باشد و برای‌ سایر درآمد ها، نرخ مالیاتی‌ معادل‌ ٣٠% اعمال‌ می‌شود.

در صورتی‌ که‌ واحد تجاري انتظار داشته‌ باشد بدون استفاده بیشتر، این‌ قلـم‌ را بـه‌ فـروش برسـاند، بـدهی‌ مالیـات انتقالی‌ معادل ٨ (حاصل‌ضرب ٤٠ در نرخ ٢٠%) شناسایی‌ می‌کند و در صورتی‌ که‌ انتظار داشته‌ باشد این‌ قلم‌ را نگـه‌ دارد و مبلغ‌ دفتري آن را از طریق‌ استفاده بازیافت‌ کند، بدهی‌ مالیات انتقالی‌ معـادل ١٢ (حاصـل‌ضـرب ٤٠ در نـرخ ٣٠%)، شناسایی‌ می‌کند.

 

مثال ب

یک‌ قلم‌ از داراییهای‌ ثابت‌ مشهود به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ ١٠٠ و مبلـغ‌ دفتـری‌ ٨٠، بـه‌ مبلـغ‌ ١٥٠ تجدید ارزیابی‌ شده‌ است‌. برای‌ مقاصد مالیاتی‌، تعدیلی‌ از این‌ بابت‌ انجام‌ نمی‌ شود. اسـتهلاک‌ انباشته‌ برای‌ مقاصد مالیاتی‌ معادل‌ ٣٠ و نرخ مالیات‌ ٣٠ % است‌. اگر این‌ قلم‌ به‌ مبلغی‌ بـیش‌ از بهای‌ تمام‌شده‌ به‌ فروش‌ برسد، استهلاک‌ انباشته‌ مالیاتی‌ معادل‌ ٣٠، در سـود مشـمول‌ مالیـات‌ منظور می‌شود اما مازاد عایدات‌ فروش‌ بر بهای‌ تمام‌ شده‌، مشمول‌ مالیات‌ نخواهد بود.

مبنای مالیاتی‌ این‌ قلم‌ ٧٠ است‌ و تفاوت موقتی‌ مشمول مالیات، معادل ٨٠ می‌باشد. اگر واحد تجاری انتظـار

داشته‌ باشد که‌ از طریق‌ استفاده از این‌ قلم‌، مبلغ‌ دفتري آن را بازیافت‌ کند، باید درآمد مشمول مالیاتی‌ معادل ١٥٠ ایجاد کند، اما تنها می‌ تواند استهلاکی‌ معادل ٧٠ را از آن کسر نماید. بر این‌ اساس، بدهی‌ مالیـات انتقـالی‌ معادل ٢٤ (حاصل‌ ضرب ٨٠ در نرخ ٣٠%) وجود دارد. اگر واحد تجاري انتظار داشته‌ باشد که‌ با فروش ایـن‌ قلـم‌ بـا عایداتی‌ معادل ١٥٠، بلافاصله‌ مبلغ‌ دفتري دارایی‌ را بازیافت‌ کند، بـدهی‌ مالیـات انتقـالی‌ بـه‌ شـرح زیـر محاسـبه‌ می‌شود.

    تفاوت موقتی‌    نرخ مالیات    بدهی‌ مالیات
    مشمول مالیات            انتقالی‌
استهلاك انباشته‌ مالیاتی‌    ٣٠        ٣٠%        ٩
مازاد عایـدات بـر بهـای‌    ٥٠    صفر    ــ
تمام شده                    
جمع‌    ٨٠                ٩

(یادداشت‌: طبق‌ بند ٦٢، مالیات انتقالی‌ اضافی‌ که‌ از تجدید ارزیابی‌ بوجود می‌ آید، در سایر اقلام سود و زیان جامع‌ شناسایی‌ می‌شود)

 

٥٠ . در صورتی‌ کـه‌ بـدهی‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ یـا دارایـی‌ مالیـات‌ انتقـالی‌، ناشـی‌ از دارایـی‌ استهلاک‌ ناپذیری‌ باشد کـه‌ بـا اسـتفاده‌ از مـدل‌ تجدیـد ارزیـابی‌ منـدرج‌ در اسـتاندارد حسابداری‌ ١١ اندازه‌ گیری‌ شده‌ است‌، اندازه‌ گیری‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا دارایـی‌ مالیـ اتی‌ انتقالی‌ باید آثار مالیاتی‌ بازیافت‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ استهلاک‌ ناپـذیر از طریـ ق‌ فـروش‌ را، صرف‌ نظر از مبنای‌ اندازه‌ گیری‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌، منعکس‌ کند. بنابراین‌، در صـورتی‌ کـه‌ قوانین‌ مالیاتی‌، نرخ مالیات‌ قابل‌ اعمال‌ برای‌ مبلغ‌ مشمول‌ مالیات‌ ناشی‌ از فروش‌ دارایی‌ را متفاوت‌ از نرخ مالیاتی‌ قابل‌ اعمال‌ برای‌ مبلغ‌ مشمول‌ مالیات‌ ناشی‌ از استفاده‌ دارایی‌ تعیین‌ کند، در اندازه‌ گیری‌ بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یـا دارایـی‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ مـرتبط‌ بـا دارایـی‌ استهلاک‌ ناپذیر، نرخ مالیاتی‌ قابل‌ اعمال‌ برای‌ مبلغ‌ مشمول‌ مالیات‌ ناشی‌ از فروش‌ دارایـی‌ بکار می‌رود.

 

٥١ . بند ٥٠، هنگام‌ شناخت‌ و اندازه‌ گیری‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقـالی‌، در الزامـات‌ بکـارگیری‌ اصـول‌ مندرج‌ در بند های‌ ٢٢ تا ٣٢ (تفاوتهای‌ موقتی‌ کاهنده‌ مالیات‌) و بنـدهـای‌ ٣٣ تـا ٣٥ (زیانهـای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌ و اعتبارهای‌ مالیاتی‌ استفاده‌نشده‌) این‌ استاندارد، تغییری‌ ایجاد نمی‌کند.

٥٢ . در برخی‌ حوزه‌های‌ مقرراتی‌، در صورتی‌ که‌ تمام‌ یا بخشی‌ از سود خالص‌ یا سود انباشته‌، به‌ عنوان‌ سود تقسیمی‌ به‌ سهامداران‌ واحد تجاری‌ پرداخت‌ شود، مالیات‌ بر درآمد با نرخی‌ بالاتر یا پایین‌ تر قابل‌ پرداخت‌ خواهد بود. در برخـی‌ دیگـر از حـوزه‌ هـای‌ مقرراتـی‌، در صورتی‌ که‌ تمام‌ یا بخشی‌ از سود خالص‌ یا سود انباشـته‌ بـه‌ عنـوان‌ سـود تقسـیمی‌ بـه‌ سهامداران‌ واحد تجاری‌ پرداخت‌ شود، ممکن‌ است‌ مالیات‌ بر درآمد قابل‌ استرداد یا قابل‌ پرداخت‌ باشد . در این‌ شرایط‌، داراییها و بدهیهای‌ مالیات‌ جاری‌ و انتقالی‌، با نرخ مالیـات‌ قابل‌ اعمال‌ بر سودهای‌ توزیع‌ نشده‌، اندازه‌گیری‌ می‌شود.

