استانداردهای حسابداری ایران

صفحه اصلی

قوانین و استاندارد ها

استانداردهای حسابداری ایران

اندازه‌گیری ارزش منصفانه (استاندارد 42)

اندازه‌گیری ارزش منصفانه (استاندارد 42)

آخرین اصلاحات: 1403/09/03

استاندارد حسابداری ٤٢

اندازه گیری ارزش منصفانه‌

ردیف فهرست مندرجات شماره بند
0 هدف ١ 
1 دامنه‌ کاربرد ٥
2 اندازه گیری‌ ٩
3 تعریف‌ ارزش منصفانه‌ ٩
4 دارایی‌ یا بدهی‌ ١١
5 معامله‌ ١٥
6 فعالان بازار ٢٢
7 قیمت‌ ٢٤
8 کاربرد در مورد داراییهای‌ غیرمالی‌ ٢٧
9 کاربرد در مورد بدهیها و ابزارهای‌ مالکانه‌ خود واحد تجاری‌ ٣٤
10 کاربرد در مورد داراییهای‌ مالی‌ و بدهیهای‌ مالی‌ با موقعیتهـای‌ تهـاتری‌ در ریسـکهای‌ بـازار یـا ریسک‌ اعتباری‌ طرف مقابل‌ ٤٨
11 ارزش منصفانه‌ در شناخت‌ اولیه‌    ٥٦
12 تکنیکهای‌ ارزشیابی‌ ٦٠
13 داده های‌ ورودی‌ تکنیکهای‌ ارزشیابی‌ ٦٦
14 سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌  ٧١
15 افشا ٩٠
16 تاریخ‌ اجرا  ٩٩
17 مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ گزارشگری‌ مالی‌ ١٠٠
18 پیوستها  
19 الف‌ اصطلاحات تعریف‌شده  
20 ب رهنمود بکارگیری‌  
21 پ گذار  

 
هدف


١. این‌ استاندارد:

    الف‌. ارزش منصفانه‌ را تعریف‌ می‌کند؛

    ب. چارچوب اندازه گیری ارزش منصفانه‌ را در یک‌ استاندارد واحد، مقرر می‌کند؛ و
    پ.  افشا درباره اندازه گیری ارزش منصفانه‌ را الزامی‌ می‌کند.
٢. ارزش منصفانه‌، اندازه گیری مبتنی‌ بر بازار است‌ و انـدازه گیـری مخـتص‌ واحـد تجـاری نیسـت‌. در مـورد برخـی‌ داراییهـا و بدهیها، ممکن‌ است‌ معاملات قابل‌ مشاهده بازار یا اطلاعات قابل‌ مشاهده بازار در دسترس باشد. اما در مورد سایر داراییها و بدهیها، ممکن‌ است‌ معاملات قابل‌ مشاهده بازار و اطلاعات قابل‌ مشـاهده بـازار در دسـترس نباشـد. بـه‌ هـر حـال، هـدف از اندازه گیری ارزش منصفانه‌ در هر دو مورد یکسان اسـت‌- و آن هـدف بـرآورد قیمتـی‌ اسـت‌ کـه‌ بـر اسـاس آن معاملـه‌ اي نظام مند براي فروش دارایی‌ یا انتقال بدهی‌ بین‌ فعالان بازار در تاریخ‌ اندازه گیری در شـرایط‌ جـاري بـازار انجـام مـی‌ شـود (یعنی‌ قیمت‌ خروجی‌ در تاریخ‌ اندازه گیری از دیدگاه یک‌ فعال بازار دارنده دارایی‌ یا متعهد بدهی‌).
٣. هنگامی‌ که‌ قیمتی‌ براي یک‌ دارایی‌ یا بدهی‌ همانند، قابل‌ مشـاهده نباشـد، واحـد تجـاری ارزش منصـفانه‌ را بـا تکنیـک‌ دیگـر ارزشیابی‌ که‌ اسـتفاده از داده های ورودی قابل‌ مشاهده مربـوط را حـداکثر و اسـتفاده از داده هـای ورودي غیرقابـل‌ مشـاهده را حداقل‌ می‌سازد، اندازه گیری می‌کند. از آنجا که‌ ارزش منصفانه‌، اندازه گیری مبتنی‌ بـر بـازار اسـت‌، ایـن‌ ارزش بـا اسـتفاده از مفروضاتی‌، از جمله‌ مفروضات درباره ریسک‌، اندازه گیري می‌ شود که‌ فعالان بازار در قیمت‌گـذاري دارایـی‌ یـا بـدهی‌ مـورد نظر استفاده می‌ کنند. در نتیجه‌، قصد واحد تجاری برای نگهداری دارایی‌ یـا تسـویه‌ بـدهی‌ یـا ایفـای آن بـه‌ طریقـی‌ دیگـر، بـر اندازه گیری ارزش منصفانه‌ تأثیر ندارد.

٤. در تعریف‌ ارزش منصفانه‌، بر داراییها و بدهیها تأکیـد مـی‌شـود، زیـرا آنهـا موضـوع اصـلی‌ انـدازه گیـری در حسـابداري هسـتند. ایـن‌ استاندارد، همچنین‌ باید برای ابزارهای مالکانه‌ خود واحد تجاری که‌ به‌ ارزش منصفانه‌ اندازه گیری می‌شود، بکار گرفته‌ شود.

دامنه‌ کاربرد


این‌ استاندارد، به‌ استثنای موارد مشـخص‌شـده در بنـدهای ٦ و ٧، در مـواردی کـاربرد دارد کـه‌ دیگـر اسـتانداردهای حسـابداری، اندازه گیری ارزش منصفانه‌ یا افشا درباره اندازه گیری ارزش منصفانه‌ (و اندازه گیریهای مبتنی‌ بر ارزش منصفانه‌، ماننـد ارزش منصـفانه‌ پس‌ از کسر مخارج فروش، یا افشا درباره آن اندازه گیریها) را الزامی‌ یا مجاز کرده باشد.

٦. الزامات اندازه گیری و افشا در این‌ استاندارد، در موارد زیر کاربرد ندارد:
    الف‌. معاملات اجاره که‌ در دامنه‌ کاربرد استاندارد حسابداری ٢١ حسابداری اجاره ها قرار می‌گیرد؛ و
    ب . اندازهگیری هایی‌ که‌ شباهتهایی‌ با ارزش منصفانه‌ دارنـد، امـا ارزش منصـفانه‌ نیسـتند، ماننـد خـالص‌ ارزش فـروش در اسـتاندارد حسابداری ٨ حسابداری موجودی مواد و کالا یا ارزش اقتصادی در استاندارد حسابداری ٣٢ کاهش‌ ارزش داراییها.
٧. الزامات افشای مقرر در این‌ استاندارد، در موارد زیر الزامی‌ نیست‌:

    الف‌. داراییهای طرح که‌ طبق‌ استاندارد حسابداری ٣٣ مزایای بازنشستگی‌ کارکنان به‌ ارزش منصفانه‌ اندازه گیری می‌شود؛ و
    ب.سرمایه‌گذاریهای طرحهاي مزایای بازنشستگی‌ که‌ طبق‌ استاندارد حسابداری ٢٧ طرحهاي مزایای بازنشستگی‌ به‌ ارزش منصـفانه‌ اندازه گیری می‌شود.

٨. چنانچه‌ به‌ موجب‌ سایر استانداردهای حسابداری، بکارگیری ارزش منصفانه‌ الزامی‌ یا مجاز شده باشد، چـارچوب انـدازه گیـری ارزش منصفانه‌ که‌ در این‌ استاندارد تشریح‌ شده است‌، هم‌ در اندازه گیری اولیه‌ و هم‌ در اندازه گیری بعدی کاربرد دارد.

اندازه گیری


تعریف‌ ارزش منصفانه‌
این‌ استاندارد، ارزش منصفانه‌ را به‌ عنوان قیمتی‌ تعریف‌ می‌کند که‌ بابت‌ فروش یک‌ دارایی‌ یا انتقال یک‌ بدهی‌ در معاملـه‌اي نظـاممنـد بین‌ فعالان بازار، در تاریخ‌ اندازهگیري قابل‌ دریافت‌ یا قابل‌ پرداخت‌ خواهد بود.
١٠. در بند ب٢، رویکرد کلی‌ اندازهگیري ارزش منصفانه‌ تشریح‌ می‌شود.

 

دارایی‌ یا بدهی‌
اندازهگیری ارزش منصفانه‌، در مورد یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ مشخص‌ انجام می‌گیرد. بنابراین‌، واحد تجاری هنگـام انـدازه گیـری ارزش منصفانه‌، باید ویژگیهای دارایی‌ یا بدهی‌ مورد نظر را که‌ فعالان بازار هنگام قیمت‌گذاری آن دارایی‌ یا بـدهی‌ در تـاریخ‌ انـدازه گیـری در نظر می‌گیرند، مورد توجه‌ قرار دهد. براي مثال، چنین‌ ویژگیهایی‌ شامل‌ موارد زیر است‌:
    الف‌. وضعیت‌ و موقعیت‌ مکانی‌ دارایی‌؛ و
    ب . محدودیتهای فروش یا استفاده از دارایی‌، در صورت وجود.
١٢.  اثر ناشی‌ از یک‌ ویژگی‌ خاص بر اندازهگیري، با توجه‌ به‌ اینکه‌ ویژگی‌ مزبور چگونـه‌ توسـط‌ فعـالان بـازار در نظـر گرفتـه‌ مـی‌شـود، متفاوت خواهد بود.
١٣.  دارایی‌ یا بدهی‌ اندازهگیريشده به‌ ارزش منصفانه‌، ممکن‌ است‌ یکی‌ از موارد زیر باشد:
    الف‌. یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ به‌ تنهایی‌ (مانند یک‌ ابزار مالی‌ یا یک‌ دارایی‌ غیرمالی‌)؛ یا
    ب.  گروهی‌ از داراییها، گروهی‌ از بدهیها یا گروهی‌ از داراییها و بدهیها (مانند یک‌ واحد مولد نقد یا یک‌ فعالیت‌ تجاری).
١٤.  اینکه‌ براي مقاصد شناخت‌ یا افشا، دارایی‌ یا بدهی‌ به‌ تنهایی‌، گروهی‌ از داراییها، گروهی‌ از بدهیها یا گروهـی‌ از داراییهـا و بـدهیها در نظر گرفته‌ شود، به‌ واحد حساب آن بستگی‌ دارد. واحد حساب برای دارایی‌ یا بدهی‌، به‌ استثناي موارد ارائه‌شده در این‌ اسـتاندارد، بایـد طبق‌ استاندارد حسابداری که‌ اندازه گیری ارزش منصفانه‌ را الزامی‌ یا مجاز می‌کند، تعیین‌ شود.
    معامله‌    
١٥. در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ فرض بر این‌ است‌ که‌ دارایی‌ یا بدهی‌ در معامله‌ای نظاممند بین‌ فعالان بازار، بابت‌ فـروش یـک‌ دارایـی‌ یا انتقال یک‌ بدهی‌ در تاریخ‌ اندازه گیری در شرایط‌ جاری بازار، مبادله‌ می‌شود.
١٦.  در اندازهگیري ارزش منصفانه‌ فرض بر این‌ است‌ که‌ معامله‌ فروش دارایی‌ یا انتقال بدهی‌ در یکی‌ از بازارهای زیر اتفاق می‌افتد:
    الف‌. بازار اصلی‌ براي دارایی‌ یا بدهی‌؛ یا
    ب. در صورت نبود بازار اصلی‌، بازار داراي بیشترین‌ مزایا برای دارایی‌ یا بدهی‌.
١٧.  واحد تجاری برای تشخیص‌ بازار اصلی‌، یا در صورت نبود بازار اصلی‌، بـراي شناسـایی‌ بـازار دارای بیشـترین‌ مزایـا، نیـازی نیسـت‌ بـه‌ جستجوی جامع‌ بازارهای ممکن‌ بپردازد، اما تمام اطلاعاتی‌ که‌ بطور معقول در دسترس است‌ را باید در نظـر بگیـرد. در صـورت نبـود شواهد نقض‌کننده، بازاری که‌ بطور معمول واحد تجاری در آن مبادرت به‌ انجام معامله‌ فروش دارایی‌ یا انتقال بـدهی‌ مـی‌کنـد، بـازار اصلی‌، یا در صورت نبود بازار اصلی‌، بازار دارای بیشترین‌ مزایا فرض می‌شود.
١٨.  چنانچه‌ برای دارایی‌ یا بدهی‌ بازار اصلی‌ وجود داشته‌ باشد، اندازه گیری ارزش منصفانه‌ باید بیانگر قیمت‌ در آن بازار باشد (صرف نظـر از اینکه‌ آن قیمت‌ بطور مستقیم‌ قابـل‌ مشـاهده باشـد یـا بـا اسـتفاده از تکنیـک‌ دیگـر ارزشـیابی‌ بـرآورد شـود)، حتـی‌ اگـر در تـاریخ‌  اندازه گیری، قیمت‌ در یک‌ بازار دیگر بطور بالقوه باصرفه‌تر است‌.
١٩.  واحد تجاری باید در تاریخ‌ اندازه گیری، به‌ بازار اصلی‌ (یا بازار دارای بیشـترین‌ مزایـا) دسترسـی‌ داشـته‌ باشـد. از آنجـا کـه‌ واحـدهای تجاری مختلف‌ (و فعالیتهای تجاری آن واحدهای تجاری) دارای فعالیتهای متفاوت، ممکن‌ است‌ به‌ بازارهای متفاوتی‌ دسترسی‌ داشـته‌ باشند، بازار اصلی‌ (یا بازار دارای بیشترین‌ مزایا) برای دارایی‌ یا بدهی‌ همانند، در واحدهای تجـاری مختلـف‌ (و فعالیتهـای تجـاری آن واحدهای تجاری) می‌تواند متفاوت باشد. بنابراین‌، بازار اصلی‌ یا بازار (دارای بیشترین‌ مزایا)، (و در نتیجه‌ فعالان بازار)، باید از دیـدگاه واحد تجاری مورد توجه‌ قرار گیرد تا تفاوت میان واحدهای تجاری مختلف‌ دارای فعالیتهای متفاوت، مشخص‌ گردد.
٢٠.  اگرچه‌ واحد تجاری باید بتواند به‌ بازار دسترسی‌ داشته‌ باشد، اما نیازی نیست‌ در تاریخ‌ اندازه گیری بتوانـد دارایـی‌ مشخصـی‌ را بفروشد یا بدهی‌ مشخصی‌ را انتقال دهد تا بتواند ارزش منصفانه‌ را برمبنای قیمت‌ در آن بازار اندازه گیری کند.
٢١.  حتی‌ زمانی‌ که‌ بازار قابل‌ مشاهدهای برای فـراهم‌ کـردن اطلاعـات قیمـت‌گـذاری دربـاره فـروش دارایـی‌ یـا انتقـال بـدهی‌ در تـاریخ‌ اندازه گیری وجود نداشته‌ باشد، در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ فرض بر این‌ است‌ که‌ از دیدگاه فعال بازار که‌ دارنده دارایی‌ یـا متعهـد بدهی‌ است‌، معامله‌ای در آن تاریخ‌ انجام می‌شود. این‌ معامله‌ فرضی‌، مبنایی‌ برای برآورد قیمت‌ فروش دارایی‌ یـا انتقـال بـدهی‌ فـراهم‌ می‌کند.       