٥٣ . در شرایط‌ توصیف‌شده‌ در بند ٥٢، آثار مالیاتی‌ سود تقسیمی‌ هنگامی‌ شناسایی‌ می‌ شود که‌ برای‌ پرداخت‌ سود تقسیمی‌، بدهی‌ شناسایی‌ شده‌ باشد. آثار مالیاتی‌ سود تقسیمی‌، ارتبـاط‌ مستقیم‌ تری‌ با معاملات‌ یا رویدادهای‌ گذشته‌ در مقایسه‌ با سـتانده‌ مالکـان‌ دارد. بنـابراین‌، آثار مالیاتی‌ سود تقسیمی‌، همان‌گونه‌ که‌ در بند ٥٩ استاندارد تعیین‌ شده‌ است‌، در سود یا زیان‌ دوره‌ شناسایی‌ می‌ شود مگر تا میزانی‌ که‌ آثار مالیاتی‌ سود تقسیمی‌، ناشی‌ از شـرایط‌ توصیف‌شده‌ در بند ٥٩(الف‌) و (ب‌) باشد.

مثالهای‌ مربوط به‌ بندهای‌ ٥٢ و ٥٣

این‌ مثال‌، در ارتباط‌ با اندازه‌گیری‌ داراییهای‌ مالیات‌ جاری‌ و انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ جـاری‌

و انتقالی‌ واحد تجاری‌ در یک‌ حوزه‌ مقرراتی‌ است‌ که‌ برای‌ سودهای‌ توزیع‌نشده‌، مالیـات‌ بـر درآمد با نرخی‌ (٥٠%) بالاتر از نرخ سودهای‌ توزیع‌ شده‌، قابل‌ پرداخـت‌ اسـت‌ و دربردارنـده‌ مبلغی‌ است‌ که‌ هنگام‌ تقسیم‌ سود، قابل‌ استرداد می‌باشد. نرخ مالیات‌ سـود توزیـع‌شـده‌ ٣٥% است‌. در پایان‌ دوره‌ گزارشگری‌، ٢٩ اسفند سال‌ ٦X١٣، واحد تجاری‌ بابت‌ سودهای‌ تقسـیمی‌ پیشنهادی‌ یا اعلام‌شده‌ پس‌ از دوره‌ گزارشگری‌، بدهی‌ شناسایی‌ نمی‌ کند. در نتیجـه‌، در سـال‌ ٦X١٣، سود تقسیمی‌ شناسایی‌ نمی‌ شود. سود مشمول‌ مالیات‌ در سال‌ ٦X١٣، معـادل‌ ٠٠٠ر١٠٠ است‌. خالص‌ تفاوت‌ موقتی‌ مشمول‌ مالیات‌ برای‌ سال‌ ٦X١٣، معادل‌ ٠٠٠ر٤٠ است‌.

واحد تجاری بدهی‌ مالیات جاري و هزینه‌ مالیات بر درآمد جاري را معادل ٠٠٠ر٥٠ شناسایی‌ می‌کند. بابت‌ مبلغـی‌ که‌ در نتیجه‌ تقسیم‌ سود در آینده، بطور بالقوه قابل‌ بازیافت‌ است‌، دارایی‌ شناسایی‌ نمـی‌ شـود. همچنـین‌، واحـد تجاری بدهی‌ مالیات انتقالی‌ و هزینه‌ مالیات انتقالی‌ معادل ٠٠٠ر٢٠ (حاصل‌ضرب ٠٠٠ر٤٠ در نرخ ٥٠%) شناسـایی‌ می‌ کند که‌ نشان دهنده مالیات بر درآمدي است‌ که‌ واحد تجاری هنگام بازیافت‌ یا تسویه‌ مبلغ‌ دفتری داراییهـا و بدهیها، بر مبنای نرخ مالیات قابل‌ اعمال بر سودهای توزیع‌نشده، پرداخت‌ خواهد کرد.

متعاقبا، در ١٥ خرداد سال‌ ٧X١٣، واحد تجـاری‌ سـودتقسـیمی‌ معـادل‌ ٠٠٠ر١٠ از سـودهای‌ عملیاتی‌ قبلی‌ را به‌ عنوان‌ بدهی‌ شناسایی‌ می‌کند.

در ١٥ خرداد سال ٧x١٣، واحد تجاری بازیافت‌ مالیات بر درآمد معادل ١٥٠٠ (١٥% سود تقسیمی‌ شناسـایی‌شـده به‌ عنوان بدهی‌) را به‌ عنوان دارایی‌ مالیات جاری و به‌ عنوان کاهش‌ در هزینه‌ مالیات بر درآمد جـاری سـال ٧x١٣ شناسایی‌ می‌کند.

 

٥٤ .  داراییهای مالیات انتقالی‌ و بدهیهاي مالیات انتقالی‌، نباید تنزیل‌ شوند.

 

٥٥ . تعیین‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ بر مبنای‌ تنزیل‌ شده‌ به‌گونه‌ای‌ قابل‌ اتکا، مستلزم‌ برنامه‌ریزی‌ تفصیلی‌ برای‌ زمانبندی‌ برگشـت‌ هـر تفـاوت‌ مـوقتی‌ اسـت‌. در بسیاری‌ از موارد، تهیه‌ این‌ برنامه‌ زمانی‌، غیر عملی‌ یا بسیار پیچیده‌ است‌. بنـابراین‌، الزامـی‌ کردن‌ تنزیل‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ مناسـب‌ نیسـت‌. مجـاز دانستن‌، نه‌ ملزم‌ کردن‌، تنزیل‌ منجر به‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ انتقـالی‌ می‌شود که‌ بین‌ واحد های‌ تجاری‌ قابل‌ مقایسه‌ نمی‌ باشد. بنـابراین‌، ایـن‌ اسـتاندارد تنزیـل‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ را الزامی‌ یا مجاز نمی‌داند.

٥٦ . تفاوتهای‌ موقتی‌ با مراجعه‌ به‌ مبلغ‌ دفتری‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ تعیین‌ می‌شود. این‌ موضوع‌ حتی‌ مواقعی‌ که‌ مبلغ‌ دفتری‌ بر مبنای‌ تنزیل‌شده‌ تعیین‌ شود، برای‌ مثال‌، در مورد تعهدات‌ مزایای‌ بازنشستگی‌، کاربرد دارد (به‌ استاندارد حسابداری‌ ٣٣ مزایاي بازنشستگی‌ کارکنان مراجعه‌ شود).

٥٧ . در پایان هر دوره گزارشگری، مبلغ‌ دفتري دارایی‌ مالیات انتقالی‌ باید بازنگری شود. واحد تجاری باید مبلغ‌ دفتری دارایی‌ مالیات انتقالی‌ را به‌ میزانی‌ کاهش‌ دهد که‌ وجود سود مشمول مالیـات کافی‌ برای استفاده از مزایای تمام یا بخشی‌ از آن دارایی‌ مالیات انتقـالی‌، دیگـر محتمـل‌ نباشـد. چنین‌ کاهشی‌، باید در صورتی‌ برگشت‌ داده شود که‌ وجود سود مشمول مالیات به‌ میزان کافی‌، محتمل‌ باشد.

شناخت‌ مالیات جاری و مالیات انتقالی‌


٥٨ . روش‌ حسابداری‌ آثار مالیات‌ جاری‌ و مالیات‌ انتقالی‌ معاملات‌ یا سایر رویدادها، بـا روش‌ حسابداری‌ همان‌ معاملات‌ یا سایر رویدادها سازگار است‌. در بند های‌ ٥٩ تا ٧٠، این‌ اصل‌ بکار گرفته‌ شده‌ است‌.

اقلام شناسایی‌شده در صورت سود و زیان

٥٩ . مالیات جاری و مالیات انتقالی‌ باید به‌ عنوان درآمد یا هزینه‌ شناسایی‌ و در صورت سود و زیـان منعکس‌ شوند، به‌ استثنای مالیاتی‌ که‌ از موارد زیر ناشی‌ می‌شود:

    الف‌. معامله‌ یا رویدادی که‌ در همان دوره یا دورهای دیگر، خارج از صورت سـود و زیـان، در سایر اقلام سود و زیان جامع‌ یا بطور مستقیم‌ در حقوق مالکانه‌ شناسایی‌ شده اسـت‌ (بـه‌ بندهاي ٦٢ تا ٦٧ مراجعه‌ شود)؛ یا

   ب.ترکیب‌ تجاری (به‌ بندهايی ٦٨ تا ٧٠ مراجعه‌ شود).

٦٠ . بیشتر بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ در مواقعی‌ ایجـاد مـی‌ شـود کـه‌ درآمد یا هزینه‌، در سود حسابداری‌ یک‌ دوره‌ منظور می‌ شود، اما در سود مشمول‌ مالیـات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) دور ه‌ ای‌ دیگر لحاظ می‌گردد. مالیات‌ انتقالی‌ حاصـل‌، در صـورت‌ سـود و زیان‌ شناسایی‌ می‌شود. برای‌ مثال‌ هنگامی‌ که‌:

    الف‌. درآمد مالی‌، حق‌ امتیاز یا درآمد سود سهام‌، با تأخیر دریافت‌ می‌شود و طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ٣ درآمد عملیاتی‌، متناسب‌ با زمان‌ مشخص‌شده‌ در سود

حسابداری‌ منظور می‌گردد، اما ممکن‌ است‌ در برخی‌ حوزه‌های‌ مقرراتی‌، بر مبنای‌ نقدی‌ در سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) منظور می‌شود؛ و

    ﺏ.مخارج‌ داراییهای‌ نامشهودی‌ که‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ١٧، به‌ حساب‌ دارایی‌ منظور شده‌ است‌ و استهلاک‌ آن‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ می‌شود، اما برای‌ مقاصد مالیاتی‌، در زمان‌ تحمل‌ کاهنده‌ مالیات‌ تلقی‌ می‌گردد.

٦١ . مبلغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ ممکـن‌ اسـت‌ حتـی‌ در صورتی‌ که‌ تغییری‌ در مبلغ‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ مربوط‌ وجود نداشته‌ باشد، تغییر کنـد. بـرای‌ مثال‌، این‌ وضعیت‌ می‌تواند از موارد زیر ناشی‌ شود:

    الف‌.  تغییر در نرخهای‌ مالیاتی‌ یا قوانین‌ مالیاتی‌؛

    ﺏ.بررسی‌ مجدد قابلیت‌ بازیافت‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌؛ یا

    ﭖ.تغییر در شیوه‌ مورد انتظار بازیافت‌ یک‌ دارایی‌.

مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌، در صورت‌ سود و زیان‌ شناسایی‌ می‌شود، به‌ استثنای‌ مالیات‌ مربوط‌ به‌ اقلامی‌ که‌ قبلاً خارج‌ از صورت‌ سود و زیان‌ شناسایی‌ شده‌اند (به‌ بند ٦٥ مراجعه‌ شود).

اقلام شناسایی‌شده خارج از صورت سود و زیان

٦٢ . مالیات جاري و مالیات انتقالی‌ در صورتی‌ باید خارج از صورت سود و زیـان شناسـایی‌ شـود کـه‌ مربوط به‌ اقلامی‌ باشد که‌ در همان دوره یا دوره اي دیگر، خارج از صورت سود و زیان شناسایی‌ شده است‌. بنابراین‌، مالیات جاری و مالیات انتقالی‌ مربـوط بـه‌ اقلامـی‌ کـه‌ در همـان دوره یـا دورهاي دیگر:

    الف‌.  در سایر اقلام سود و زیان جامع‌ شناسایی‌ شده است‌، باید در سـایر اقـلام سـود و زیـان جامع‌ شناسایی‌ شود (به‌ بند ٦٣ مراجعه‌ شود).

    ب.بطور مستقیم‌ در حقوق مالکانه‌ شناسایی‌ شده است‌، باید بطور مستقیم‌ در حقوق مالکانه‌ شناسایی‌ شود (به‌ بند ٦٤ مراجعه‌ شود).

٦٣ . در استانداردهای‌ حسابداری‌، شناسایی‌ برخی‌ اقلام‌ در سایر اقلام‌ سود و زیان‌ جامع‌ الزامی‌ یا مجاز شده‌ است‌. نمونه‌هایی‌ از این‌ اقلام‌ به‌ شرح‌ زیر است‌:

    الف‌. تغییر در مبلغ‌ دفتری‌ ناشی‌ از تجدید ارزیابی‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود (بـه‌ اسـتاندارد حسابداری‌ ١١ مراجعه‌ شود).

    ﺏ.تفاوتهای‌ تسعیر ناشی‌ از تسعیر صورتهای‌ مالی‌ عملیـات‌ خـارجی‌ (بـه‌ اسـتاندارد حسابداری‌ ١٦ مراجعه‌ شود).

٦٤ . در استاندارد های‌ حسابداری‌، انعکاس‌ مستقیم‌ برخی‌ اقلام‌ در حقـوق مالکانـه‌، مجـاز یـا الزامی‌ شده‌ است‌. برای‌ مثال‌، تعدیل‌ مانده‌ سود انباشته‌ ابتدای‌ دوره‌ کـه‌ از تغییـر در یـ ک‌ رویه‌ حسابداری‌ که‌ با تسری‌ به‌ گذشته‌ بکار گرفته‌ شده‌ است‌ یا از اصلاح‌ اشـتباه‌، ناشـی‌ می‌شود (به‌ استاندارد حسابداری‌ ٣٤ رویه‌ هاي حسابداري، تغییر در برآورد های حسابداری و اشـتباهات مراجعه‌ شود).

٦٥ . در شرایط‌ استثنایی‌، ممکن‌ است‌ تعیین‌ مبلغ‌ مالیات‌ جاری‌ یا مالیات‌ انتقالی‌ مربوط‌ به‌ اقلام‌ شناسایی‌شده‌ خارج‌ از صورت‌ سود و زیان‌ (در سایر اقلام‌ سود و زیان‌ جـامع‌ یـا بطـور مستقیم‌ در حقوق مالکانه‌) مشکل‌ باشد. برای‌ مثال‌، چنین‌ شرایطی‌ ممکن‌ اسـت‌ در مـوارد زیر ایجاد شود:

    الف‌. نرخهای‌ مالیات‌ بر درآمد، پلکانی‌ باشد و تعیین‌ نرخی‌ که‌ مالیات‌ جزء خاصی‌ از سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) بر اساس‌ آن‌ محاسبه‌ شود، غیرممکن‌ باشد.