فعالان بازار
٢٢. واحد تجاری باید ارزش منصفانه‌ دارایی‌ یا بدهی‌ را با استفاده از مفروضاتی‌ اندازه گیری کند که‌ فعالان بازار هنگام قیمـت‌گـذاری دارایی‌ یا بدهی‌ بکار می‌گیرند، با این‌ فرض که‌ فعالان بازار در جهت‌ بهترین‌ منافع‌ اقتصادی خود اقدام می‌کنند.
٢٣.  در تعیین‌ چنین‌ مفروضاتی‌، واحد تجاری نیازی نیست‌ فعالان خاصی‌ را در بازار مشخص‌ کند؛ بلکه‌ واحـد تجـاری، بـا در نظـر گـرفتن‌ عوامل‌ مربوط به‌ تمام موارد زیر، باید ویژگیهایی‌ را مشخص‌ کند که‌ فعالان بازار را بطور کلی‌ متمایز می‌کند:
    الف‌.  دارایی‌ یا بدهی‌؛
    ب . بازار اصلی‌ (یا بازار دارای بیشترین‌ مزایا) براي دارایی‌ یا بدهی‌؛ و
    پ .    فعالان بازار که‌ واحد تجاری، در آن بازار با آنها معامله‌ می‌کند.


    قیمت‌    
٢٤. ارزش منصفانه‌، قیمتی‌ است‌ که‌ بابت‌ فروش یک‌ دارایی‌ یا انتقال یک‌ بدهی‌ در معاملـه‌ای نظـاممنـد بـین‌ فعـالان بـازار، در تـاریخ‌  اندازه گیری در شرایط‌ جاری بازار قابل‌ دریافت‌ یا قابل‌ پرداخت‌ خواهد بود (یعنی‌ قیمت‌ خروجی‌)، صرف نظر از اینکه‌ قیمـت‌ مزبـور بطور مستقیم‌ قابل‌ مشاهده باشد یا با استفاده از تکنیک‌ دیگر ارزشیابی‌ برآورد شود.
٢٥.  قیمتی‌ که‌ در بازار اصلی‌ (یا بازار داراي بیشترین‌ مزایا) براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ دارایی‌ یا بدهی‌ مورد اسـتفاده قـرار مـی‌گیـرد، نباید بابت‌ مخارج معامله‌ تعدیل‌ شود. مخارج معامله‌ باید طبق‌ سایر استانداردهای حسابداری به‌ حسـاب منظـور شـود. مخـارج معاملـه‌، ویژگی‌ دارایی‌ یا بدهی‌ محسوب نمی‌شود، بلکه‌ این‌ مخارج، مختص‌ یک‌ معامله‌ است‌ و با توجه‌ به‌ چگونگی‌ انجـام معاملـه‌ دارایـی‌ یـا بدهی‌ توسط‌ واحد تجاری، متفاوت است‌.
٢٦. مخارج معامله‌، مخارج حمل‌ را شامل‌ نمی‌شود. اگر موقعیت‌ مکانی‌، از ویژگیهای دارایی‌ محسوب شـود (بـرای مثـال، همـانگونـه‌ کـه‌ ممکن‌ است‌ در مورد یک‌ کالا مصداق داشته‌ باشد)، قیمت‌ در بازار اصلی‌ (یا بازار دارای بیشترین‌ مزایا) بایـد بابـت‌ مخـارجی‌ تعـدیل‌ شود که‌ در صورت وجود، در نتیجه‌ حمل‌ دارایی‌ از موقعیت‌ مکانی‌ فعلی‌ به‌ آن بازار تحمل‌ می‌شود.
    کاربرد در مورد داراییهای غیرمالی‌
    بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از داراییهای غیرمالی‌
٢٧.  در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ یک‌ دارایی‌ غیرمالی‌، توانایی‌ فعالان بازار برای ایجاد منافع‌ اقتصادی از طریـق‌ بیشـترین‌ و بهتـرین‌ استفاده از دارایی‌ مورد نظر یا فروش آن به‌ دیگر فعالان بازار که‌ از آن دارایی‌ بیشترین‌ و بهترین‌ اسـتفاده را مـی‌کننـد، در نظـر گرفته‌ می‌شود.
٢٨.  در بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌ غیرمالی‌، امکانپذیر بودن استفاده از دارایی‌ به‌ لحاظ فیزیکی‌، مجـاز بـودن از نظـر قـانونی‌ و قابـل‌ توجیه‌ بودن از نظر مالی‌، به‌ شرح زیر در نظر گرفته‌ می‌شود:
    الف‌ .  برای امکانپذیر بودن استفاده به‌ لحاظ فیزیکی‌، ویژگیهاي فیزیکی‌ دارایی‌ که‌ فعالان بازار هنگام قیمت‌گذاری دارایـی‌ مـد نظـر قرار می‌دهند (مانند موقعیت‌ مکانی‌ یا اندازه دارایی‌).
    ب.  برای مجاز بودن استفاده از نظر قانونی‌، محدودیتهای قانونی‌ براي استفاده از دارایی‌ که‌ فعالان بازار هنگام قیمت‌گذاری دارایی‌ مد نظر قرار می‌دهند (مانند مقررات منطقه‌ای قابل‌ اعمال در مورد دارایی‌).
    پ.  برای قابل‌ توجیه‌ بودن استفاده از نظر مالی‌، این‌ موضوع که‌ آیـا اسـتفاده از یـک‌ دارایـی‌ کـه‌ از نظـر فیزیکـی‌ امکانپـذیر و از نظـرقانونی‌ مجاز است‌، درآمد یا جریانهاي نقدی کافی‌ ایجاد می‌کند (با در نظـر گـرفتن‌ مخـارج تبـدیل‌ دارایـی‌ بـرای اسـتفاده مـورد نظر) تا بازده سرمایه‌گذاری فعالان بازار از سرمایه‌گذاری در آن دارایی‌ تأمین‌ شود یا خیر.
٢٩.  بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌ غیرمالی‌، از دیدگاه فعالان بازار تعیین‌ می‌شود، حتی‌ اگر واحد تجاري قصد استفاده متفـاوتی‌ از آن دارایی‌ داشته‌ باشد. به‌ هر حال، فرض بر این‌ است‌ که‌ استفاده فعلی‌ واحد تجاری از دارایی‌ غیرمالی‌، بیشـترین‌ و بهتـرین‌ اسـتفاده اسـت‌، مگر اینکه‌ بازار یا سایر عوامل‌ نشان دهد که‌ استفاده متفاوت توسط‌ فعالان بازار، ارزش دارایی‌ را حداکثر خواهد کرد.
٣٠.  واحد تجاری ممکن‌ است‌ برای حفظ‌ موقعیت‌ رقابتی‌ یا به‌ دلایل‌ دیگر، قصد استفاده فعال یـا بیشـترین‌ و بهتـرین‌ اسـتفاده از  دارایی‌ غیرمالی‌ تحصیل‌ شده را نداشته‌ باشد. براي مثال، این‌ مورد زمانی‌ مصـداق دارد کـه‌ واحـد تجـاری دارایـی‌ نامشـهود تحصیل‌ شده را به‌ صورت تدافعی‌ و به‌ منظور جلوگیری از استفاده دیگران مورد اسـتفاده قـرار دهـد. بـا وجـود ایـن‌، واحـد تجـاری بایـد ارزش منصــفانه‌ دارایــی‌ غیرمــالی‌ را بــا فــرض بیشــترین‌ و بهتــرین‌ اســتفاده از آن دارایــی‌ توســط‌ فعــالان بــازار اندازه گیری کند.

٣١. بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌ غیرمالی‌، تعیین‌کننده پیش‌فرض ارزشیابی‌ مورد استفاده در اندازه گیـری ارزش منصـفانه‌ دارایـی‌ بـه‌ شرح زیر است‌:

    الف‌. بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌ غیرمالی‌، ممکن‌ است‌ از طریق‌ استفاده از آن دارایی‌ در ترکیب‌ بـا سـایر داراییهـا بـه‌ عنـوان یک‌ گروه (پس‌ از نصب‌ یا سایر شیوههاي آمادهسازي براي استفاده) یا در ترکیب‌ با سایر داراییها و بدهیها (بـراي مثـال، یـک‌ فعالیت‌ تجاری)، حداکثر ارزش را براي فعالان بازار ایجاد کند.

      ١. اگر بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌، استفاده از دارایی‌ در ترکیب‌ با سایر داراییها یا در ترکیـب‌ بـا سـایر داراییهـا و بدهیها باشد، ارزش منصفانه‌ دارایی‌ قیمتی‌ است‌ که‌ در یک‌ معامله‌ جاري بابت‌ فروش دارایی‌ دریافت‌ می‌شود، بـا ایـن‌ فرض که‌ آن دارایی‌ همراه با سایر داراییها، یا همراه با سایر داراییها و بدهیها مورد استفاده قـرار مـی‌گیـرد و داراییهـا و بدهیهای مزبور (یعنی‌ داراییهای مکمل‌ و بدهیهای مربوط به‌ آن) در دسترس فعالان بازار است‌.

      ٢. بدهیهای مرتبط‌ با دارایی‌ مزبور و بدهیهای مرتبط‌ با داراییهای مکمل‌، شامل‌ بدهیهایی‌ است‌ که‌ سـرمایه‌ در گـردش را تأمین‌ می‌کند، اما شامل‌ بدهیهای مورد استفاده براي تأمین‌ مالی‌ داراییهایی‌ به‌ غیر از گروه داراییها نمی‌شود.

      ٣. مفروضات مربوط به‌ بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌ غیرمالی‌، باید براي تمام داراییها (که‌ بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده در مورد آنها مربوط است‌) در گروه داراییها یا گروه داراییها و بـدهیها کـه‌ دارایـی‌ در آن گـروه مـورد اسـتفاده قـرار می‌گیرد، متناقض‌ نباشد.
    ب.بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از یک‌ دارایی‌ غیرمالی‌ ممکن‌ است‌ بر مبنای استفاده مستقل‌ از دارایی‌، حداکثر ارزش را براي فعالان بازار فراهم‌ کند. اگر بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌، بر مبنـاي اسـتفاده مسـتقل‌ از دارایـی‌ باشـد، ارزش منصـفانه‌ دارایـی‌، قیمتی‌ است‌ که‌ در معامله‌ جاري، بابت‌ فروش دارایی‌ بـه‌ فعـالان بـازار کـه‌ دارایـی‌ را بـه‌ صـورت مسـتقل‌ مـورد اسـتفاده قـرار می‌دهند، دریافت‌ می‌شود.

 

٣٢. در اندازهگیری ارزش منصفانه‌ یک‌ دارایـی‌ غیرمـالی‌، فـرض مـی‌شـود کـه‌ دارایـی‌ مطـابق‌ بـا واحـد حسـاب مشـخص‌شـده در سـایر استانداردهای حسابداری (که‌ ممکن‌ است‌ یک‌ دارایی‌ منفرد باشد) به‌ فروش می‌رسد. این‌ موضوع حتی‌ هنگامی‌ کـه‌ در انـدازهگیـری ارزش منصفانه‌ فرض می‌شود بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌ از طریق‌ ترکیب‌ با سایر داراییها یا از طریق‌ ترکیب‌ با سـایر داراییهـا و بدهیها به‌دست‌ می‌آید، مصداق دارد، زیرا در اندازهگیري ارزش منصفانه‌ فرض بـر ایـن‌ اسـت‌ کـه‌ فعـالان بـازار، داراییهـای مکمـل‌ و بدهیهاي مربوط به‌ آن را در حال حاضر در اختیار دارند.
بند ب٣، کاربرد مفهوم پیش‌فرض ارزشیابی‌ براي داراییهاي غیرمالی‌ را تشریح‌ می‌کند.

کاربرد در مورد بدهیها و ابزارهاي مالکانه‌ خود واحد تجاری
اصول کلی‌
٣٤.  در اندازه گیری ارزش منصفانه‌، فرض بر این‌ است‌ که‌ بدهی‌ مالی‌، بدهی‌ غیرمالی‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحد تجاری (ماننـد ابزارهـای مالکانه‌ منتشرشده به‌ عنوان مابه‌ازا در ترکیب‌ تجاری) در تاریخ‌ اندازه گیری به‌ فعالان بازار انتقال می‌یابد. در انتقـال بـدهی‌ یـا ابـزار مالکانه‌ خود واحد تجاری، فرض بر این‌ است‌ که‌:
    الف‌.  بدهی‌ به‌ شکل‌ تسویه‌نشده باقی‌ می‌ماند و فعال بازار که‌ انتقال گیرنده است‌، ملزم به‌ ایفای آن تعهد مـی‌باشـد. بـدهی‌، در  تاریخ‌ اندازه گیری، با طرف مقابل‌ تسویه‌ نمی‌شود یا به‌ طریق‌ دیگری خاتمه‌ نمی‌یابد.
    ب.  ابزار مالکانه‌ خود واحد تجاري، همچنان در جریان باقی‌ می‌ماند و فعال بازار کـه‌ انتقـالگیرنـده اسـت‌، حقـوق و مسـئولیتهای مرتبط‌ با آن ابزار را می‌پذیرد. ابزار مالکانه‌، در تاریخ‌ اندازه گیری، ابطال نمی‌شود یا به‌ طریق‌ دیگري خاتمه‌ نمی‌ یابد.
٣٥.  حتی‌ هنگامی‌ که‌ بازار قابل‌ مشاهدهاي براي ارائه‌ اطلاعات قیمت‌گذاري درباره انتقال بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحـد تجـاری وجـود ندارد (برای مثال، به‌ دلیل‌ وجود محدودیتهاي قراردادی یا سایر محدودیتهای قانونی‌ که‌ مانع‌ انتقال ایـن‌ اقـلام مـی‌شـود)، در صـورت نگهداری این‌ اقلام به‌ عنوان دارایی‌ توسط‌ اشخاص دیگر، ممکن‌ است‌ بازار قابل‌ مشاهدهای برای آنها وجود داشته‌ باشـد (ماننـد اوراق مشارکت‌ یا اختیار خرید سهام واحد تجاری).
                  
٣٦.  واحد تجاری، در تمام موارد، برای دستیابی‌ به‌ هدف اندازه گیری ارزش منصفانه‌ باید استفاده از دادههـای ورودی قابـل‌ مشـاهده مربـوط را  حداکثر و استفاده از داده های ورودی غیرقابل‌ مشاهده را حداقل‌ کند. هدف انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌، بـرآورد قیمتـی‌ اسـت‌ کـه‌ در  تاریخ‌ اندازه گیری در شرایط‌ جاری بازار، در معامله‌ای نظام مند بین‌ فعالان بازار، بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ به‌ آن قیمت‌ منتقل‌ می‌شود.        
    بدهیها و ابزارهای مالکانه‌ نگهداری شده به‌ عنوان دارایی‌ توسط‌ اشخاص دیگر        
٣٧.  هنگامی‌ که‌ قیمت‌ اعلامشده براي انتقال یک‌ بدهی‌ همانند یا مشابه‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحد تجاری در دسـترس نباشـد و شـخص‌ دیگری، قلم‌ همانندی را به‌ عنوان دارایی‌ در اختیار داشته‌ باشد، واحد تجاری باید ارزش منصفانه‌ بدهی‌ یا ابـزار مالکانـه‌ را از دیـدگاه یک‌ فعال بازار که‌ در تاریخ‌ اندازه گیری، آن قلم‌ همانند را به‌ عنوان دارایی‌ در اختیار دارد، اندازه گیری کند.        
٣٨. در چنین‌ مواردي، واحد تجاري باید ارزش منصفانه‌ بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ را به‌ شرح زیر اندازهگیري کند:        
    الف‌. استفاده از قیمت‌ اعلامشده در بازار فعال برای قلم‌ همانندی که‌ توسط‌ شخص‌ دیگری به‌ عنوان دارایی‌ نگهداری مـی‌شـود، در صورتی‌ که‌ این‌ قیمت‌ در دسترس باشد.        
    ب. در صورتی‌ که‌ قیمت‌ مزبور در دسترس نباشد، استفاده از سایر دادههای ورودی قابل‌ مشاهده، مانند قیمت‌ اعلامشـده در بـازار غیرفعال براي قلم‌ همانندی که‌ توسط‌ شخص‌ دیگری به‌ عنوان دارایی‌ نگهداری می‌شود.        
    پ. در صورتی‌ که‌ قیمتهای قابل‌ مشاهده ذکرشده در قسمتهای (الف‌) و (ب) در دسترس نباشـد، اسـتفاده از یـک‌ تکنیـک‌ دیگـر  ارزشیابی‌ مانند:        
        ١.  تکنیک‌ با رویکرد درآمد (براي مثال، تکنیک‌ ارزش فعلی‌ که‌ از جریانهاي نقدي آتی‌ استفاده مـی‌کندکـه‌ فعـال بـازار انتظار دارد در قبال نگهداري بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ به‌ عنوان دارایی‌ دریافـت‌ نمایـد؛ بـه‌ بنـدهای ب١٠ و ب١١ مراجعـه‌ شود).      
        ٢.  تکنیک‌ با رویکرد بازار (براي مثال، استفاده از قیمتهاي اعلامشده براي بـدهیها یـا ابزارهـای مالکانـه‌ مشـابه‌ کـه‌ توسـط‌ طرفهای دیگر به‌ عنوان دارایی‌ نگهداری می‌شود؛ به‌ بندهای ب٥ تا ب٧ مراجعه‌ شود).        
٣٩.  واحد تجاری باید قیمت‌ اعلام شده براي بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ خـود واحـد تجـاری را کـه‌ توسـط‌ شـخص‌ دیگـری بـه‌ عنـوان دارایـی‌ نگهداری می‌شود، تنها در صورتی‌ تعدیل‌ کند که‌ عواملی‌ مختص‌ دارایی‌ وجود داشته‌ باشد که‌ در اندازه گیری ارزش منصـفانه‌ بـدهی‌  یا ابزار مالکانه‌ قابل‌ استفاده نباشد. واحد تجاری باید اطمینان یابد که‌ قیمت‌ دارایی‌ تحت‌ تأثیر محدودیتی‌ کـه‌ مـانع‌ فـروش آن دارایـی‌ می‌شود قرار نگرفته‌ است‌. برخی‌ عوامل‌ که‌ ممکن‌ است‌ نشان دهد قیمت‌ اعلامشده دارایی‌ باید تعدیل‌ شود، شامل‌ موارد زیر است‌:        
    الف‌.  قیمت‌ اعلامشده برای دارایی‌، در ارتباط با بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ مشابه‌ (اما غیرهمانند) اسـت‌ و توسـط‌ شـخص‌ دیگـری بـه‌ عنـوان  دارایی‌ نگهداری می‌شود. برای مثال، بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ ممکن‌ است‌ ویژگی‌ خاصی‌ داشته‌ باشد (برای مثـال، وضـعیت‌ اعتبـاری ناشر) که‌ با آنچه‌ در ارزش منصفانه‌ بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ مشابه‌ نگهداری شده به‌ عنوان دارایی‌ منعکس‌ شده، متفاوت است‌.        
    ب. واحد حساب دارایی‌ با واحد حساب بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ یکسان نیست‌. برای مثال، در مورد بـدهیها، در برخـی‌ مـوارد قیمـت‌ دارایی‌ منعکس‌کننده قیمت‌ ترکیبی‌ مجموعه‌ای متشکل‌ از تعهدات ناشر و تضمینهای اعتباری شخص‌ ثالث‌ اسـت‌. اگـر واحـدحساب بدهی‌، واحد حساب مجموعه‌ ترکیب‌شده نباشد، هدف، اندازه گیـری ارزش منصـفانه‌ بـدهی‌ ناشـر اسـت‌، و نـه‌ ارزش  منصفانه‌ مجموعه‌ ترکیب‌شده. بنابراین‌، در چنین‌ مواردی، واحد تجاري به‌ منظور حذف اثـر تضـمین‌ اعتبـاری شـخص‌ ثالـث‌، قیمت‌ مشاهده شده برای دارایی‌ را تعدیل‌ می‌کند.        
    بدهیها و ابزارهایی‌ که‌ توسط‌ اشخاص دیگر، به‌ عنوان دارایی‌ نگهداري نمی‌شود        
٤٠.  هنگامی‌ که‌ قیمت‌ اعلام شده اي براي انتقال یک‌ بدهی‌ همانند یا مشابه‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحد تجاري در دسـترس نباشـد و  شخص‌ دیگر، قلم‌ همانندي را به‌ عنوان دارایی‌ نگهداری نکند، واحد تجاري باید ارزش منصـفانه‌ بـدهی‌ یـا ابـزار مالکانـه‌ را از  دیدگاه یک‌ فعال بازار که‌ در قبال بدهی‌ متعهد است‌ یا ابزار مالکانه‌ را منتشر کرده است‌، با استفاده از یک‌ تکنیک‌ ارزشـیابی‌ اندازهگیري کند.

٤١.  برای مثال، واحد تجاری ممکن‌ است‌ هنگام استفاده از تکنیک‌ ارزش فعلی‌، یکی‌ از موارد زیر را درنظر بگیرد:
    الف‌. جریانهای نقدی خروجی‌ آتی‌ که‌ فعال بازار انتظار دارد هنگام ایفای تعهد واقع‌ شود که‌ شامل‌ مابه‌ازایی‌ اسـت‌ کـه‌ فعـال بـازار برای تقبل‌ تعهد، آن را مطالبه‌ می‌کند (به‌ بندهای ب٣١ تا ب٣٣ مراجعه‌ شود).  

    ب.  مبلغی‌ که‌ فعال بازار، براي تقبل‌ یا انتشار ابزار بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ همانند دریافت‌ می‌کند. این‌ مبلغ‌ مبتنی‌ بر مفروضـاتی‌ اسـت‌ که‌ فعالان بازار هنگام قیمت‌گذاری قلم‌ همانند (برای مثـال، بـا ویژگیهـای اعتبـاری یکسـان) در بـازار اصـلی‌ (یـا بـازار دارای بیشترین‌ مزایا) برای انتشار ابزار بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ با شرایط‌ قراردادی یکسان، مورد استفاده قرار می‌دهند.
ریسک‌ عدم ایفای تعهد

٤٢.  ارزش منصفانه‌ بدهی‌، اثر ریسک‌ عدم ایفاي تعهد را منعکس‌ می‌کند. ریسک‌ عدم ایفای تعهد شامل‌ ریسک‌ اعتبـاری خـود واحـد تجـاری است‌ (طبق‌ تعریف‌ استاندارد حسابداری ٣٧ ابزارهای مالی‌: افشا)، اما محدود به‌ آن نمی‌شود. فرض می‌شود ریسک‌ عدم ایفـای تعهـد، قبل‌ و بعد از انتقال بدهی‌، یکسان است‌.
٤٣.  واحد تجاري هنگام اندازه گیری ارزش منصفانه‌ یک‌ بدهی‌، باید اثر ریسک‌ اعتباری خود (وضعیت‌ اعتباری) و سـایر عـواملی‌ را در نظر بگیرد که‌ ممکن‌ است‌ احتمال ایفا یا عدم ایفای تعهد را تحت‌ تأثیر قرار دهد. این‌ اثر ممکن‌ است‌ بـا توجـه‌ بـه‌ بـدهی‌ متفـاوت باشد، براي مثال:
    الف‌. اینکه‌ بدهی‌، تعهد تحویل‌ نقد (بدهی‌ مالی‌) است‌ یا تعهد تحویل‌ کالا یا خدمات (بدهی‌ غیرمالی‌).
    ب. شرایط‌ تضمین‌ اعتباری مرتبط‌ با بدهی‌، در صورت وجود.

ارزش منصفانه‌ بدهی‌، اثر ریسک‌ عدم ایفاي تعهد را بر مبناي واحد حساب آن منعکس‌ می‌کند. ناشر بدهی‌ منتشرشده همـراه بـا یـک‌ تضمین‌ اعتبار جدانشدنی‌ شخص‌ ثالث‌ که‌ جدا از بدهی‌ گزارش می‌شود، نباید اثر تضمین‌ اعتبار (مانند تضمین‌ بـدهی‌ توسـط‌ شـخص‌ ثالث‌) را در اندازهگیري ارزش منصفانه‌ بدهی‌ در نظر گیرد. اگر تضمین‌ اعتبـار جـدا از بـدهی‌ در نظـر گرفتـه‌ مـی‌شـود، ناشـر هنگـام اندازهگیری ارزش منصفانه‌ بدهی‌، همچنان وضعیت‌ اعتباری خود را در نظر می‌گیرد و نه‌ وضعیت‌ اعتباری شخص‌ ثالث‌ تضمین‌کننده.

محدودیتی‌ که‌ از انتقال بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحد تجاری جلوگیري می‌کند
٤٥ . واحد تجاری هنگام اندازه گیری ارزش منصفانه‌ یک‌ بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحد تجاری، نباید داده ورودی مستقل‌ لحاظ کنـد یـا تعدیلی‌ در سایر داده های ورودی مرتبط‌ با وجود محدودیتی‌ که‌ از انتقال آن قلم‌ جلوگیری می‌کند صورت دهد. اثر محدودیتی‌ که‌ از انتقال بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحد تجـاری جلـوگیری مـی‌کنـد، بـه‌ صـورت صـریح‌ یـا ضـمنی‌ در سـایر دادههـای ورودی بـرای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ منظور شده است‌.
٤٦.  براي مثال، هم‌ اعتباردهنده و هم‌ ناشر، در تاریخ‌ معامله‌، قیمت‌ معامله‌ بدهی‌ را با آگـاهی‌ کامـل‌ از اینکـه‌ تعهـد شـامل‌ محـدودیتی‌د است‌ که‌ از انتقال آن جلوگیري می‌کند، پذیرفته‌اند. با توجه‌ به‌ لحاظ شدن محدودیت‌ در قیمت‌ معامله‌، ضرورتی‌ نـدارد در تـاریخ‌ معامله‌، به‌ منظور انعکاس اثر محدودیت‌ بر انتقال، داده ورودی مستقل‌ لحاظ شود یا تعدیلی‌ در دادههـای موجـود صـورت گیـرد.
همچنین‌، در تاریخهای بعدی اندازه گیری، لحاظ کردن داده ورودی مستقل‌ یا تعدیل‌ داده ورودی موجود بـه‌ منظـور انعکـاس اثـر محدودیت‌ بر انتقال الزامی‌ نیست‌.

بدهی‌ مالی‌ با ویژگی‌ عندالمطالبه‌
٤٧ارزش منصفانه‌ یک‌ بدهی‌ مالی‌ با ویژگی‌ عندالمطالبه‌ (برای مثال، سپرده دیداری) از ارزش منصـفانه‌ مبلـغ‌ قابـل‌ پرداخـت‌ در صـورت مطالبه‌، که‌ از نخستین‌ تاریخی‌ که‌ آن مبلغ‌ می‌تواند قابل‌ پرداخت‌ باشد تنزیل‌ شده است‌، کمتر نیست‌.

کاربرد در مورد داراییهايی مالی‌ و بدهیهای مالی‌ با موقعیتهای تهاتری در ریسکهای بازار یا ریسک‌ اعتباری طرف معامله‌
٤٨.  یک‌ واحد تجاری که‌ گروهی‌ از داراییهای مالی‌ و بدهیهای مالی‌ را نگهـداري مـی‌کنـد، در معـرض ریسـکهای بـازار (طبـق‌ تعریـف‌ استاندارد حسابداری ٣٧) و ریسک‌ اعتباری (طبق‌ تعریف‌ استاندارد حسابداری ٣٧) هر یک‌ از طرفهای معامله‌ قرار دارد. چنانچه‌ واحد تجاريیآن گروه از داراییهای مالی‌ و بدهیهای مالی‌ را بر مبنای خالص‌ آسـیب‌پـذیری خـود از ریسـکهای بـازار یـا ریسـک‌ اعتبـاری مدیریت‌ کند، واحد تجاری مجاز به‌ استفاده از استثنای این‌ استاندارد در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ است‌. این‌ استثنا، به‌ واحـد تجـاری اجازه می‌دهد تا ارزش منصفانه‌ گروه داراییهای مالی‌ و بدهیهاي مالی‌ را بر مبنای قیمتی‌ اندازهگیری کند که‌ در معامله‌اي نظاممنـد بـین‌ فعالان بازار، در تاریخ‌ اندازهگیری در شرایط‌ جاري بـازار، بابـت‌ فـروش موقعیـت‌ خریـد خـالص‌ (یعنـی‌ دارایـی‌) در سـطح‌ ریسـک‌ مشخص‌، دریافت‌، یا در نتیجه‌ انتقال موقعیت‌ فروش خالص‌ (یعنی‌ بدهی‌) در سطح‌ ریسک‌ مشخص‌، پرداخت‌ خواهـد شـد. بـه‌ همـین‌ ترتیب‌، واحد تجاری باید ارزش منصفانه‌ گروه داراییهای مالی‌ و بدهیهای مالی‌ را در تاریخ‌ انـدازهگیـری، طبـق‌ نحـوه قیمـت‌گـذاری
خالص‌ آسیب‌پذیری از ریسک‌ توسط‌ فعالان بازار، اندازهگیری کند.
٤٩ . واحد تجاری تنها در صورت انجام تمام موارد زیر، مجاز به‌ استفاده از استثنای مندرج در بند ٤٨ است‌: 

    الف‌. گروه داراییهاي مالی‌ و بدهیهاي مالی‌ را طبق‌ مدیریت‌ ریسک‌ یا راهبرد سرمایه‌گـذاری مستندشـده واحـد تجـاری، بـر مبنـای خالص‌ آسیب‌پذیری واحد تجاری از ریسک‌ (یا ریسکهای) خاص بازار یا ریسک‌ اعتباری خاص طرف معامله‌ مدیریت‌ کند؛

    ب.اطلاعاتی‌ درباره گروه داراییهاي مالی‌ و بدهیهای مالی‌، برای مدیران اصلی‌ واحد تجاری طبق‌ تعریف‌ استاندارد حسابداری ١٢ افشای اطلاعات اشخاص وابسته‌، بر مبناي اشاره شده در قسمت‌ الف‌ تهیه‌ کند؛ و

    پ.ملزم باشد یا تصمیم‌ گرفتـه‌ باشـد داراییهـاي مـالی‌ و بـدهیهاي مـالی‌ مزبـور را در صـورت وضـعیت‌ مـالی‌ در پایـان هـر دوره گزارشگری، به‌ ارزش منصفانه‌ اندازهگیری نماید.

٥٠. استثنای مندرج در بند ٤٨، به‌ ارائـه‌ صـورتهای مـالی‌ ارتبـاط نـدارد. در برخـی‌ مـوارد، بـرای مثـال، زمـانی‌ کـه‌ یکـی‌ از اسـتانداردهای حسابداری، ارائه‌ ابزارهای مالی‌ بر مبنای خالص‌ را الزامی‌ یا مجاز نمی‌داند، مبنای ارائه‌ ابزارهای مالی‌ در صورت وضعیت‌ مالی‌ با مبنای اندازه گیری ابزارهای مالی‌ تفاوت دارد. درچنین‌ موارد، واحد تجاری ممکن‌ است‌ ملزم باشد تعدیلات در سطح‌ پرتفـوی (بـه‌ بنـدهای ٥٢ تا ٥٥ مراجعه‌ شود) را به‌ هر یک‌ از داراییها یا بدهیهای تشکیل‌دهنده گروه داراییهای مالی‌ و بـدهیهای مـالی‌ کـه‌ بـر مبنـای خـالص‌ آسیب‌پذیری واحد تجاری از ریسک‌ مدیریت‌ می‌شود، تخصیص‌ دهد. واحد تجاری باید چنین‌ تخصیصـهایی‌ را بـر مبنـایی‌ معقـول و یکنواخت‌، با استفاده از روششناسی‌ متناسب‌ با شرایط‌ انجام دهد.
٥١ . واحد تجاری برای استفاده از استثنای منـدرج در بنـد ٤٨، بایـد دربـاره رویـه‌ حسـابداری، طبـق‌ اسـتاندارد حسـابداری ٣٤ رویـه‌هـای حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری و اشتباهات، تصمیم‌گیری کند. واحد تجاري که‌ از این‌ استثنا استفاده مـی‌کنـد، بایـد ایـن‌ رویه‌ حسابداری، شامل‌ رویه‌ تخصیص‌ تعدیلات قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش (به‌ بنـدهای ٥٢ تـا ٥٤ مراجعـه‌ شـود) و تعـدیلات اعتباری (به‌ بند ٥٥ مراجعه‌ شود) را، در موارد مقتضی‌، به‌ صورت یکنواخت‌ طی‌ دورههای مختلف‌ برای پرتفویی‌ خاص بکار گیرد.