    ﺏ.تغییر در نرخ مالیات‌ یا مقررات‌ مالیاتی‌، بر دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ یا بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ (بطور کامل‌ یا بخشی‌ از آن‌) مربوط‌ به‌ یک‌ قلم‌ که‌قبلاً خارج‌ از صورت‌ سود و زیان‌ شناسایی‌ شده‌ است‌، تأثیر بگذارد؛ یا

    ﭖ.واحد تجاری‌ تشخیص‌ دهد که‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ باید شناسایی‌ شود، یا نباید از این‌ پس‌ بطور کامل‌ شناسایی‌ گردد، و آن‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ (بطور کامل‌ یا بخشی‌ از آن‌) مربوط‌ به‌ قلمی‌ باشدکه‌ قبلاً خارج‌ از صورت‌ سود و زیان‌ شناسایی‌ شده‌ است‌.

در چنین‌ مواردی‌، مالیات‌ جاری‌ و مالیات‌ انتقالی‌ مربوط‌ به‌ اقلام‌ شناسایی‌شده‌ در خارج‌ از صورت‌ سود و زیان‌، به‌ تخصیص‌ معقول‌ و متناسب‌ مالیات‌ جاری‌ و مالیات‌ انتقالی‌ واحـد تجاری‌ در حوزه‌ مقرراتی‌ مورد نظر، یا روش‌ دیگری‌ که‌ در چنین‌ شرایطی‌ بـه‌ تخصـیص‌ مناسب‌تر می‌انجامد، بستگی‌ دارد.

٦٦ . طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ١١، واحد تجاری‌ باید هـر سـال‌ مبلغـی‌ معـادل‌ تفـاوت‌ بـین‌ استهلاک‌ دارایی‌ تجدید ارزیابی‌ شده‌ و استهلاک‌ بر مبنای‌ بهای‌ تمام‌ شـده‌ آن‌ را از مـازاد تجدید ارزیابی‌ به‌ سود انباشته‌ منتقل‌ کند. این‌ مبلغ‌ پس‌ از کسر هرگونـه‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ خواهد بود. برای‌ انتقالات‌ مربوط‌ به‌ واگذاری‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود نیز شیوه‌ عمل‌ مشابه‌ است‌.

٦٧ . هنگامی‌ که‌ واحد تجاری‌ به‌ سهامداران‌ خود سود تقسیمی‌ پرداخت‌ می‌ کند، ممکـن‌ اسـت‌ ملزم‌ به‌ کسر بخشی‌ از سود تقسیمی‌ از سهامداران‌ و پرداخت‌ آن‌ به‌ مراجع‌ مالیاتی‌ باشـد. در بسیاری‌ از حوزه‌ های‌ مقرراتی‌، این‌ مبلغ‌ مالیات‌ تکلیفی‌ نامیده‌ می‌ شود. این‌ گونـه‌ مبـالغ‌ پرداختی‌ یا پرداختنی‌ به‌ مراجع‌ مالیاتی‌، به‌ عنوان‌ بخشی‌ از سود تقسیمی‌، در بدهکار حقوق مالکانه‌ منظور می‌گردد.

مالیات انتقالی‌ ناشی‌ از ترکیب‌ تجاری

٦٨ . همانطور که‌ در بند های‌ ١٦ و ٢٤ (پ‌) تشریح‌ شد، تفاوتهای‌ موقتی‌ ممکن‌ است‌ در ترکیب‌ تجاری‌ ایجاد شود. واحد تجاری‌ هرگونه‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ (به‌ شرط‌ احراز معیارهـای‌ شناخت‌ مندرج‌ در بند ٢٢) یا بدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ حاصل‌ را به‌ عنوان‌ داراییها و بـدهیهای‌ قابل‌ تشخیص‌ در تاریخ‌ تحصیل‌ شناسایی‌ می‌ کند. بنابراین‌، این‌ داراییهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌، سرقفلی‌ یا سود حاصل‌ از خرید زیر قیمت‌ را تحـت‌ تـأثیر قـرار می‌ دهد. با وجود این‌، طبق‌ بند ١٢ (الف‌)، واحد تجاری‌ بـدهی‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ ناشـی‌ از شناخت‌ اولیه‌ سرقفلی‌ را شناسایی‌ نمی‌کند.

٦٩ . در نتیجه‌ ترکیب‌ تجاری‌، احتمال‌ بازیافت‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ پـیش‌ از تحصـیل‌ واحـد تحصیل‌کننده‌ ممکن‌ است‌ تغییر کند. واحد تحصیل‌کننده‌ ممکـن‌ اسـت‌ بازیافـت‌ دارایـی‌ مالیات‌ انتقالی‌ خود را که‌ قبل‌ از ترکیب‌ تجاری‌ شناسایی‌ نشده‌ است‌، محتمل‌ بداند. بـرای‌ مثال‌، ممکن‌ است‌ واحد تحصیل‌ کننده‌ بتواند از مزایای‌ زیانهای‌ مالیاتی‌ اسـتفاده‌نشـده‌، در مقابل‌ سود مشمول‌ مالیات‌ آتی‌ واحد تحصیل‌شده‌، استفاده‌ کند. همچنین‌، در نتیجه‌ ترکیب‌ تجاری‌ ممکن‌ است‌ دیگر این‌ احتمال‌ وجود نداشته‌ باشد که‌ سود مشـمول‌ مالیـات‌ آتـی‌، امکان‌ بازیافت‌ دارایی‌ مالیاتی‌ انتقالی‌ را فراهم‌ کند. در چنین‌ مواردی‌، واحد تحصیل‌ کننده‌، تغییر در دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ را در دوره‌ ترکیب‌ تجاری‌ شناسایی‌ می‌ کنـد، امـا آن‌ را بـه‌ عنوان‌ بخشی‌ از حسابداری‌ ترکیب‌ تجاری‌ در نظر نمی‌ گیرد. بنابراین‌، واحد تحصیل‌ کننده‌، برای‌ اندازه‌گیری‌ سرقفلی‌ یا سود خرید زیر قیمت‌ شناسایی‌ شده‌ در ترکیب‌ تجاری‌، دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ را به‌ حساب‌ نمی‌گیرد.

٧٠ . مزایای‌ بالقوه‌ انتقال‌ زیان‌ واحد تحصیل‌ شده‌ به‌ دوره‌ های‌ آتی‌ یا داراییهای‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ دیگر، ممکن‌ است‌ معیار های‌ شناخت‌ جداگانه‌ را هنگام‌ بـه‌ حسـاب‌ منظـور کـردن‌ اولیـه‌ ترکیب‌ تجاری‌، احراز نکند اما ممکن‌ است‌ در آینده‌ بازیافت‌ شـود. واحـد تجـاری‌ بایـد مزایای‌ مالیات‌ انتقالی‌ تحصیل‌شده‌ را که‌ پس‌ از ترکیب‌ تجاری‌ بازیافت‌ می‌ شود، به‌ شـرح‌ زیر شناسایی‌ کند:

    الف‌. مزایای‌ مالیات‌ انتقالی‌ تحصیل‌شده‌ و شناسایی‌شده‌ در دوره‌ اندازه‌گیری‌، که‌ از اطلاعات‌ جدید درباره‌ واقعیتها و شرایط‌ موجود در تاریخ‌ تحصیل‌ ناشی‌ می‌شود، باید برای‌ کاهش‌ مبلغ‌ دفتری‌ هرگونه‌ سرقفلی‌ مربوط‌ به‌ تحصیل‌ بکار رود. اگر مبلغ‌ دفتری‌ سرقفلی‌ صفر باشد، هرگونه‌ مزایای‌ مالیات‌ انتقالی‌ باقیمانده‌ باید در صورت‌ سود و زیان‌ شناسایی‌ شود.