آسیب‌پذیری از ریسکهای بازار
٥٢. هنگام بکارگیری استثنای مندرج در بند ٤٨ براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ گروهی‌ از داراییهای مالی‌ و بدهیهای مالی‌، که‌ بـر مبنـای خالص‌ آسیب‌پذیری واحد تجاری از ریسک‌ (یا ریسکهای) بازار مدیریت‌ می‌شـود، واحـد تجـاری بایـد قیمتـی‌ را در دامنـه‌ قیمتهـای پیشنهادي خرید و فروش بکار گیرد که‌ بهترین‌ معرف از ارزش منصفانه‌ در شرایط‌ خالص‌ آسیب‌پذیری واحـد تجـاری از ریسـکهای بازار است‌ (به‌ بندهاي ٦٩ و ٧٠ مراجعه‌ شود).
٥٣. واحد تجاری هنگام بکارگیری استثنای مندرج در بند ٤٨، باید اطمینان یابد که‌ ریسک‌ (یا ریسکهای) بـازار کـه‌ واحـد تجـاری در آن گروه داراییهای مالی‌ و بدهیهای مالی‌، در معرض آن (آنها) قرار دارد، تا حد زیادی یکسان است‌. براي مثـال، واحـد تجـاری ریسـک‌ نرخ سود مرتبط‌ با یک‌ دارایـی‌ مـالی‌ را بـا ریسـک‌ قیمـت‌ کـالای مـرتبط‌ بـا یـک‌ بـدهی‌ مـالی‌ ترکیـب‌ نمـی‌کنـد، زیـرا ایـن‌ کـار، آسیب‌پذیری واحد تجاری از ریسک‌ نرخ سود یا ریسک‌ قیمت‌ کالا را کاهش‌ نمی‌دهد. هنگـام بکـارگیری اسـتثنای منـدرج در بنـد ٤٨، باید براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ داراییهای مالی‌ و بدهیهای مالی‌ گروه، هرگونه‌ ریسک‌ پایـه‌ ناشـی‌ از پارامترهـای غیرهماننـد ریسک‌ بازار در نظر گرفته‌ شود.
٥٤. به‌ همین‌ ترتیب‌، مدت زمان قرار گرفتن‌ واحد تجاری در معرض ریسک‌ (یا ریسکهای) بازار ناشی‌ از داراییهای مالی‌ و بدهیهای مـالی‌، باید تا حد زیادی یکسان باشد. بـرای مثـال، یـک‌ واحـد تجـاری کـه‌ از قـرارداد آتـی‌ ١٢ ماهـه‌ در برابـر جریانهـای نقـدی مـرتبط‌ بـا آسیب‌ پذیری از ریسک‌ نرخ سود ١٢ ماهه‌ مربوط به‌ یک‌ ابزار مالی‌ ٥ ساله‌ در گروهی‌صرفا  متشکل‌ از آن داراییهای مالی‌ و بـدهیهای مالی‌ استفاده می‌کند، ارزش منصفانه‌ آسیب‌ پذیري از ریسک‌ نرخ سود ١٢ ماهه‌ را بر مبنای خالص‌ و ارزش منصفانه‌ آسـیب‌پـذیری از باقیمانده ریسک‌ نرخ سود (یعنی‌ سالهای دوم تا پنجم‌) را بر مبنای ناخالص‌ اندازه گیری می‌کند.

آسیب‌پذیری از ریسک‌ اعتباری یک‌ طرف معامله‌ مشخص‌

٥٥. هنگام بکارگیری استثنای مندرج در بند ٤٨ براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ گروهی‌ از داراییهای مالی‌ و بدهیهای مـالی‌ در ارتبـاط بـا یک‌ طرف معامله‌ مشخص‌، زمانی‌ که‌ فعالان بازار توافقهای موجود که‌ موجب‌ کاهش‌ آسـیب‌پـذیری از ریسـک‌ اعتبـاری در شـرایط‌ نکول می‌شوند را در نظر می‌گیرند، واحد تجاري باید اثر خالص‌ آسیب‌پذیری واحد تجاری از ریسک‌ اعتباری مرتبط‌ با طرف معاملـه‌ یا خالص‌ آسیب‌پذیري آن طرف معامله‌ از ریسک‌ اعتباري واحد تجاری را در اندازهگیری ارزش منصـفانه‌ لحـاظ کنـد (بـرای مثـال، توافقهای جامع‌ خالص‌سازی با طرف معامله‌ یا توافقی‌ که‌ مستلزم مبادله‌ وثیقه‌ بر مبنای خالص‌ آسیب‌پذیری هر یک‌ از طرفهای معاملـه‌ از ریسک‌ اعتباری طرف دیگر است‌). اندازهگیری ارزش منصفانه‌ باید منعکس‌کننده انتظارات فعالان بـازار از احتمـال اجرایـی‌ شـدن قانونی‌ برای چنین‌ توافقی‌ در شرایط‌ نکول باشد.

ارزش منصفانه‌ در شناخت‌ اولیه‌
٥٦. هنگامی‌ که‌ در یک‌ عملیات مبادله‌ای، یک‌ دارایی‌ تحصیل‌ یا یک‌ بدهی‌ تقبل‌ می‌شـود، قیمـت‌ معاملـه‌ معـادل قیمـت‌ پرداختـی‌ بـرای تحصیل‌ دارایی‌ یا قیمت‌ دریافتی‌ برای تقبل‌ بدهی‌ (قیمت‌ ورودی) است‌. در مقابل‌، ارزش منصفانه‌ دارایی‌ یا بدهی‌ قیمتی‌ اسـت‌ کـه‌ در ازای فروش دارایی‌، دریافت‌ یا در ازای انتقال بدهی‌، پرداخت‌ می‌شود (قیمت‌ خروجی‌). واحدهای تجاری لزوما داراییهـا را بـه‌ قیمـت‌ پرداخت‌شده برای تحصیل‌ آنها نمی‌فروشند. به‌ همین‌ ترتیب‌،واحدهای تجاری لزوما بدهیها را بـه‌ قیمـت‌ دریافـت‌شـده در ازای تقبـل‌ آنها منتقل‌ نمی‌کنند.

٥٧.در بسیاری موارد، قیمت‌ معامله‌ با ارزش منصفانه‌ برابر است‌ (برای مثال، این‌ مورد زمانی‌ مصداق دارد که‌ در تاریخ‌ معامله‌، خرید یـک‌ دارایی‌ در بازاری انجام شود که‌ آن دارایی‌ به‌ فروش می‌رسد).

٥٨. واحد تجاری هنگام تعیین‌ اینکه‌ ارزش منصفانه‌ در شناخت‌ اولیه‌، با قیمت‌ معامله‌ برابر است‌ یا خیر، باید عوامل‌ مختص‌ بـه‌ آن معاملـه‌ و آن دارایی‌ یا بدهی‌ را در نظر بگیرد. در بند ب٤، شرایطی‌ توصیف‌ می‌شود که‌ در آن شرایط‌، قیمت‌ معامله‌ ممکن‌ اسـت‌ بیـانگر ارزش منصفانه‌ دارایی‌ یا بدهی‌ در شناخت‌ اولیه‌ نباشد.

٥٩. چنانچه‌ استاندارد حسابداری دیگری، واحد تجاری را در شناخت‌ اولیه‌ ملزم یا مجاز به‌ اندازهگیری یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ به‌ ارزش منصفانه‌ کند و قیمت‌ معامله‌ با ارزش منصفانه‌ تفاوت داشته‌ باشد، واحد تجاری باید هرگونه‌ سود یا زیان حاصل‌ را در صـورت سـود و زیان شناسایی‌ کند، مگر اینکه‌ استاندارد مزبور، نحوه عمل‌ دیگری را تعیین‌ کرده باشد.

تکنیکهای ارزشیابی‌

٦٠. واحد تجاری باید از تکنیکهای ارزشیابی‌ استفاده کند که‌ متناسب‌ با شرایط‌ است‌ و به‌ منظور اندازهگیری ارزش منصـفانه‌، بـراي آنهـا داده های کافی‌ در دسترس می‌ باشد و استفاده از داده های ورودی قابل‌ مشاهده مربوط را حداکثر و اسـتفاده از دادههـای ورودی غیرقابل‌ مشاهده را حداقل‌ می‌کند.


٦١. هدف از استفاده از یک‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌، برآورد قیمتی‌ است‌ که‌ بر اساس آن، معامله‌ای نظاممند بـرای فـروش دارایـی‌ یـا انتقـال بدهی‌ بین‌ فعالان بازار در تاریخ‌ اندازه گیری در شرایط‌ جاری بازار انجام می‌ شود. سه‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ کـه‌ در سـطح‌ وسـیع‌ مـورد استفاده قرار می‌گیرد، شامل‌ تکنیک‌ با رویکرد بازار، تکنیک‌ با رویکرد بهايی تمام شده و تکنیک‌ با رویکرد درآمـد اسـت‌. جنبـه‌هـای اصـلی‌ این‌ رویکردها در بندهای ب٥ تا ب١١ بطور خلاصه‌ ارائه‌ می‌شود. یک‌ واحد تجـاری بـرای انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌ بایـد از تکنیکهـای ارزشیابی‌ سازگار با یک‌ یا چند رویکرد از آن رویکردها استفاده نماید.

٦٢. در برخی‌ موارد، تنها یک‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ مناسب‌ است‌ (مانند زمانی‌ که‌ دارایی‌ یا بدهی‌، با استفاده از قیمتهای اعلامشـده در بـازاری فعال برای داراییها یا بدهیهای همانند، ارزشیابی‌ می‌شود). در سایر موارد، چندین‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ مناسب‌ خواهد بود (مانند ارزشـیابی‌ یک‌ واحد مولد نقد). چنانچه‌ از چندین‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ برای اندازه گیری ارزش منصفانه‌ استفاده می‌شود، نتـایج‌ (یعنـی‌ شاخصـهای مربوط به‌ ارزش منصفانه‌) باید با توجه‌ به‌ معقول بودن دامنه‌ ارزشهای مبتنی‌ بر آن نتـایج‌، ارزیـابی‌ شـود. انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌، نقطه‌اي از آن دامنه‌ است‌ که‌ بهترین‌ معرف از ارزش منصفانه‌ در آن شرایط‌ باشد.


٦٣.اگر قیمت‌ معامله‌، ارزش منصفانه‌ در شناخت‌ اولیه‌ باشد و براي اندازه گیری ارزش منصفانه‌ در دورههـای بعـد، از یـک‌ تکنیـک‌ ارزشـیابی‌ استفاده شود که‌ از دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده استفاده می‌کند، تکنیک‌ ارزشیابی‌ مذکور باید به‌گونه‌ای تنظیم‌ شود کـه‌ نتیجـه‌ آن در شناخت‌ اولیه‌، با قیمت‌ معامله‌ برابر باشد. تنظیم‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ اطمینان می‌دهد که‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ شرایط‌ جاری بازار را مـنعکس‌ و بـه‌ واحد تجاری در تعیین‌ اینکه‌ تعدیل‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ ضرورت دارد یا خیر (برای مثال، ممکن‌ است‌ دارایی‌ یا بـدهی‌ داراي یـک‌ ویژگـی‌ باشد که‌ در تکنیک‌ ارزشیابی‌ مورد توجه‌ قرار نگرفته‌ است‌)، کمک‌ می‌کند. پس‌ از شناخت‌ اولیه‌، هنگام انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ بـا استفاده از تکنیک‌ یا تکنیکهاي ارزشیابی‌ که‌ از دادههاي ورودي غیرقابل‌ مشاهده استفاده می‌کنند، واحد تجاري باید اطمینـان یابـد کـه‌ آن تکنیکهاي ارزشیابی‌، دادههاي ورودی قابل‌ مشاهده در بازار (مانند قیمت‌ دارایی‌ یا بدهی‌ مشابه‌) را در تاریخ‌ اندازه گیری منعکس‌ می‌کنند.


٦٤. تکنیکهای ارزشیابی‌ مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ باید با ثبات رویه‌ بکار گرفته‌ شود. با وجود ایـن‌، تغییـر در تکنیـک‌ ارزشیابی‌ یا بکارگیری آن (بـراي مثـال، تغییـر در وزن آن تکنیـک‌ هنگـام اسـتفاده از چنـدین‌ تکنیـک‌ ارزشـیابی‌ یـا تغییـر در تعـدیل‌ اعمال شده در تکنیک‌ ارزشیابی‌)، هنگامی‌ مناسب‌ است‌ که‌ آن تغییر، منجر به‌ مبلغی‌ شود که‌ معرف بهتری از ارزش منصفانه‌ یـا معـادل تکنیک‌ قبلی‌ معرف ارزش منصفانه‌ در آن شرایط‌ باشد. براي مثال، این‌ مورد ممکن‌ است‌ در صورت وقوع هر یک‌ از رویدادهای زیر مصداق داشته‌ باشد:

    الف‌. ایجاد بازارهای جدید؛
    ب.در دسترس بودن اطلاعات جدید؛   
    پ.در دسترس نبودن اطلاعات استفاده شده در گذشته‌؛
    ت.بهبود تکنیکهای ارزشیابی‌؛ یا
    ث.تغییر شرایط‌ بازار.
٦٥. تجدیدنظرهاي ناشی‌ از تغییر در یک‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ یا بکارگیري آن، باید طبق‌ استاندارد حسابداري ٣٤ به‌ عنـوان تغییـر در بـرآورد حسابداري محسوب شود. با وجود این‌، افشاهاي مندرج در استاندارد حسابداري ٣٤ درخصوص تغییـر در بـرآورد حسـابداري، بابـت‌ تجدیدنظرهاي ناشی‌ از تغییر در یک‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ یا بکارگیري آن، الزامی‌ نیست‌. دادههای ورودی تکنیکهای ارزشیابی‌
اصول کلی‌

در تکنیکهای ارزشیابی‌ بکارگرفته‌ شده براي اندازه گیري ارزش منصفانه‌، باید استفاده از دادههای ورودی قابل‌ مشاهده مربـوط، حداکثر و استفاده از دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده حداقل‌ شود.
٦٧ . مثالهایی‌ از بازارهایی‌ که‌ در آن، دادههای ورودی مربوط به‌ برخی‌ داراییها و بدهیها (برای مثال ابزارهای مالی‌) ممکن‌ اسـت‌ قابـل‌ مشـاهده باشد، بازارهای بورس، بازارهای معامله‌گری، بازارهای کارگزاری و بازارهای بدون واسطه‌ است‌ (به‌ بند ب٣٤ مراجعه‌ شود).
٦٨ .  یک‌ واحد تجاری باید دادههای ورودی را انتخاب کند که‌ با ویژگیهای دارایی‌ یا بدهی‌ مورد نظر کـه‌ فعـالان بـازار در معاملـه‌ آن دارایی‌ یا بدهی‌ در نظر می‌گیرند، سازگار باشد (به‌ بندهای ١١ و ١٢ مراجعه‌ شود). در برخـی‌ مـوارد، آن ویژگیهـا منجـر بـه‌ انجـام تعدیل‌، مانند صرف یا کسر، می‌شود (براي مثال، صرف کنترل یا کسر منـافع‌ فاقـد حـق‌ کنتـرل). بـا وجـود ایـن‌، در انـدازهگیـری ارزش منصفانه‌ نباید صرف یا کسری لحاظ شود که‌ با واحد حسـاب منـدرج در اسـتانداردی کـه‌ انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ را الزامی‌ یا مجاز می‌کند، سازگار نباشد (به‌ بندهاي ١٣ و ١٤ مراجعه‌ شود). صرفها یا کسرهایی‌ که‌ اندازه را به‌ عنـوان ویژگـی‌ میـزان نگهداری دارایی‌ و بدهی‌ توسط‌ واحد تجاری (به‌ ویژه، طبق‌ توصیف‌ بند ٧٩، عامل‌ عرضه‌ بلوکی‌ که‌ قیمت‌ اعـلامشـده دارایـی‌ یـا بدهی‌ را به‌ این‌ دلیل‌ تعدیل‌ می‌کند که‌ حجم‌ عادي معاملات روزانه‌ بازار به‌ اندازهاي نیست‌ که‌ مقادیر نگهداريشده توسـط‌ واحـد تجاري را جذب کند)، نه‌ به‌ عنوان ویژگی‌ دارایی‌ یا بدهی‌ (برای مثال، صـرف کنتـرل هنگـام انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ منـافع‌ دارای حق‌ کنترل) منعکس‌ می‌کند، در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ در نظـر گرفتـه‌ نمـی‌شـود. در تمـام مـوارد، بـه‌ اسـتثناي مـوارد مشخص‌ شده در بند ٧٨، چنانچه‌ قیمت‌ اعلامشده در یک‌ بازار فعال (یعنـی‌ داده ورودي سـطح‌ ١) بـرای دارایـی‌ یـا بـدهی‌ وجـود داشته‌ باشد، واحد تجاری باید هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه‌، آن قیمت‌ را بدون تعدیل‌ مورد استفاده قرار دهد.
دادههای ورودی مبتنی‌ بر قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش
٦٩ . اگر دارایی‌ یا بدهی‌ اندازه گیری شده به‌ ارزش منصفانه‌، دارای قیمت‌ پیشنهادي خرید و فروش باشد (بـراي مثـال، داده ورودي از بـازار معامله‌ گری)، قیمتی‌ که‌ در دامنه‌ قیمتهاي پیشنهادي خرید و فروش، بهترین‌ معرف از ارزش منصفانه‌ در آن شرایط‌ است‌، صرفنظر از جایگاه آن داده ورودی در طبقه‌بندی سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ (یعنی‌ سطح‌ ١، ٢ یا ٣؛ به‌ بندهاي ٧١ تا ٨٩ مراجعه‌ شود)، باید براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از قیمتهای پیشنهادی خریـد بـرای موقعیـت‌ دارایـی‌ و قیمتهـای پیشـنهادی فروش برای موقعیت‌ بدهی‌ جایز است‌، اما الزامی‌ نیست‌.
٧٠ . این‌ استاندارد، استفاده از قیمت‌گذاری بر مبنای میانگین‌ قیمتهای بازار یا سـایر روشـهاي قیمـت‌گـذاری را کـه‌ فعـالان بـازار بـه‌ عنـوان راهکار عملی‌ برای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ در دامنه‌ قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش بکار می‌گیرند، منع‌ نمی‌کند.
سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌
٧١. در این‌ استاندارد، براي افزایش‌ ثبات رویه‌ و قابلیت‌ مقایسه‌ در اندازهگیری ارزش منصفانه‌ و افشاهای مرتبط‌ با آن، سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ تعیین‌ می‌شود که‌ به‌ موجب‌ آن، دادههای ورودی تکنیکهاي ارزشیابی‌ برای اسـتفاده در انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌، در سـه‌ سطح‌ طبقه‌بندی می‌شوند (به‌ بندهاي ٧٥ تا ٨٩ مراجعه‌ شود). در سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌، بـالاترین‌ اولویـت‌ مربـوط بـه‌ قیمتهـاي اعلامشده (تعدیل‌نشده) در بازارهای فعال برای داراییها و بدهیهای همانند (دادههای ورودی سطح‌ ١) و پایین‌ترین‌ اولویـت‌ مربـوط بـه‌ دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده (دادههای ورودی سطح‌ ٣) است‌.
٧٢ . در برخی‌ موارد، دادههاي ورودی مورد استفاده براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بـدهی‌، ممکـن‌ اسـت‌ در سـطوح مختلف‌ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌ بندی شوند. در این‌ موارد، کلیت‌ اندازهگیری ارزش منصـفانه‌، در همـان سـطحی‌ از سلسـله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌ بندی می‌شود که‌ یک‌ داده ورودی در پایین‌ترین‌ سطحی‌ که‌ نسبت‌ به‌ کلیت‌ اندازهگیـری بااهمیـت‌ اسـت‌، در آن سطح‌ طبقه‌بندی شده باشد. ارزیابی‌ اهمیت‌ یک‌ داده ورودی خاص نسبت‌ به‌ کلیـت‌ انـدازهگیـری، مسـتلزم قضـاوت و در نظـر گرفتن‌ عوامل‌ مختص‌ دارایی‌ یا بدهی‌ است‌. هنگام تعیین‌ سطحی‌ از سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ کـه‌ انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌ در آن سطح‌ طبقه‌بندی می‌شود، نباید تعدیلاتی‌ بـراي دسـتیابی‌ بـه‌ انـدازهگیـری مبتنـی‌ بـر ارزش منصـفانه‌، ماننـد مخـارج فـروش هنگـام اندازهگیری ارزش منصفانه‌ پس‌ از کسر مخارج فروش، لحاظ گردد.


٧٣. قابلیت‌ دسترسی‌ به‌ دادههای ورودی مربوط وماهیت‌ نسبتا ذهنی‌ آنها ممکن‌ است‌ بر انتخاب تکنیکهای ارزشـیابی‌ مناسـب‌ اثـر بگـذارد (به‌ بند ٦٠ مراجعه‌ شود). با وجود این‌، سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌، دادههای ورودی تکنیکهای ارزشیابی‌، و نـه‌ تکنیکهـای ارزشـیابی‌ مورد استفاده در اندازه گیری ارزش منصفانه‌، را اولویت‌بندی می‌کند. برای مثال، انـدازهگیـري ارزش منصـفانه‌ بـا اسـتفاده از تکنیـک‌ ارزش فعلی‌، با توجه‌ به‌ اهمیت‌ دادههاي ورودي نسبت‌ به‌ کلیت‌ اندازهگیري و سطحی‌ از سلسله‌ مراتـب‌ ارزش منصـفانه‌ کـه‌ دادههـای ورودی مزبور در آن سطح‌ طبقه‌بندی شدهاند، ممکن‌ است‌ در سطح‌ ٢ یا سطح‌ ٣ طبقه‌بندی شود.

٧٤. اگر یک‌ داده ورودی قابل‌ مشاهده مستلزم تعدیل‌ با استفاده از یک‌ داده ورودی غیرقابـل‌ مشـاهده باشـد و آن تعـدیل‌ بـه‌ میـزان قابـل‌ ملاحظه‌ای ارزش منصفانه‌ را بالاتر یا پایین‌تر اندازهگیری کند، اندازهگیري حاصل‌ در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بنـدی می‌شود. براي مثال، اگریک‌ فعال بازار، هنگام برآورد قیمت‌ دارایی‌، اثر محدودیت‌ فروش دارایی‌ را در نظر گیرد، واحد تجاری برای انعکاس اثر آن محدودیت‌، قیمت‌ اعلامشده را تعدیل‌ می‌کند. اگر قیمت‌ اعلام شده، یک‌ داده ورودی سـطح‌ ٢ و تعـدیل‌ مـورد نظـر، داده ورودي غیرقابل‌ مشاهدهای باشد که‌ نسبت‌ به‌ کلیت‌ اندازهگیری بااهمیت‌ اسـت‌، انـدازهگیـری در سـطح‌ ٣ سلسـله‌ مراتـب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بندی می‌شود.

دادههای ورودی سطح‌ ١

٧٥.  دادههای ورودی سطح‌ ١، قیمتهاي اعلامشده (تعدیل‌نشده) در بازارهای فعال براي داراییها یا بدهیهای همانند است‌ که‌ واحـد تجـاری می‌تواند در تاریخ‌ اندازهگیری به‌ آنها دست‌ یابد.

٧٦. قیمت‌ اعلامشده در بازار فعال، قابل‌ اتکاترین‌ شواهد از ارزش منصفانه‌ را فـراهم‌ مـی‌کنـد و بـه‌ اسـتثنای مـورد منـدرج در بنـد ٧٨، در صورت در دسترس بودن، باید بدون تعدیل‌ براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ بکار گرفته‌ شود.


٧ر. داده ورودی سطح‌ ١، براي بسیاری از داراییهای مالی‌ و بدهیهای مالی‌ که‌ برخی‌ از آنها در چندین‌ بازار فعال (برای مثال، در بورسـهای مختلف‌) معامله‌ می‌شوند، در دسترس است‌. بنابراین‌، در سطح‌ ١، بر تعیین‌ هر دو مورد زیر تأکید می‌شود:

    الف‌. بازار اصلی‌ براي دارایی‌ یا بدهی‌ یا، در صورت نبود بازار اصلی‌، بازار داراي بیشترین‌ مزایا براي دارایی‌ یا بدهی‌؛ و

    ب. اینکه‌ واحد تجاری می‌تواند آن دارایی‌ یا بدهی‌ را در تاریخ‌ اندازه گیری به‌ قیمت‌ مزبور در آن بازار معامله‌ کند یا خیر.
٧٨.  واحد تجاري نباید داده ورودی سطح‌ ١ را به‌ استثنای شرایط‌ زیر، تعدیل‌ کند:
    الف‌. هنگامی‌ که‌ واحد تجاری تعداد زیادی دارایی‌ یا بدهی‌ (برای مثـال اوراق بـدهی‌) مشـابه‌ (امـا غیرهماننـد) در اختیـار دارد که‌ به‌ ارزش منصفانه‌ اندازه گیری می‌ شوند و براي هر یک‌ از داراییها یا بدهیها، قیمت‌ اعلام شده در بـازار فعـال در دسترس است‌ اما به‌ آسانی‌ قابل‌ دستیابی‌ نیست‌ (یعنی‌ با توجه‌ به‌ تعداد زیاد داراییها یا بـدهیهای مشـابه‌ کـه‌ واحـد تجاری در اختیار دارد، کسب‌ اطلاعات مرتبط‌ با قیمت‌ گذاری برای هر یک‌ از داراییها یا بدهیها بطور اختصاصی‌ در تاریخ‌ اندازه گیری دشوار است‌). در این‌ شرایط‌، واحد تجاری ممکـن‌ اسـت‌ بـه‌ عنـوان یـک‌ راهکـار عملـی‌، ارزش منصفانه‌ را با استفاده از روش قیمت‌ گذاری جایگزین‌ اندازه گیری کند که‌صرفا  بر مبناي قیمتهای اعلام شده در بازار نیست‌ (بـرای مثـال، قیمـت‌ گـذاری ماتریسـی‌). بـا وجـود ایـن‌، اسـتفاده از روش قیمـت‌ گـذاری جـایگزین‌، موجـب‌ اندازه گیری ارزش منصفانه‌ ای می‌ شود که‌ در سطح‌ پایین‌ تری از سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌ بندی می‌ گردد.
    ب.  هنگامی‌ که‌ قیمت‌ اعلام شده در یک‌ بازار فعال، بیانگر ارزش منصفانه‌ در تاریخ‌ اندازه گیری نیست‌. این‌ مورد زمـانی‌ مصداق دارد که‌ براي مثال، رویدادهای مهمی‌ (مانند معاملات در بازار بدون واسطه‌، دادوستد در بازار کارگزاری یا اطلاعیه‌ ها) پس‌ از بسته‌ شدن بازار و پیش‌ از تاریخ‌ اندازه گیري واقع‌ شود. واحد تجاری برای تشخیص‌ این‌ رویدادها که‌ ممکن‌ است‌ بر اندازه گیری ارزش منصفانه‌ اثر بگذارد، باید رویه‌ ای را تعیین‌ کند و بطور یکنواخت‌ بکار گیرد . با وجود این‌، تعدیل‌ قیمت‌ اعلام شده بابت‌ اطلاعات جدید، موجـب‌ انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ اي مـی‌ شـود کـه‌ در سطح‌ پایین‌ تری از سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌ بندی می‌ گردد.

    پ. هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه‌ بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحد تجاری با استفاده از قیمت‌ اعلام شده برای قلم‌ همانندی کـه‌ در بازار فعال به‌ عنوان دارایی‌ معامله‌ می‌شود و لازم است‌ آن قیمت‌ بابت‌ عوامل‌ مختص‌ آن قلم‌ یا آن دارایی‌ تعـدیل‌ شـود (بـه بند ٣٩ مراجعه‌ شود). اگر الزام به‌ تعدیل‌ قیمت‌ اعلام شده بـرای آن دارایـی‌ وجـود نداشـته‌ باشـد، نتیجـه‌ انـدازهگیـری، ارزش منصفانه‌ای است‌ که‌ در سطح‌ ١ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بنـدی مـی‌شـود. بـا وجـود ایـن‌، هرگونـه‌ تعـدیل‌ قیمـت‌ اعلام شده دارایی‌، موجب‌ اندازه گیری ارزش منصفانه‌ ای می‌ شود کـه‌ در سـطح‌ پـایین‌ تـری از سلسـله‌ مراتـب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌ بندی می‌ گردد.        
٧٩.  اگر واحد تجاری موقعیت‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ را در اختیار داشته‌ باشد (شامل‌ موقعیتی‌ متشکل‌ از تعداد زیادی دارایی‌  یا تعداد زیادي بدهی‌ همانند، نظیر مجموعه‌ ای از ابزارهای مالی‌) و آن دارایی‌ یا بـدهی‌ در بـازار فعـال معاملـه‌ شـود، ارزش  منصفانه‌ آن دارایی‌ یا بدهی‌، باید بر اساس قیمت‌ اعلام شده هر دارایی‌ و بدهی‌ و مقدار نگهداری شده توسط‌ واحد تجـاری، در سطح‌ ١ اندازه گیري شود. این‌ مورد، حتی‌ در شرایطی‌ مصداق دارد که‌ حجـم‌ عـادي معـاملات روزانـه‌ بـازار بـه‌ انـدازهای نیست‌ که‌ مقادیر نگهداری شده توسط‌ واحد تجاری را جذب کند و قراردادن سفارشهای فروش ایـن‌ موقعیـت‌ در یـک‌ معاملـه‌ واحد، ممکن‌ است‌ بر قیمت‌ اعلام شده اثر بگذارد.        
    دادههای ورودی سطح‌ ٢        
٨٠. دادههاي ورودي سطح‌ ٢، دادههای ورودی غیر از قیمتهای اعلامشده مشمول سطح‌ ١ هستند و برای دارایی‌ یا بدهی‌ مورد نظـر، بطـور مستقیم‌ یا غیرمستقیم‌ قابل‌ مشاهده می‌باشند.        
٨١.  اگر دارایی‌ یا بدهی‌ مورد نظر، دوره زمانی‌ معین‌ (قراردادی) داشته‌ باشد، داده ورودی سطح‌ ٢ باید براي بخـش‌ عمـدهای از کـل‌ دوره  زمانی‌ دارایی‌ یا بدهی‌، قابل‌ مشاهده باشد. دادههای ورودی سطح‌ ٢ شامل‌ موارد زیر است‌:        
    الف‌.  قیمت‌ اعلامشده براي داراییها یا بدهیهای مشابه‌ در بازارهای فعال.        
    ب. قیمت‌ اعلام شده برای داراییها یا بدهیهاي همانند یا مشابه‌ در بازارهایی‌ که‌ فعال نیستند.        
    پ. دادههای ورودی غیر از قیمتهای اعلام شده، که‌ براي دارایی‌ یا بدهی‌ مورد نظر، قابل‌ مشاهده است‌. برای مثال:        
        ١.  منحنیهای بازده و نرخهای سود قابل‌ مشاهده در فواصل‌ زمانی‌ مشخص‌ اعلامشده؛        
        ٢.  نوسانهای مورد انتظار؛ و        
        ٣.  تفاوتهای اعتباری.        
    ت. دادههای ورودی تأییدشده بازار.        
٨٢.  تعدیلات دادههای ورودی سطح‌ ٢، با توجه‌ به‌ عوامل‌ مختص‌ دارایی‌ یا بدهی‌ متفاوت است‌. این‌ عوامل‌ شامل‌ موارد زیر است‌:        
    الف‌. وضعیت‌ یا موقعیت‌ مکانی‌ دارایی‌؛        
    ب. میزان ارتباط داده های ورودی با اقلامی‌ که‌ با دارایی‌ یا بدهی‌ مورد نظر قابل‌ مقایسه‌ هستند (شامل‌ عوامل‌ تشریح‌شده در  بند ٣٩)؛ و        
    پ. حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ در بازارهایی‌ که‌ دادههاي ورودی در آنها مشاهده می‌شود.        
٨٣.    اگر برای تعدیلات، از دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده بااهمیـت‌ اسـتفاده شـود، تعـدیل‌ داده ورودی سـطح‌ ٢ کـه‌ نسـبت‌ بـه‌ کلیـت‌   اندازهگیری بااهمیت‌ است‌، می‌تواند موجب‌ اندازهگیری ارزش منصفانه‌ای شود که‌ در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بندی  می‌گردد.            
٨٤.    بند ب٣٥، استفاده از دادههاي ورودي سطح‌ ٢ براي برخی‌ داراییها و بدهیها را توصیف‌ می‌کند.        
    دادههای ورودی سطح‌ ٣        
٨٥.  دادههای ورودی سطح‌ ٣، دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده برای دارایی‌ یا بدهی‌ هستند.        
٨٦. دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده برای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ باید تا اندازه ای مورد استفاده قرار گیرند که‌ داده های ورودی قابـل‌ مشاهده مربوط در دسترس نباشند، مانند شرایطی‌ که‌ برای دارایی‌ یا بدهی‌ در تاریخ‌ اندازهگیری، فعالیت‌ بازار وجود ندارد یا کم‌ است‌.  با وجود این‌، هدف اندازهگیری ارزش منصفانه‌، یعنی‌ قیمت‌ خروجی‌ در تاریخ‌ اندازه گیری از دیدگاه یک‌ فعال بازار دارنده دارایی‌ یـا متعهد بدهی‌، تغییر نمی‌کند. بنابراین‌، دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده باید مفروضاتی‌ که‌ فعالان بازار هنگام قیمت‌گذاری دارایـی‌ یـا بدهی‌ بکار می‌گیرند، شامل‌ مفروضات درباره ریسک‌، را منعکس‌ کند.       