    ﺏ.سایر مزایای‌ مالیات‌ انتقالی‌ تحصیل‌شده‌ که‌ بازیافت‌ می‌شود، باید در صورت‌ سود و زیان‌ (یا در صورت‌ الزام‌ این‌ استاندارد، خارج‌ از صورت‌ سود و زیان‌) شناسایی‌ شود.

ارائه‌


تهاتر

٧١ .  واحد تجاری باید داراییهای مالیات جاری و بدهیهای مالیات جاری را تنها در صورتی‌ تهاتر کند که‌:

    الف‌.  حق‌ قانونی‌ برای تهاتر مبالغ‌ شناسایی‌شده داشته‌ باشد؛ و

    ب.قصد تسویه‌ بر مبنای خالص‌، یا بازیافت‌ و تسویه‌ همزمان دارایی‌ و بدهی‌ را داشته‌ باشد.

٧٢ . با وجود اینکه‌ داراییهـای‌ مالیـات‌ جـاری‌ و بـدهیهای‌ مالیـات‌ جـاری‌، جداگانـه‌ شناسـایی‌ و اندازه‌گیری‌ می‌شوند، در برخی‌ موارد ممکن‌ است‌ در صورت‌ وضعیت‌ مالی‌ تهاتر شـوند. واحـد تجاری‌، بطور معمول‌، در صورتی‌ از حق‌ قانونی‌ برای‌ تهاتر دارایی‌ مالیات‌ جاری‌ با بدهی‌ مالیات‌ جاری‌ برخوردار است‌ که‌ مربوط‌ به‌ مالیات‌ بر درآمد وضع‌شده‌ توسط‌ یک‌ مرجع‌ مالیاتی‌ باشـد و مرجع‌ مالیاتی‌ اجازه‌ دهد واحد تجاری‌ پرداخت‌ یا دریافت‌ مالیات‌ را به‌ صورت‌ خالص‌ و یکجـا انجام‌ دهد.

٧٣ . در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌، تنها در صورتی‌ دارایی‌ مالیات‌ جاری‌ یک‌ واحـد تجـاری‌ گـروه‌ بـا بدهی‌ مالیات‌ جاری‌ واحد تجاری‌ دیگر گروه‌ تهاتر می‌شود که‌ واحدهای‌ تجاری‌ مورد نظر، حـق‌ قانونی‌ دریافت‌ یا پرداخت‌ یکجای‌ مبلغ‌ خالص‌ را داشته‌ باشند و قصد آنها این‌ باشـد کـه‌ مبلـغ‌ خالص‌ مزبور را پرداخت‌ یا دریافت‌ کنند یا دارایی‌ و بدهی‌ را همزمان‌ بازیافت‌ و تسویه‌ نمایند.

٧٤ . واحد تجاری تنها در صورتی‌ باید داراییهای مالیات انتقالی‌ و بدهیهای مالیات انتقالی‌ را تهاتر کند که‌:

    الف‌. حق‌ قانونی‌ برای تهاتر داراییهای مالیات جاری با بدهیهای مالیات جاری داشته‌ باشد؛ و

    ب.داراییهای مالیات انتقالی‌ و بدهیهای مالیات انتقالی‌، مربوط به‌ مالیات بر درآمد وضع‌شده توسط‌ یک‌ مرجع‌ مالیاتی‌، براي هر یک‌ از موارد زیر باشد:

      ١ . همان واحد تجاری مشمول مالیات؛ یا

    ٢ . واحد های تجاری متفاوت مشمول مالیات که‌ قصد دارند در هر یـک‌ از دوره هـای آتی‌ که‌ انتظار می‌ رود مبالغ‌ بااهمیت‌ بدهیهای مالیات انتقالی‌ یا داراییهـای مالیـات انتقالی‌ بازیافت‌ یا تسویه‌ شود، بدهیهای مالیات جاری و داراییهای مالیات جـاری را بر مبنای خالص‌ تسویه‌ کنند، یا بازیافت‌ داراییها و تسویه‌ بدهیها را همزمان انجـام دهند.

٧٥ . به‌ منظور اجتناب‌ از نیاز به‌ برنامه‌ زمانبندی‌ تفصیلی‌ برای‌ برگشت‌ هر تفاوت‌ مـوقتی‌، ایـن‌ استاندارد واحد تجاری‌ را ملزم‌ می‌ کند تنها در صورتی‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ را بـا بـدهی‌ مالیات‌ انتقالی‌ واحد تجاری‌ مشمول‌ مالیات‌ تهاتر کند که‌ مربوط‌ بـه‌ مالیـات‌ وضـع‌شـده‌ توسط‌ یک‌ مرجع‌ مالیاتی‌ باشند و واحد تجاری‌ حق‌ قانونی‌ برای‌ تهاتر داراییهـای‌ مالیـات‌ جاری‌ و بدهیهای‌ مالیات‌ جاری‌ داشته‌ باشد.

هزینه‌ مالیات

هزینه‌ مالیات (درآمد مالیات) مربوط به‌ سود یا زیان ناشی‌ از فعالیتهای عادی

٧٦ . هزینه‌ (درآمد) مالیات مربوط به‌ سود یا زیان فعالیتهای عادی، باید به‌ عنوان بخشی‌ از سـود یـا زیان دوره در صورت سود و زیان ارائه‌ شود.

تفاوتهای تسعیر مربوط به‌ بدهیهای مالیات انتقالی‌ یا داراییهای مالیات انتقالی‌ ارزی

٧٧ . طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ١٦، برخی‌ تفاوتهای‌ تسعیر باید به‌ عنوان‌ درآمـد یـا هزینـه‌ شناسـایی‌ شود؛ اما مشخص‌ نمی‌ شود که‌ این‌ تفاوتها در چه‌ مواقعی‌ باید در صورت‌ سـود و زیـان‌ جـامع‌ ارائه‌ گردد. بر این‌ اساس‌، در مواردی‌ که‌ تفاوتهای‌ تسعیر مربوط‌ به‌ بدهیها یـا داراییهـای‌ مالیـات‌ انتقالی‌ ارزی‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ شناسایی‌ می‌شود، چنین‌ تفاوتهایی‌ ممکـن‌ اسـت‌ بـه‌ عنوان‌ هزینه‌ مالیات‌ انتقالی‌ (درآمد مالیات‌ انتقالی‌) طبقه‌ بندی‌ شود، مشروط‌ بر اینکـه‌ ایـن‌ شـیوه‌ ارائه‌ برای‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ مفیدترین‌ شیوه‌ ارائه‌ باشد.

افشا


٧٨ .  اجزای عمده هزینه‌ مالیات (درآمد مالیات)، باید جداگانه‌ افشا شود.