٨٧. مفروضات درباره ریسک‌، شامل‌ ریسک‌ ذاتی‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ خاص مورد استفاده براي انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌ (ماننـد مـدل قیمت‌گذاری) و ریسک‌ ذاتی‌ داده های ورودی تکنیک‌ ارزشیابی‌ است‌. اگر فعالان بازار هنگام قیمت‌گذاری دارایی‌ یا بدهی‌ یکـی‌ از این‌ ریسکها را در نظر بگیرند، اندازه گیری بدون تعدیل‌ بابت‌ ریسک‌، بیانگر انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ نخواهـد بـود. بـرای مثـال، ممکن‌ است‌ در صورت وجود عدم اطمینان قابل‌ ملاحظه‌ در اندازه گیری، تعدیل‌ بابت‌ ریسک‌ ضروری باشـد (ماننـد هنگـامی‌ کـه‌ در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ بازار برای داراییها یا بدهیهای مشابه‌ در مقایسه‌ با فعالیت‌ عادي بازار براي دارایی‌ یا بدهی‌ مورد نظر، کاهش‌ قابـل‌ ملاحظه‌ وجود دارد و طبق‌ بندهای ب٣٧ تا ب٤٧، واحد تجاری تشخیص‌ می‌دهد که‌ قیمت‌ معامله‌ یا قیمـت‌ اعـلام شـده بیـانگر ارزش منصفانه‌ نیست‌).


٨٨. واحد تجاری باید دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده را با استفاده از بهترین‌ اطلاعات در دسـترس در آن شـرایط‌، کـه‌ مـی‌توانـد شـامل‌ دادههای خود واحد تجاری باشد، ایجاد کند. واحد تجاری برای ایجاد دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده، می‌تواند بـا داده هـای خـود، کار را آغاز نماید؛ اما اگر اطلاعاتی‌ که‌ بطور معقول در دسترس است‌ نشان دهد که‌ سـایر فعـالان بـازار از داده هـای متفـاوتی‌ اسـتفاده می‌کنند یا داده های خاصی‌ درباره واحد تجاری وجود دارد که‌ در دسترس سایر فعالان بـازار نیسـت‌ (ماننـد هـم‌افزایـی‌ خـاص واحـد تجاری)، واحد تجاری باید داده های خود را تعدیل‌ کند. واحد تجاری براي کسـب‌ اطلاعـات دربـاره مفروضـات فعـالان بـازار، نیـاز نیست‌ تلاش گسترده ای انجام دهد. با وجود این‌، واحد تجاری باید تمام اطلاعات درباره مفروضات فعالان بازار را که‌ بطور معقول در دسترس است‌، در نظر بگیرد. داده های ورودی غیرقابل‌ مشاهده که‌ به‌ شیوه تشریح‌شده در بالا ایجـاد مـی‌شـود، بـه‌ عنـوان مفروضـات فعالان بازار تلقی‌ می‌شود و هدف اندازه گیری ارزش منصفانه‌ حاصل‌ می‌گردد.

٨٩.  بند ب٣٦، استفاده از دادههای ورودی سطح‌ ٣ براي برخی‌ داراییها و بدهیها را توصیف‌ می‌کند.


افشا


٩٠ . واحد تجاری باید اطلاعاتی‌ افشا کند که‌ در ارزیابی‌ هر دو مورد زیر، به‌ استفاده کنندگان صورتهای مالی‌ کمک‌ کند:

    الف‌. تکنیکهای ارزشیابی‌ و داده های ورودی مورد استفاده برای اندازه گیری داراییهـا و بـدهی هایی‌ کـه‌ پـس‌ از شـناخت‌ اولیـه‌، در صورت وضعیت‌ مالی‌ بطور متناوب یا غیرمتناوب به‌ ارزش منصفانه‌ اندازه گیری می‌شود.

    ب.در مورد اندازه گیری های متناوب ارزش منصفانه‌ با استفاده از داده هاي ورودی غیرقابل‌ مشاهده بااهمیت‌ (سطح‌ ٣)، تـأثیر اندازه گیريها بر سود یا زیان دوره یا سایر اقلام سود و زیان جامع‌ دوره.
٩١.  واحد تجاری برای دستیابی‌ به‌ اهداف مندرج در بند ٩٠، باید تمام موارد زیر را در نظر بگیرد:
    الف‌.  سطح‌ جزئیات لازم براي رعایت‌ الزامات افشا؛
    ب. میزان تأکید بر هر یک‌ از الزامات مختلف‌؛
    پ. میزان تجمیع‌ یا تفکیک‌ مورد نظر؛ و
    ت.  اینکه‌ استفاده کنندگان صورتهای مالی‌، براي ارزیابی‌اطلاعات کم ی‌ افشاشده، به‌ اطلاعات بیشتر نیاز دارند یا خیر.
    اگر موارد افشاشده طبق‌ این‌ استاندارد و سایر استانداردهاي حسابداري، براي دستیابی‌ به‌ اهداف مندرج در بند ٩٠ کافی‌ نباشـد، واحـد تجاری باید اطلاعات بیشتري را که‌ براي دستیابی‌ به‌ آن اهداف ضروري است‌، افشا کند.
٩٢. واحد تجاری به‌ منظور دستیابی‌ به‌ اهداف مندرج در بند ٩٠، باید حداقل‌ اطلاعات زیر را براي هر طبقه‌ از داراییهـا و بـدهیها (بـراي کسـب‌ اطلاعات از نحوه تعیین‌ طبقه‌هاي مناسب‌ داراییها و بدهیها، به‌ بند ٩٣ مراجعه‌ شود) که‌ پس‌ از شناخت‌ اولیه‌، در صورت وضـعیت‌ مـالی‌ بـه‌ ارزش منصفانه‌ اندازه گیری می‌شود (شامل‌ اندازهگیری های مبتنی‌ بر ارزش منصفانه‌ در دامنه‌ کاربرد این‌ استاندارد)، افشا کند:
    الف‌.  برای اندازه گیری های متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه‌، اندازه گیـری ارزش منصـفانه‌ در پایـان دوره گزارشـگری، و برای اندازه گیری های غیرمتناوب ارزش منصفانه‌، دلایل‌ اندازه گیری. اندازه گیري هاي متناوب داراییها یا بدهیها به‌ ارزش منصفانه‌، به‌ مواردی اطلاق می‌ شود که‌ طبق‌ سایر استانداردهای حسابداری، انعکاس آن در صورت وضعیت‌ مالی‌ پایـان هر دوره گزارشگري الزامی‌ یا مجاز است‌. اندازه گیری غیرمتناوب داراییها یا بدهیها به‌ ارزش منصـفانه‌، شـامل‌ مـواردی است‌ که‌ سایر استانداردهای حسابداری، انعکاس بـه‌ ارزش منصـفانه‌ در صـورت وضـعیت‌ مـالی‌ را در شـرایط‌ خاصـی‌ الزامی‌ یا مجاز می‌کنند.

    ب.  برای اندازه گیریهای متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه‌، سطح‌ سلسـله‌ مراتـب‌ ارزش منصـفانه‌ (سـطح‌ ١، ٢ یـا ٣) کـه‌ در آن سطح‌، اندازه گیری های ارزش منصفانه‌ بطور کامل‌ طبقه‌بندی می‌شوند.  

    پ.برای داراییها و بدهیهایی‌ که‌ در پایان دوره گزارشگری بطور متناوب به‌ ارزش منصفانه‌ انـدازه گیـری مـی‌شـوند، مبـالغ‌ انتقـال بـین‌ سطح‌ ١ و سطح‌ ٢ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌، دلایل‌ انتقال و رویه‌ واحد تجاری برای تعیین‌ زمانی‌ که‌ فرض می‌شود انتقـال بـین‌ سطوح واقع‌ شده است‌ (به‌ بند ٩٤ مراجعه‌ شود). انتقال به‌ هر سطح‌، باید جدا از انتقال از آن سطح‌، افشا و تشریح‌ گردد.

    ت.براي اندازه گیری های متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه‌ که‌ در سطح‌ ٢ و سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بنـدی شدهاند، شرحی‌ از تکنیک‌ یا تکنیکهای ارزشیابی‌ و داده های ورودی مورد اسـتفاده در انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌. اگـر تکنیک‌ ارزشیابی‌ تغییر کند (براي مثال، تغییر از تکنیک‌ با رویکرد بازار به‌ تکنیک‌ با رویکرد درآمد یا اسـتفاده از تکنیـک‌ ارزشیابی‌ دیگر)، واحد تجاری باید این‌ تغییر و دلیل‌ یا دلایل‌ آن را افشا کند. براي انـدازه گیری هـای ارزش منصـفانه‌ کـه‌ در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بنـدی شـده انـد، واحـد تجـاري بایـداطلاعـات کم/ـی‌ دربـاره دادههـاي ورودي بااهمیت‌ غیرقابل‌ مشاهده مورد استفاده در اندازه گیري ارزش منصفانه‌ را ارائه‌ کند. اگر هنگام اندازهگیـری ارزش منصـفانه‌ توسط‌ واحد تجاری، داده های ورودی غیرقابل‌مشاهده کمی‌ ایجـاد نشـده باشـد (ماننـد زمـانی‌ کـه‌ واحـد تجـاری قیمـت‌ معاملات گذشته‌ یا اطلاعات قیمت‌ گذاری اشخاص ثالث‌ را بدون تعدیل‌ استفاده می‌کند)، واحـد تجـاری ملـزم بـه‌ ایجـاد اطلاعات کمی‌ برای مطابقت‌ با این‌ الزامات افشا نیست‌. بـا وجـود ایـن‌، هنگـام ارائـه‌ ایـن‌ افشـا، واحـد تجـاری نمـی‌توانـد داده های ورودی غیرقابل‌مشاهده کمی‌ را که‌ برای اندازه گیری ارزش منصفانه‌ بااهمیت‌ و بطور معقـول در دسـترس واحـد تجاری است‌، نادیده بگیرد.

    ث.برايی اندازه گیری های متناوب ارزش منصفانه‌ که‌ در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بنـدی مـی‌شـود، صـورت تطبیـق‌ مانده های ابتدا و پایان دوره، که‌ تغییرات طی‌ دوره قابل‌ انتساب به‌ موارد زیر را جداگانه‌ افشا می‌کند:

      ١. جمع‌ سودها یا زیانهای شناسایی‌شده طی‌ دوره در صورت سود و زیان، و قلم‌ یا اقلام اصلی‌ مندرج در صورت سـود و زیان که‌ سودها یا زیانهای مذکور در آن(ها) شناسایی‌ می‌شود.
      ٢. جمع‌ سودها یا زیانهای شناسایی‌شده طی‌ دوره در صورت سود و زیان جامع‌، و قلم‌ یا اقلام اصلی‌ منـدرج در صـورت سود و زیان جامع‌ که‌ در آن(ها)، سودها یا زیانهای مذکور شناسایی‌ می‌شود.
      ٣. خرید، فروش، انتشار و تسویه‌ (هر یک‌ از انواع تغییرات، جداگانه‌ افشا می‌شود).

      ٤. مبالغ‌ انتقال به‌ سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ یا انتقال از آن سطح‌، دلایل‌ این‌ انتقال و رویه‌ واحـد تجـاری بـرای تعیین‌ زمانی‌ که‌ فرض می‌شود انتقال بین‌ سطوح واقع‌ شده است‌ (به‌ بند ٩٤ مراجعه‌ شود). انتقال به‌ سطح‌ ٣ باید جـدا از انتقال از سطح‌ ٣ افشا و تشریح‌ شود.

    ج.برای اندازه گیریهای متناوب ارزش منصفانه‌ که‌ در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بندی مـی‌شـود، جمـع‌ سـودها یـا زیانهای طی‌ دوره در قسمت‌ (ث)(١) در صورت سود و زیان، که‌ قابل‌ انتساب به‌ تغییر در سودها یا زیانهای تحقق‌نیافته‌ مربوط به‌ داراییها و بدهیهای نگهداری شده در پایان دوره گزارشگری است‌، و قلم‌ یا اقلام اصلی‌ صورت سود و زیـان کـه‌ سـودها یـا زیانهای تحقق‌نیافته‌ مزبور در آن(ها) شناسایی‌ می‌شود.

    چ.براي اندازه گیریهای متناوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه‌ که‌ در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتـب‌ ارزش منصـفانه‌ طبقـه‌بنـدی مـی‌شـود، شرحی‌ از فرایندهای ارزشیابی‌ مورد اسـتفاده واحـد تجـاری (بـراي مثـال، شـامل‌ نحـوه تصـمیم‌گیـری واحـد تجـاری دربـاره خط‌مشی‌ها و روشهای ارزشیابی‌ آن و نحوه تجزیه‌ و تحلیل‌ تغییر در اندازه گیری های ارزش منصفانه‌ در دورههای مختلف‌).
    ح.براي اندازه گیریهای متناوب ارزش منصفانه‌ که‌ در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ طبقه‌بندی می‌شود:
      ١. برای تمام این‌ انـدازه گیریهـا، شـرحی‌ از حساسـیت‌ انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌ بـه‌ تغییـر در داده هـای ورودی غیرقابـل‌ مشاهده، مشروط بر اینکه‌ تغییر در آن داده هـای ورودی بـه‌ میـزان قابـل‌ ملاحظـه‌ای ارزش منصـفانه‌ را بـالاتر یـا پـایین‌تـر اندازهگیری کند. اگر بین‌ این‌ دادههای ورودی و سایر دادههای ورودی غیرقابل‌ مشـاهده مـورد اسـتفاده در انـدازهگیـری ارزش منصفانه‌، روابط‌ درونی‌ وجود داشته‌ باشـد، واحـد تجـاری بایـد شـرحی‌ از آن روابـط‌ درونـی‌ و نحـوه کـاهش‌ یـا تشدید اثر تغییر در دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده بر انـدازهگیـری ارزش منصـفانه‌ را ارائـه‌ کنـد. بـه‌ منظـور انطبـاق بـا الزامات افشا، تشریح‌ حساسیت‌ به‌ تغییر در داده های ورودی غیرقابل‌ مشاهده باید حداقل‌ شامل‌ دادههـای ورودی غیرقابـل‌ مشاهده افشاشده در انطباق با قسمت‌ (ت) باشد.

      ٢. در مورد داراییهای مـالی‌ و بـدهیهای مـالی‌، اگـر تغییـر یـک‌ یـا چنـد داده ورودی غیرقابـل‌ مشـاهده بـه‌ منظـور انعکـاس مفروضات دیگری که‌ بطور معقول محتمل‌ است‌، ارزش منصفانه‌ را بطور بـااهمیتی‌ تغییـر دهـد، واحـد تجـاری بایـد ایـن‌ موضوع را بیان و اثر آن تغییرات را افشا کند. واحد تجاری باید نحوه محاسبه‌ اثر یـک‌ تغییـر جهـت‌ انعکـاس مفروضـات دیگری که‌ بطور معقول محتمل‌ است‌ را افشا کند. براي این‌ منظور، اهمیت‌ باید با توجه‌ به‌ سـود یـا زیـان دوره و مجمـوع داراییها یا مجموع بدهیها یا هنگام شناسایی‌ تغییـرات ارزش منصـفانه‌ در سـایر اقـلام سـود و زیـان جـامع‌، نسـبت‌ بـه‌ کـل‌ حقوق مالکانه‌ مورد قضاوت قرار گیرد.

    خ.در صورتی‌ که‌ بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده از دارایی‌ غیرمالی‌ با استفاده فعلی‌ آن متفاوت باشد، بـراي انـدازه گیریهـای متنـاوب و غیرمتناوب ارزش منصفانه‌، واحد تجاری باید این‌ موضوع و دلیل‌ استفاده از دارایی‌ غیرمالی‌ به‌ شـیوه ای متفـاوت از بیشـترین‌ و بهترین‌ استفاده را افشا کند.
٩٣.  واحد تجاری باید طبقه‌های مناسب‌ داراییها و بدهیها را بر مبنای موارد زیر تعیین‌ کند:
    الف‌. ماهیت‌، ویژگیها و ریسکهای دارایی‌ یا بدهی‌؛ و
    ب. سطحی‌ از سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ که‌ اندازهگیری ارزش منصفانه‌ در آن سطح‌ طبقه‌بندی می‌شود. تعداد یبیشتر ممکن‌ است‌ براي انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ طبقـه‌بنـدی شـده در سـطح‌ ٣ سلسـله‌ مراتـب‌ ارزش منصـفانه‌ ضرورت یابد، زیرا درجه‌ عدم اطمینان و ذهنی‌ بودن این‌ اندازه گیری ها بیشتر است‌. تعیین‌ طبقه‌های مناسب‌ داراییها و بـدهیها کـه‌ در مورد آنها اندازه گیریهای ارزش منصفانه‌ باید افشا شود، مستلزم قضاوت است‌. یک‌ طبقـه‌ از داراییهـا و بـدهیها در مقایسـه‌ بـا اقـلام اصلی‌ ارائه‌ شده در صورت وضعیت‌ مالی‌، اغلب‌ مستلزم تفکیک‌ بیشتر است‌. با وجود این‌، واحد تجاری برای تطبیق‌ با اقلام اصـلی‌ ارائه‌شده در صورت وضعیت‌ مالی‌ باید اطلاعات کافی‌ را ارائه‌ کند. چنانچه‌ استاندارد حسابداري دیگـري، طبقـه‌ اي را بـراي یـک دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ مشخص‌ کند، در صورتی‌ که‌ آن طبقه‌ الزامات این‌ بند را احراز نماید، واحد تجاری ممکن‌ اسـت‌ بـراي ارائـه‌  الزامات افشای این‌ استاندارد، از آن طبقه‌ استفاده کند.
٩٤.    واحد تجاری باید طبق‌ بند ٩٢(پ) و (ث)(٤)، رویه‌ خود براي تعیین‌ زمانی‌ که‌ فرض می‌شود انتقال بین‌ سـطوح سلسـله‌ مراتـب‌ ارزش منصفانه‌ واقع‌ شده است‌ را افشا کند و بطور یکنواخت‌ بکار گیرد. رویه‌ زمانبندي شناسایی‌ انتقالها، باید برای انتقال به‌ سطوح مختلـف‌ و
    انتقال از سطوح مختلف‌ یکسان باشد. مثالهایی‌ در ارتباط با رویه‌هاي تعیین‌ زمانبندي انتقالها، شامل‌ موارد زیر است‌:
    الف‌.  تاریخ‌ رویداد یا تغییر در شرایط‌ که‌ موجب‌ انتقال شده است‌.
    ب.  ابتداي دوره گزارشگری.
    پ.  پایان دوره گزارشگری.
٩٥.    اگر واحد تجاری، به‌ منظور استفاده از استثنای مندرج در بند ٤٨، یک‌ رویه‌ حسابداری را انتخاب کند، باید این‌ موضوع را افشا کند.
٩٦.  واحد تجاری باید براي هر یک‌ از طبقه‌های داراییها و بدهیها که‌ در صورت وضعیت‌ مالی‌ به‌ ارزش منصفانه‌ اندازهگیری نمی‌شود، امـا ارزش منصفانه‌ آن افشا می‌گردد، اطلاعات الزامی‌ طبق‌ بند ٩٢(ب)، (ت) و (خ) را افشا کند. با وجود این‌، واحد تجاري ملـزم بـه‌ ارائـه‌ افشاهايکمی‌ الزامی‌ طبق‌ بند ٩٢(ت) در خصوص دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده بااهمیت‌ مورد استفاده در اندازه گیری هـای ارزش منصفانه‌ طبقه‌ بندی شده در سطح‌ ٣ سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ نیست‌. واحد تجاری برای چنین‌ داراییهـا و بـدهیهایی‌، سـایر افشـاهای الزامی‌ طبق‌ این‌ استاندارد را ارائه‌ می‌کند.
٩٧.  درخصوص یک‌ بدهی‌ که‌ به‌ ارزش منصفانه‌، اندازه گیری و همراه با تضمینهای اعتبار جدانشدنی‌ اشخاص ثالث‌ منتشر شده است‌، ناشر باید وجود تضمین‌ اعتبار و اینکه‌ در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ بدهی‌ منعکس‌ گردیده است‌ یا خیر را افشا کند.
٩٨.  واحد تجاري باید افشاهاي کمی‌  الزامی‌ طبق‌ این‌ استاندارد را به‌ شکل‌ جدول ارائه‌ کند، مگر اینکه‌ شکل‌ دیگر ارائه‌ مناسب‌تر باشد.
تاریخ‌ اجرا    


 

٩٩. الزامات این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای مالی‌ که‌ دوره مالی‌ آنها از تاریخ‌ ١/١/١٤٠٠ و بعد از آن شروع می‌شود، لازمالاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهای بین‌المللی‌ گزارشگری مالی‌


١٠٠  . با اجرای الزامات این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌ المللی‌ گزارشـگريی مـالی‌ ١٣ انـدازهگیـری  ارزش منصـفانه‌ (ویـرایش‌ ٢٠١٨) نیـز رعایت‌ می‌شود.  
        

پیوست‌ الف‌

اصطلاحات تعریف‌ شده

این‌ پیوست‌، بخش‌ جدانشدنی‌ این‌ استاندارد حسابداری است‌.


بازار فعال                  بازاری که‌ در آن، معاملات دارایی‌ یا بدهی‌، به‌ دفعات و حجمی‌ انجـام مـی‌شـود کـه‌ بـراي ارائـه‌ مسـتمر اطلاعـات قیمت‌گذاری کافی‌ است‌.


رویکرد بهای تمام شده  یک‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ که‌ منعکس‌ کننده مبلغی‌ است‌ که‌ در حال حاضر برای جایگزین‌ کردن ظرفیت‌ ارائـه‌ خدمت‌ یک‌ دارایی‌ (که‌ اغلب‌ بهای جایگزینی‌ جاری

                              نامیده می‌شود) مورد نیاز است‌.


قیمت‌ ورودی           قیمتی‌ که‌ در یک‌ عملیات مبادله‌ ای، بابت‌ تحصیل‌ یک‌ دارایی‌، پرداخت‌ یا برای تقبل‌ یک‌ بدهی‌، دریافـت‌ می‌شود.


عملیات مبادله‌ای     عملیاتی‌ که‌ در آن، یک‌ واحد تجاری دارایی‌ را دریافت‌ یـا بـدهی‌ را تقبـل‌ مـی‌کنـد و در ازای آن، ارزش تقریبا برابری را به‌ شخص‌ دیگر انتقال می‌دهد.


قیمت‌ خروجی‌        قیمتی که بابت فروش یک دارایی دریافت، یا برای انتقال یک بدهی، پرداخت میشود.

 

جریانهاي نقدي مورد انتظار     قیمتی‌ که‌ بابت‌ فروش یک‌ دارایی‌، دریافت‌ یا برای انتقال یک‌ بدهی‌، پرداخت‌ می‌شود. میانگین‌ موزون شده بر اساس احتمالات (یعنی‌ میانگین‌

                                         توزیع‌)  جریانهای نقدی آتی‌.

ارزش منصفانه‌                    قیمتی‌ که‌ بابت‌ فروش یک‌ دارایی‌ یا انتقال یک‌ بدهی‌ در معامله‌ اي نظـام منـد بـین‌ فعـالان بـازار، در تـاریخ‌ اندازهگیري قابل‌ دریافت‌ یا قابل‌ پرداخت‌

                                      خواهد بود.

بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده    استفاده ای از یک‌ دارایی‌ غیرمالی‌ توسط‌ فعالان بازار که‌ ارزش دارایـی‌ یـا گـروه داراییهـا و بـدهیها (بـراي مثال، یک‌ فعالیت‌ تجاری) که‌ دارایی‌ در آن

                                     قرار دارد را حداکثر می‌کند.


رویکرد درآمد                      تکنیکهاي ارزشیابی‌ که‌ مبالغ‌ آتی‌ (براي مثال، جریانهاي نقـدي یـا درآمـدها و هز ینـه‌ هـا) را بـه‌ یـک‌ مبلـغ‌ جاری واحد (یعنی‌ تنزیل‌شده) تبدیل‌ می‌کند.

                                       اندازه گیری ارزش منصفانه‌ بر مبنای ارزشـی‌ تعیـین‌ مـی‌شـود که‌ نشان دهنده انتظارات فعلی‌ بازار درباره آن مبالغ‌ آتی‌ است‌.

 


دادههای ورودی               مفروضاتی‌، شامل‌ مفروضات درباره ریسک‌، که‌ فعالان بازار هنگام قیمـت‌گـذاري دارایـی‌ یـا بـدهی‌ بکـار می‌گیرند، مانند:

                                        الف‌.  ریسک‌ ذاتی‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ خاص مورد استفاده بـرای انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ (مانندمـدل قیمت‌گذاری)؛ و

                                        ب. ریسک‌ ذاتی‌ دادههاي ورودي تکنیک‌ ارزشیابی‌.

                                      دادههای ورودیي ممکن‌ است‌ قابل‌ مشاهده یا غیرقابل‌ مشاهده باشند.

 

دادههای ورودی سطح‌ ١        قیمتهای اعلام شده (تعدیل‌نشده) در بازارهای فعـال بـراي داراییهـا یـا بـدهیهاي هماننـد کـه‌ واحـد تجـاری می‌تواند در تاریخ‌ اندازهگیری به‌ آنها دست‌

                                       یابد.


دادههای ورودی سطح‌ ٢         داده های ورودی به‌ غیر از قیمتهای اعـلامشـده در سـطح‌ ١، کـه‌ بـراي دارایـی‌ یـا بـدهی‌ بطـور مسـتقیم‌ یـا غیرمستقیم‌، قابل‌ مشاهده هستند.   


داده های ورودی سطح‌ ٣       دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده برای دارایی‌ یا بدهی‌.  

رویکرد بازار                         یک‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ که‌ در آن از قیمتهـا و سـایر اطلاعـات مربـوط ایجادشـده از طریـق‌ معـاملات بـازار درخصوص داراییهای همانند یا قابل‌

                                        مقایسه‌(یعنی‌ مشابه‌)، بدهیهای همانند یا قابل‌ مقایسه‌ (یعنـی‌ مشـابه‌) یـا گروه داراییها و بدهیها، برای مثال یک‌ فعالیت‌ تجاری، استفاده می‌شود.



        
داده های ورودی تأییدشده بازار    داده های ورودی که‌اساسا  با استفاده از روش همبستگی‌ یا سایر روشها، از داده هـای ورودی قابـل‌ مشـاهده    
                                             بازار استخراج می‌شود یا توسط‌ این‌ دادهها تأیید می‌گردد.    


فعالان بازار                   خریداران و فروشندگان دارایی‌ یا بـدهی‌ در بـازار اصـلی‌(یـا بـازار داراي بیشـترین‌ مزایـا) کـه‌ داراي تمـام  ویژگیهای زیر هستند:    

                                   الف‌.  آنها از یکدیگر مستقل‌ هستند، یعنی‌ اشخاص وابسته‌ طبق‌ تعریف‌ استاندارد حسـابداري ١٢ نیسـتند؛ اگرچه‌، در صورتی‌ که‌ واحد تجاری شواهدی 

                                  داشته‌ باشد که‌ معامله‌ با اشـخاص وابسـته‌ در شـرایط‌ بازار انجام شده است‌، قیمت‌ در معامله‌ با اشخاص وابسته‌ ممکن‌ اسـت‌ بـه‌ عنـوان یـک‌ داده

                                   وروديی در اندازهگیری ارزش منصفانه‌ مورد استفاده قرار گیرد.

                                 ب.آنها مطلع‌ هستند؛ یعنی‌ با استفاده از تمام اطلاعات در دسترس، شامل‌ اطلاعاتی‌ که‌ به‌ دست‌ آوردن آن ممکن‌ است‌ نیازمند تلاشی‌ معمول و نظام

                                مند باشد، به‌ درك معقولی‌ از دارایی‌ یا بدهی‌ و معامله‌ دست‌ یافته‌اند.
                                 پ.آنها توانایی‌ انجام معامله‌ دارایی‌ یا بدهی‌ را دارند.
                                 ت. آنها مایل‌ به‌ انجام معامله‌ دارایی‌ یا بدهی‌ هستند؛ یعنی‌ براي انجام معامله‌ انگیزه دارند امـا مجبـور یـا وادار به‌ انجام آن نشده اند.

بازار دارای بیشترین‌ مزایا  بازاری که‌ پس‌ از در نظر گرفتن‌ مخارج معامله‌ و مخارج حمل‌، مبلغ‌ قابل‌ دریافت‌ بابـت‌ فـروش دارایـی‌ را حداکثر یا مبلغ‌ قابل‌ پرداخت‌ براي انتقال بدهی‌

                                را حداقل‌ می‌کند.


ریسک‌ عدم ایفای تعهد   ریسک‌ اینکه‌ یک‌ واحد تجاري تعهدی را ایفا نکند. ریسک‌ عدم ایفای تعهد شامل‌ ریسک‌ اعتبـاری خـود واحد تجاری است‌، اما ممکن‌ است‌ محدود به‌ آن

                                  نباشد.


دادههای ورودی قابل‌ مشاهده     داده های ورودی که‌ با استفاده از داده هاي بـازار، ماننـد اطلاعـات در دسـترس عمـوم دربـاره رویـدادها یـا معاملات واقعی‌، ایجاد می‌ شوند

                                            و منعکس‌کننده مفروضاتی‌ هستند که‌ فعـالان بـازار هنگـام قیمـت‌ گـذاری دارایی‌ یا بدهی‌ بکار می‌گیرند.