٧٩ .  اجزای‌ هزینه‌ مالیات‌ (درآمد مالیات‌) می‌تواند شامل‌ موارد زیر باشد:

    الف‌.  هزینه‌ مالیات‌ جاری‌ (درآمد مالیات‌ جاری‌)؛

    ﺏ.هرگونه‌ تعدیل‌ شناسایی‌شده‌ طی‌ دوره‌ بابت‌ مالیات‌ جاری‌ دوره‌های‌ قبل‌؛

    ﭖ.مبلغ‌ هزینه‌ مالیات‌ انتقالی‌ (درآمد مالیـات‌ انتقـالی‌) مربـوط‌ بـه‌ ایجـاد و برگشـت‌ تفاوتهای‌ موقتی‌؛

    ﺕ.مبلغ‌ هزینه‌ مالیات‌ انتقالی‌ (درآمد مالیات‌ انتقالی‌) مربوط‌ به‌ تغییر در نرخهای‌ مالیات‌ یا وضع‌ مالیاتهای‌ جدید؛

    ﺙ.مبلغ‌ مزایای‌ ناشی‌ از زیان‌ مالیاتی‌ شناسایی‌نشده‌ قبلی‌، اعتبار مالیاتی‌ یا تفاوتهای‌ موقتی‌ شناسایی‌نشده‌ دوره‌ قبل‌ که‌ برای‌ کاهش‌ هزینه‌ مالیات‌ جاری‌ استفاده‌ می‌شود؛

    ﺝ.مبلغ‌ مزایای‌ ناشی‌ از زیان‌ مالیاتی‌ شناسایی‌نشده‌ قبلی‌، اعتبار مالیاتی‌ یا تفاوتهای‌ موقتی‌ شناسایی‌نشده‌ دوره‌ قبل‌ که‌ برای‌ کاهش‌ هزینه‌ مالیات‌ انتقالی‌ استفاده‌ می‌شود؛

    چ.هزینه‌ مالیات‌ انتقالی‌ ناشی‌ از کاهش‌ یا برگشت‌ کاهش‌ قبلی‌ دارایی‌ مالیات‌ انتقالی‌ طبق‌ بند ٥٧؛ و

    ﺡ.مبلغ‌ هزینه‌ مالیات‌ (درآمد مالیات‌) مربوط‌ به‌ آن‌ دسته‌ از تغییر در رویه‌های‌ حسابداری‌ و اشتباهات‌ که‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ٣٤، به‌ دلیل‌ اینکه‌ نمی‌توان‌ آنها را با تسری‌ به‌ گذشته‌ به‌ حساب‌ منظور کرد، در صورت‌ سود و زیان‌ منظور می‌شوند.

٨٠ . موارد زیر نیز باید جداگانه‌ افشا شود:

    الف‌. مجموع مالیات جاری و مالیات انتقالی‌ مربوط به‌ اقلامی‌ که‌ بطور مستقیم‌ در حقوق مالکانه‌ منظور شده اند (به‌ بند ٦٤ مراجعه‌ شود) ؛

    ب.مبلغ‌ مالیات بر درآمد مربوط به‌ هر یک‌ از اجزاي سایر اقلام سود و زیان جامع‌ (به‌ بند ٦٣ و استاندارد حسابداری ١ (تجدیدنظرشده ١٣٩٧) مراجعه‌ شود).

    پ.توضیح‌ ارتباط بین‌ هزینه‌ مالیات (درآمد مالیات) و سود حسابداري به‌ یک‌ یا هر دو شکل‌ زیر:

     ١. صورت تطبیق‌ عددی بین‌ هزینه‌ مالیات (درآمد مالیات) مالیـات و حاصـل‌ ضـرب سود حسابداری در نرخ(های) مالیات قابل‌ اعمال، و نیـز افشـاي مبنـای محاسـبه‌ نرخ(هاي) مالیات قابل‌ اعمال؛ یا

     ٢. صورت تطبیق‌ عددی بین‌ میانگین‌ نرخ مؤثر مالیات و نرخ مالیات قابل‌ اعمال، و نیز افشای مبنای محاسبه‌ نرخ مالیات قابل‌ اعمال؛

    ت.توضیح‌ تغییر در نرخ(های) مالیات قابل‌ اعمال در مقایسه‌ با دوره حسابداری قبل‌؛

    ث.مبلغ‌ (و تاریخ‌ انقضا، درصورت وجود) تفاوتهای موقتی‌ کاهنـده مالیـات، زیانهـاي مالیـاتی‌ استفادهنشده و اعتبارهای مالیاتی‌ استفاده نشده که‌ در صورت وضعیت‌ مالی‌، بـرای آنهـا دارایی‌ مالیات انتقالی‌ شناسایی‌ نشده است‌؛

    ج.جمع‌ مبلغ‌ تفاوتهای موقتی‌ مربوط به‌ سرمایه‌ گذاری در واحد های تجاری فرعـی‌، شـعب‌ و واحدهای تجاری وابسته‌ و منافع‌ در مشارکتها، کـه‌ بـرای آنهـا بـدهیهای مالیـات انتقـالی‌ شناسایی‌ نشده است‌ (به‌ بند ٣٨ مراجعه‌ شود)؛

    چ.در ارتباط با هر نوع تفاوت موقتی‌، و در ارتباط با هر نوع زیان مالیـاتی‌ اسـتفادهنشـده و اعتبارهاي مالیاتی‌ استفادهنشده:

      ١. مبلغ‌ داراییهای مالیات انتقالی‌ و بدهیهای مالیات انتقالی‌ شناسایی‌شـده در صـورت وضعیت‌ مالی‌ برای هر دوره ارائه‌شده؛

     ٢. مبلغ‌ درآمد مالیات انتقالی‌ یا هزینه‌ مالیات انتقالی‌ شناسایی‌شده در صورت سـود و زیان، در صورتی‌ که‌ این‌ مبلغ‌، از تغییر در مبالغ‌ شناسایی‌شده در صورت وضعیت‌ مالی‌، قابل‌ تشخیص‌ نباشد؛

    ح.در ارتباط با عملیات متوقف‌شده، هزینه‌ مالیات مربوط به‌:

     ١. سود یا زیان توقف‌؛ و

    ٢. سود یا زیان حاصل‌ از فعالیتهای عادی عملیات متوقف‌شده طـی‌ دوره، همـراه بـا مبالغ‌ متناظر براي هر یک‌ از دوره های قبلی‌ ارائه‌ شده.

   خ. مبلغ‌ آثار مالیاتی‌ سود تقسیمی‌ به‌ سهامداران واحد تجاری که‌ پیش‌ از تأیید صورتهای مالی‌ براي انتشار، پیشنهاد یا اعلام شده است‌، اما به‌ عنوان بدهی‌ در صورتهای مالی‌ شناسـایی‌ نشده است‌.

    د.اگر ترکیب‌ تجاری که‌ واحد تجاری در آن واحد تحصیل‌کننده است‌، موجب‌ تغییر در مبلغ‌ دارایی‌ مالیات انتقالی‌ شناسایی‌ شده پیش‌ از تحصیل‌ شود (به‌ بند ٦٩ مراجعه‌ شود)، مبلـغ‌ آن تغییر؛ و

    ذ.اگر مزایاي مالیات انتقالی‌ تحصیل‌شده در ترکیـب‌ تجـاری در تـاریخ‌ تحصـیل‌ شناسـایی‌ نشده باشد اما پس‌ از تاریخ‌ تحصیل‌ شناسایی‌ شود (به‌ بنـد ٧٠ مراجعـه‌ شـود)، توصـیف‌ رویداد یا تغییر در شرایطی‌ که‌ موجب‌ شناسایی‌ مزایای مالیات انتقالی‌ شده است‌.

٨١ . واحد تجاری مبلغ‌ دارایی‌ مالیات انتقالی‌ و ماهیت‌ شواهد پشتیبان شناخت‌ آن را در صورتی‌ بایـد افشا کند که‌:

    الف‌. استفاده از دارایی‌ مالیات انتقالی‌، به‌ مازاد سودهای مشمول مالیات آتی‌ بر سودهای ناشی‌ از برگشت‌ تفاوتهای موقتی‌ مشمول مالیات موجود، بستگی‌ داشته‌ باشد؛ و

    ب. واحد تجاری در دوره جاری یا دوره قبل‌، در حوزه مقرراتی‌ که‌ دارایی‌ مالیات انتقالی‌ به‌ آن مربوط است‌، متحمل‌ زیان شده باشد.

٨٢ . در شرایط‌ توصیف‌شده در بند ٥٢، واحد تجاري باید ماهیت‌ آثار بالقوه مالیات بر درآمد ناشـی‌ از پرداخت‌ سودهای تقسیمی‌ به‌ سهامداران را افشا کند. افزون بر این‌، واحد تجاری بایـد مبـالغ‌ آثار بالقوه مالیات بر درآمد را که‌ در عمل‌ قابل‌ تعیین‌ اسـت‌ و وجـود آثـار بـالقوه مالیـات بـر درآمدی که‌ در عمل‌ قابل‌ تعیین‌ نیست‌ را افشا کند.

٨٣ . الزامات‌ افشای‌ مندرج‌ در بند ٨٠(پ‌)، به‌ استفاده‌ کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ در درک‌ عـادی‌ یا غیرعادی‌ بودن‌ ارتباط‌ بین‌ هزینه‌ مالیات‌ (درآمد مالیات‌) و سود حسابداری‌ و نیـز درک‌ عوامل‌ مهم‌ اثرگذار بر این‌ ارتباط‌ در آینده‌، کمک‌ می‌کند. ارتباط‌ بین‌ هزینه‌ مالیات‌ (درآمد مالیات‌) و سود حسابداری‌ ممکن‌ است‌ از عواملی‌ مانند درآمد عملیاتی‌ معاف‌ از مالیـات‌، هزینه‌ هایی‌ که‌ در تعیین‌ سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) کاهنده‌ مالیات‌ نمی‌ باشند، اثـر زیانهای‌ مالیاتی‌ و اثر نرخهای‌ مالیات‌ ارزی‌، تأثیر پذیرد.

٨٤ . برای‌ توضیح‌ ارتباط‌ بین‌ هزینه‌ مالیات‌ (درآمد مالیات‌) و سود حسابداری‌، واحد تجـاری‌ از نـرخ مالیات‌ قابل‌ اعمالی‌ استفاده‌ می‌ نماید کـه‌ معنـی‌دار تـرین‌ اطلاعـات‌ را بـرای‌ اسـتفاده‌کننـدگان‌ صورتهای‌ مالی‌ فراهم‌ کند. اغلب‌، معنی‌دارترین‌ نرخ، نرخ مالیـات‌ داخلـی‌ کشـوری‌ اسـت‌ کـه‌ واحد تجاری‌ در آن‌ مستقر است‌، که‌ مجموع‌ نرخ مالیات‌ اعمال‌ شـده‌ بـرای‌ مالیاتهـای‌ ملـی‌ بـا نرخهای‌ اعمال‌ شده‌ برای‌ مالیاتهای‌ محلی‌ می‌ باشد، که‌ این‌ نرخها اساسا بر مبنای‌ سطح‌ مشابهی‌ از سود مشمول‌ مالیات‌ (زیان‌ مالیاتی‌) محاسبه‌ می‌شوند. با وجود این‌، برای‌ واحـد تجـاری‌ کـه‌ در چندین‌ حوزه‌ مقرراتی‌ فعالیت‌ می‌ کند، ممکن‌ است‌ تجمیع‌ تطبیقهای‌ جداگانه‌ تهیه‌شده‌ با اسـتفاده‌ از نرخ داخلی‌ در هر حوزه‌ مقرراتی‌، معنی‌دارتر باشد. مثال‌ زیر نشان‌ می‌دهد که‌ چگونه‌ انتخـاب‌ نرخ مالیاتی‌ قابل‌ اعمال‌، بر ارائه‌ صورت‌ تطبیق‌ عددی‌ اثر می‌گذارد.

 

مثال مربوط به‌ بند ٨٤

درسال‌ ٢X١٣، سود حسابداری‌ واحد تجاری‌، در حوزه‌ مقرراتی‌ خود (کشور الـف‌)، معـادل‌
٥٠٠ر١ (در سال‌ ١X١٣: ٠٠٠ر٢ ) و در کشور ب‌، معادل‌ ٥٠٠ر١ (در سال‌ ١X١٣: ٥٠٠ ) است‌. نرخ مالیات‌ درکشور الف‌ ٣٠% و در کشور ب‌ ٢٠% است‌. در کشور الف‌، هزینه‌ هایی‌ معـادل‌ ١٠٠ (در سال‌ ١X١٣: ٢٠٠) برای‌ مقاصد مالیاتی‌، کاهنده‌ مالیات‌ نمی‌باشد.

در ادامه‌، یک‌ نمونه‌ صورت تطبیق‌ با نرخ مالیات داخلی‌ ارائه‌ شده است‌:            
    ١x١٣    ٢x١٣
سود حسابداری    ٥٠٠ر٢        ٠٠٠ر٣
مالیات با نرخ داخلی‌ ٣٠%    ٧٥٠        ٩٠٠
اثرمالیاتی‌ هزینه‌ هایی‌ که‌ برای مقاصد مالیاتی‌، کاهنـده    ٦٠    ٣٠
مالیات نمی‌باشد            
اثر نرخهای مالیات پایین‌تر در کشور ب    (٥٠)    (١٥٠)
هزینه‌ مالیات    ٧٦٠        ٧٨٠

در ادامه‌، نمونه‌ ای از یک‌ صورت تطبیق‌ ارائه‌ می‌شود که‌ از طریق‌ تجمیع‌ تطبیقهاي جداگانه‌ هـر حـوزه مقرراتـی‌ ملی‌، تهیه‌ شده است‌. در این‌ روش، اثر تفاوت بین‌ نرخ مالیات داخلی‌ واحد تجاری و نرخ مالیات داخلی‌ در سـایر حوزه هاي مقرراتی‌، به‌ عنوان قلمی‌ مجزا در صورت تطبیق‌، ظاهر نمی‌ شود. طبـق‌ الـزام بنـد ٨٠(پ) ، بـه‌ منظـور توضیح‌ تغییر در نرخ(های) قابل‌ اعمال مالیات، ممکن‌ است‌ لازم باشد که‌ واحد تجاری، تأثیر تغییر بااهمیت‌ در نرخهای مالیات، یا ترکیب‌ سودهای کسب‌شده در حوزه های مقرراتی‌ مختلف‌ را بیان کند.

سود حسابداری    ٥٠٠ر٢    ٠٠٠ر٣    
مالیات بر مبنای نرخهای داخلی‌ قابل‌ اعمـال بـراي                
    ٧٠٠    ٧٥٠    
سودهاي مربوط به‌ هر کشور                
اثر مالیاتی‌ هزینه‌ هایی‌ کـه‌ بـرای مقاصـد مالیـاتی‌،    ٦٠    ٣٠    
کاهنده مالیات نمی‌باشد                
هزینه‌ مالیات    ٧٦٠    ٧٨٠    

 

٨٥ . میانگین‌ نرخ مؤثر مالیات‌ برابر است‌ با هزینه‌ مالیـات‌ (درآمـد مالیـات‌) تقسـیم‌ بـر سـود حسابداری‌.

 

٨٦ . اغلب‌ محاسبه‌ مبلغ‌ بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسـایی‌نشـده‌ ناشـی‌ از سـرمایه‌ گـذاری‌ در واحد های‌ تجاری‌ فرعی‌، شعب‌ و واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ و منافع‌ در مشارکتها، غیر عملی‌ است‌ (به‌ بند ٣٨ مراجعه‌ شود). بنابراین‌، این‌ استاندارد واحد تجاری‌ را ملزم‌ به‌ افشای‌ کل‌ مبلغ‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ اساسی‌ می‌ کند اما افشای‌ بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ را الزامی‌ نمی‌کنـد. با وجود این‌، به‌ واحد های‌ تجاری‌ در مواردی‌ که‌ عملـی‌ باشـد، توصـیه‌ مـی‌شـود مبلـغ‌ بدهیهای‌ مالیات‌ انتقالی‌ شناسایی‌ نشده‌ را افشا کنند زیـرا ممکـن‌ اسـت‌ اسـتفاده‌ کننـدگان‌ صورتهای‌ مالی‌، چنین‌ اطلاعاتی‌ را مفید بدانند.

٨٧ . بند ٨٢ واحد تجاری‌ را ملزم‌ می‌کند ماهیت‌ آثار بالقوه‌ مالیـاتی‌ را کـه‌ از پرداخـت‌ سـود تقسیمی‌ به‌ سهامداران‌ ایجاد می‌ شود، افشا کند. واحد تجاری‌ ویژگیهای‌ مهـم‌ سیسـتمهای‌ مالیات‌ بر درآمد و عواملی‌ که‌ مبلغ‌ آثار مالیاتی‌ بالقوه‌ سود تقسیمی‌ را تحـت‌ تـأثیر قـرار می‌دهد، افشا می‌کند.

٨٨ . برخی‌ مواقع‌، محاسبه‌ کل‌ مبلغ‌ آثار بالقوه‌ مالیاتی‌ ناشی‌ از پرداخت‌ سود تقسـیم‌ شـده‌ بـه‌ سهامداران‌، غیر عملی‌ است‌. این‌ مورد، برای‌ مثال‌، زمانی‌ وجـود دارد کـه‌ واحـد تجـاری‌ تعداد زیادی‌ واحد تجاری‌ فرعی‌ خارجی‌ دارد. با وجود ایـن‌، حتـی‌ در چنـین‌ شـرایطی‌، بخشهایی‌ از مبلغ‌ کل‌، ممکن‌ است‌ به‌ سادگی‌ قابل‌ تعیین‌ باشد. برای‌ مثال‌، در گروه‌ تلفیقی‌، ممکن‌ است‌ واحد تجاری‌ اصلی‌ و برخی‌ واحد های‌ تجاری‌ فرعی‌ آن‌، مالیـات‌ بـر درآمـد سود توزیع‌نشده‌ را با نرخهایی‌ بالاتر پرداخت‌ کرده‌ باشـند و از مبلغـی‌ کـه‌ در پرداخـت‌ سود های‌ تقسیمی‌ آتی‌ به‌ سهامداران‌ از محل‌ سود انباشته‌ تلفیقی‌ استرداد مـی‌شـود، مطلـع‌ باشند. در این‌ حالت‌، مبلغ‌ قابل‌ استرداد افشا می‌ شود. واحد تجاری‌، در صورتی‌ که‌ عملی‌ باشد، وجود آثار بالقوه‌ مالیاتی‌ دیگری‌ که‌ تعیین‌ آن‌ غیر عملی‌ است‌ را افشـا مـی‌کنـد. در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ واحد تجاری‌ اصلی‌، در صورت‌ وجود، افشای‌ هرگونه‌ آثار بالقوه‌ مالیاتی‌، به‌ سود انباشته‌ واحد تجاری‌ اصلی‌ مربوط‌ است‌.

٨٩ . واحد تجاری‌ که‌ ملزم‌ به‌ ارائه‌ افشاهای‌ مندرج‌ در بند ٨٢ است‌، ممکن‌ است‌ ملزم‌ به‌ ارائـه‌ افشاهای‌ مربوط‌ به‌ تفاوتهای‌ موقتی‌ مرتبط‌ با سرمایه‌ گذاری‌ در واحد های‌ تجـاری‌ فرعـی‌، شعب‌ و واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ یا منافع‌ در مشارکتها نیز باشد. در چنین‌ مواردی‌، واحـد تجاری‌ این‌ موضوع‌ را در تعیین‌ اطلاعاتی‌ که‌ طبق‌ بند ٨٢ افشا می‌شود، در نظر مـی‌ گیـرد. برای‌ مثال‌، واحد تجاری‌ ممکن‌ است‌ ملزم‌ به‌ افشای‌ کل‌ مبلغ‌ تفاوتهای‌ مـوقتی‌ مـرتبط‌ بـا سرمایه‌ گذاری‌ در واحد های‌ تجاری‌ فرعی‌ شود کـه‌ بـرای‌ آن‌، بـدهیهای‌ مالیـات‌ انتقـالی‌ شناسایی‌ نشده‌ است‌ (به‌ بند ٨٠(ج‌) مراجعه‌ شود). اگر محاسـبه‌ مبـالغ‌ بـدهیهای‌ مالیـات‌ انتقالی‌ شناسایی‌نشده‌ غیر عملی‌ باشد (به‌ بند ٨٦ مراجعه‌ شود)، ممکن‌ است‌ در ارتبـاط‌ بـا این‌ واحد های‌ تجاری‌ فرعی‌، مبالغ‌ آثار بالقوه‌ مالیاتی‌ سود تقسیم‌ شده‌ که‌ تعیین‌ آن‌ عملـی‌ نیست‌، وجود داشته‌ باشد.

٩٠ .  واحد تجاری‌ هرگونه‌ بدهی‌ احتمالی‌ یا دارایی‌ احتمالی‌ مربوط‌ به‌ مالیات‌ را طبق‌ استاندارد حسابداری‌ ٤ ذخایر، بدهیهاي احتمالی‌ و داراییهاي احتمالی‌  افشا می‌کند. برای‌ مثال‌، بدهیهای‌ احتمالی‌ و داراییهای‌ احتمالی‌ ممکن‌ است‌ از اختلافات‌ حل‌ نشده‌ با مراجع‌ مالیاتی‌ ناشی‌ شود. همچنین‌، در مواردی‌ که‌ تغییر در نرخهای‌ مالیاتی‌ یا قوانین‌ مالیاتی‌، پس‌ از دوره‌ گزارشگری‌ تصویب‌ یا اعلام‌ شود، واحد تجاری‌ هرگونه‌ اثر بااهمیت‌ این‌ تغییرات‌ بر داراییها و بدهیهای‌ مالیات‌ جاری‌ و انتقالی‌ را افشا می‌کند.

تاریخ‌ اجرا


٩١ . الزامات این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای مالی‌ که‌ دوره مالی‌ آنها از تاریخ‌ ١/١/١٣٩٩ و بعـد از آن شروع می‌شود، لازمالاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهای بین‌المللی‌ گزارشگری مالی‌

٩٢ . با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ ١٢ مالیات بر درآمد (ویرایش‌ ٢٠١٧) نیز رعایت‌ می‌شود.