 


معامله‌ نظاممند                   معامله‌ ای که‌ فرض می‌ شود در دوره ای پیش‌ از تاریخ‌ اندازه گیری، در معرض بازار قرار می‌گیـرد تـا انجـام فعالیتهای بازاریابی‌ مرسوم و معمول

                                        براي معامله‌ این‌ گونه‌ داراییها یا بدهیها امکانپذیر شود. چنین‌ معاملـه‌ ای، اجباری نیست‌ (مانند انحلال اجباری یا فروش اضطراری).


بازار اصلی‌                          بازاری با بیشترین‌ حجم‌ و سطح‌ فعالیت‌ برای دارایی‌ یا بدهی‌.

صرف ریسک‌                       جبران تحمل‌ عدم اطمینان ذاتی‌ در جریانهای نقدی یک‌ دارایی‌ یـا بـدهی‌ کـه‌ فعـالان ریسـک‌گریـز بـازار خواستار آن هستند. به‌ صرف ریسک‌،

                                       ”تعدیل‌ ریسک‌“ نیز اطلاق می‌شود.

مخارج معامله‌                    مخارج فروش یک‌ دارایی‌ یا انتقال یک‌ بدهی‌ در بـازار اصـلی‌ (یـا بـازار دارای بیشـترین‌ مزایـا) بـراي دارایـی‌ یـا بدهی‌، که‌ بطور مستقیم‌ قابل‌ انتساب به‌

                                      واگذاری دارایی‌ یا انتقال بدهی‌ است‌ و هر دو معیار زیر را احراز می‌کند:
                                      الف‌.  بطور مستقیم‌ از معامله‌ مزبور ناشی‌ می‌شود و براي انجام معامله‌ ضروری است‌.

                                     ب.واحد تجاری تنها زمانی‌ این‌ مخارج را تحمل‌ می‌کند که‌ تصمیم‌ به‌ فروش دارایـی‌ یـا انتقـال بـدهی‌ گرفته‌ باشد.


مخارج حمل‌                       مخارجی‌ که‌ برای حمل‌ دارایی‌ از موقعیت‌ مکانی‌ فعلی‌ به‌ بـازار اصـلی‌ آن (یـا بـازار دارای بیشـترین‌ مزایـا) واقـع‌ می‌شود.

 


واحد حساب                        سطح‌ تجمیع‌ یا تفکیک‌ دارایی‌ یا بدهی‌ برای مقاصد شناخت‌ طبق‌ یک‌ استاندارد حسابداری.

دادههای ورودی غیرقابل‌ مشاهده   داده های ورودی که‌ برای آنها داده های بازار در دسترس نیست‌ و با استفاده از بهترین‌ اطلاعات در دسترس درباره مفروضات مورد

                                               استفاده فعالان بازار هنگام قیمت‌گذاری دارایی‌ یا بدهی‌ ایجاد می‌شوند.

 

 

پیوست‌ ب

رهنمود بکارگیری
این‌ پیوست‌، بخش‌ جدانشدنی‌ این‌ استاندارد حسابداري است‌. در این‌ پیوست‌ کاربرد بندهاي ١ تا ٩٨ تشریح‌ می‌شود و همانند سایر بخشهای این‌ استاندارد، لازمالاجرا است‌.
ب١.   قضاوتهاي انجامشده در وضعیتهای مختلف‌ ارزشیابی‌ ممکن‌ است‌ متفاوت باشد. در این‌ پیوست‌ قضاوتهایی‌ تشریح‌ می‌شود کـه‌ واحـد تجاری ممکن‌ است‌ هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه‌ در وضعیتهای مختلف‌ ارزشیابی‌ اعمال کند.


رویکرد اندازهگیری ارزش منصفانه‌


ب٢.  هدف از اندازهگیري ارزش منصفانه‌، برآورد قیمتی‌ است‌ که‌ بر اساس آن، معامله‌اي نظاممند براي فروش دارایی‌ یـا انتقـال بـدهی‌ بـین‌ فعالان بازار در تاریخ‌ اندازهگیري در شرایط‌ جاری بازار انجام می‌شود. اندازهگیری ارزش منصفانه‌ واحد تجاری را ملزم به‌ تعیین‌ تمـام موارد زیر می‌کند:
    الف‌. دارایی‌ یا بدهی‌ مشخصی‌ که‌ موضوع اندازهگیري است‌ (مطابق‌ با واحد حساب آن).

    ب. در مورد یک‌ دارایی‌ غیرمالی‌، پیش‌فرض ارزشیابی‌ که‌ براي اندازهگیريی مناسب‌ است‌ (مطابق‌ با بیشترین‌ و بهترین‌ استفاده).

    پ. بازار اصلی‌ (یا بازار داراي بیشترین‌ مزایا) دارایی‌ یا بدهی‌.

    ت. تکنیک‌ (یا تکنیکهاي) ارزشیابی‌ مناسب‌ برای اندازهگیری، با در نظر گرفتن‌ قابلیت‌ دسترسی‌ به‌ دادههـای مـورد اسـتفاده بـراي ایجاد دادههای ورودی که‌ مفروضات مورد استفاده فعالان بازار هنگـام قیمـت‌گـذاری دارایـی‌ یـا بـدهی‌ و سـطحی‌ از سلسـله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ که‌ دادههای ورودی در آن سطح‌ طبقه‌بندی می‌شوند را منعکس‌ می‌کند.
پیش‌فرض ارزشیابی‌ برای داراییهای غیرمالی‌ (بندهای ٣١ تا ٣٣)


ب٣.  تأثیر پیش‌فرض ارزشیابی‌ هنگام اندازه گیری ارزش منصفانه‌ دارایی‌ غیرمالی‌ که‌ در ترکیب‌ با سـایر داراییهـا بـه‌ عنـوان یـک‌ گـروه  (پس‌ از نصب‌ یا سایر شیوه های آماده سازی براي استفاده) یا در ترکیب‌ با سایر داراییها و بدهیها (برای مثال، یک‌ فعالیـت‌ تجـاری) استفاده می‌شود، بستگی‌ به‌ شرایط‌ دارد. براي مثال:
    الف‌.  یک‌ دارایی‌، صرفنظر از اینکه‌ بطور مستقل‌ یا در ترکیـب‌ بـا سـایر داراییهـا یـا در ترکیـب‌ بـا سـایر داراییهـا و بـدهیها مـورد استفاده قرار گیرد، ارزش منصفانه‌ آن ممکن‌ است‌ یکسان باشد. این‌ موضوع ممکن‌ است‌ در شرایطی‌ مصداق داشته‌ باشـد کـه‌ دارایی‌ مورد نظر، یک‌ فعالیت‌ تجاری باشد که‌ فعالان بـازار آن فعالیـت‌ را ادامـه‌ مـی‌دهنـد. در ایـن‌ صـورت، معاملـه‌ مسـتلزم ارزشیابی‌ کلیت‌ فعالیت‌ تجاری است‌. استفاده از داراییها به‌ عنوان یک‌ گـروه در یـک‌ فعالیـت‌ تجـاري داراي تـداوم، موجـب‌ هم‌افزایی‌هایی‌ می‌شود که‌ در دسترس فعالان بازار خواهد بود (یعنی‌ هم‌افزاییهای فعالان بازار که‌ به‌ این‌ ترتیب‌، بایـد بـر ارزش  منصفانه‌ دارایی‌ مستقل‌ یا دارایی‌ در ترکیب‌ با سایر داراییها یا در ترکیب‌ با سایر داراییها و بدهیها اثر بگذارد).
    ب.   استفاده از یک‌ دارایی‌ در ترکیب‌ با سایر داراییها یا در ترکیب‌ با سایر داراییها و بدهیها ممکن‌ است‌ از طریـق‌ تعـدیل‌ ارزش آن دارایی‌، در صورت استفاده بطور مستقل‌، در اندازهگیـری ارزش منصـفانه‌ لحـاظ شـود. ایـن‌ موضـوع ممکـن‌ اسـت‌ در شرایطی‌ مصداق داشته‌ باشد که‌ دارایی‌ مورد نظر یـک‌ دسـتگاه ماشـین‌ آلات اسـت‌ و انـدازه گیـری ارزش منصـفانه‌ آن بـا استفاده از قیمت‌ مشاهده شده براي ماشین‌آلات مشابه‌ (نصب‌ نشـده یـا بـه‌ شـیوهاي دیگـر، آمـاده اسـتفاده نیسـت‌)، پـس‌ از تعدیل‌ بابت‌ مخارج حمل‌ و نصب‌ انجام می‌شود، به‌ گونه‌ای که‌ اندازه گیـري ارزش منصـفانه‌، وضـعیت‌ و موقعیـت‌ مکـانی‌  فعلی‌ ماشین‌آلات (نصب‌شده و آماده سازيشده برای استفاده) را منعکس‌ می‌کند.
    پ. استفاده از یک‌ دارایی‌ در ترکیب‌ با سایر داراییها یا در ترکیب‌ با سایر داراییها و بدهیها ممکن‌ است‌ از طریق‌ مفروضـات مـورد استفاده فعالان بازار برای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ آن دارایی‌، در اندازهگیری ارزش منصفانه‌ لحاظ شـود. بـراي مثـال، اگـر دارایی‌، کالای در جریان ساخت‌ خاصی‌ است‌ که‌ فعالان بازار آن را به‌ محصول نهایی‌ تبدیل‌ می‌کنند، در انـدازهگیـري ارزش منصفانه‌ آن موجودی کالا فرض می‌شود که‌ فعـالان بـازار، ماشـین‌آلات تخصصـی‌ لازم بـراي تبـدیل‌ آن کـالاي در جریـان  ساخت‌ به‌ محصول نهایی‌ را تحصیل‌ کرده اند یا تحصیل‌ می‌کنند.
    ت.  استفاده از یک‌ دارایی‌ در ترکیب‌ با سایر داراییها یا در ترکیب‌ با سایر داراییها و بدهیها ممکن‌ است‌ در تکنیک‌ ارزشیابی‌ مـورد استفاده برای اندازه گیری ارزش منصفانه‌ آن دارایی‌ لحاظ شود. این‌ موضوع ممکن‌ است‌ در شرایطی‌ مصداق داشته‌ باشـد کـه‌ از روش عایدات مازاد چنددوره ای برای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ یک‌ دارایی‌ نامشهود استفاده شود، زیـرا در ایـن‌ تکنیـک‌ ارزشیابی‌، مشارکت‌ هرگونه‌ دارایی‌ مکمل‌ و بدهی‌ مربوط در گروهی‌ که‌ از چنین‌ دارایی‌ نامشهودی استفاده مـی‌شـود، بطـور خاص در نظر گرفته‌ می‌شود.

    ث.در وضعیتهاي محدودتر، هنگامی‌ که‌ واحد تجاری از یک‌ دارایی‌ موجود در گروهی‌ از داراییها استفاده می‌کند، واحد تجاری ممکن‌ است‌ با تخصیص‌ ارزش منصفانه‌ گروه داراییها به‌ هر یک‌ از داراییهای آن گروه، دارایی‌ مزبور را به‌ مبلغـی‌ نزدیـک‌ بـه‌ ارزش منصفانه‌ آن اندازه گیری کند. این‌ موضوع ممکن‌ اسـت‌ در شـرایطی‌ مصـداق داشـته‌ باشـد کـه‌ ارزشـیابی‌، دربردارنـده املاك باشد و ارزش منصفانه‌ امـلاك بهسـازی شـده (یعنـی‌ گـروه دارایـی‌) بـه‌ داراییهـای تشـکیل‌دهنـده آن (ماننـد زمـین‌ و مستحدثات) تخصیص‌ یابد.

ارزش منصفانه‌ در شناخت‌ اولیه‌ (بندهای ٥٦ تا ٥٩)


ب٤.  واحد تجاري هنگام تعیین‌ اینکه‌ ارزش منصفانه‌ در شناخت‌ اولیه‌ با قیمت‌ معامله‌ برابر است‌ یا خیر، باید عوامل‌ مخـتص‌ بـه‌ آن معاملـه‌ و عوامل‌ مختص‌ به‌ آن دارایی‌ یا بدهی‌ را در نظر بگیرد. براي مثال، در صورت وجود هر یک‌ از شرایط‌ زیر، قیمت‌ معامله‌ ممکـن‌ اسـت‌ معرف ارزش منصفانه‌ دارایی‌ یا بدهی‌ در شناخت‌ اولیه‌ نباشد:
    الف‌.  معامله‌ بین‌ اشخاص وابسته‌ باشد، اگرچه‌، در صورتی‌ که‌ واحد تجاري شواهدي داشته‌ باشد کـه‌ معاملـه‌ بـا اشـخاص وابسـته‌ در شرایط‌ بازار انجام شده است‌، قیمت‌ در معامله‌ با اشخاص وابسته‌ ممکن‌ است‌ به‌ عنوان یک‌ داده ورودي در اندازهگیری ارزش منصفانه‌ مورد استفاده قرار گیرد.
    ب. معامله‌ به‌ اجبار انجام شود یا فروشنده مجبور به‌ پذیرش قیمت‌ معامله‌ باشد. این‌ موضوع ممکن‌ است‌ در شرایطی‌ مصداق داشـته‌ باشد که‌ فروشنده با مشکلات مالی‌ مواجه‌ است‌.
    پ.  واحد حساب لحاظشده در تعیین‌ قیمت‌ معامله‌ با واحد حساب دارایی‌ یا بدهی‌ اندازهگیريشده به‌ ارزش منصـفانه‌ متفـاوت باشـد. این‌ موضوع ممکن‌ است‌ در شرایطی‌ مصداق داشته‌ باشد که‌ دارایی‌ یا بدهی‌ انـدازهگـیریي شـده بـه‌ ارزش منصـفانه‌، تنهـا یکـی‌ از عناصر معامله‌ باشد (براي مثال، در یک‌ ترکیب‌ تجاری) که‌ در این‌ صورت، معامله‌ دربردارنـده حقـوق و امتیـازات اظهارنشـدهای است‌ که‌ طبق‌ استاندارد حسابداري دیگري، جداگانه‌ اندازهگیری می‌شود یا قیمت‌ معامله‌ شامل‌ مخارج معامله‌ است‌.
    ت.  بازاری که‌ معامله‌ در آن انجام می‌شود، از بازار اصلی‌ (یا بازار داراي بیشترین‌ مزایا) متفاوت باشد. این‌ موضوع ممکن‌ اسـت‌ در شرایطی‌ مصداق داشته‌ باشد که‌ واحد تجاري، معامله‌گری باشد که‌ در بازار خرده فروشی‌ با مشتریان معامله‌ می‌کنـد، امـا بـازار اصلی‌ (یا بازار داراي بیشترین‌ مزایا) براي معامله‌ خروجی‌ با سایر معامله‌گران، بازار معامله‌گريی باشد که‌ در این‌ صورت ممکـن‌ است‌ این‌ بازارها متفاوت باشند.

تکنیکهاي ارزشیابی‌ (بندهای ٦٠ تا ٦٥)


رویکرد بازار
ب٥.   رویکرد بازار، از قیمتها و سایر اطلاعات مربوط ایجادشده از معاملات بازار براي داراییهاي همانند یا قابل‌ مقایسـه‌ (یعنـی‌ مشـابه‌)، بـدهیهايی همانند یا قابل‌ مقایسه‌ (یعنی‌ مشابه‌)، یا گروه داراییها و بدهیها (برای مثال یک‌ فعالیت‌ تجاری) استفاده می‌کند.
ب٦.  براي مثال، در تکنیکهای ارزشیابی‌ سازگار با رویکرد بازار، اغلب‌ از ضرایب‌ بازار استفاده می‌شود که‌ ایـن‌ ضـرایب‌، از مجموعـه‌ای از
اقلام قابل‌ مقایسه‌ حاصل‌ می‌ گردد. ضرایب‌ ممکن‌ است‌ در دامنه‌هایی‌ از ضرایب‌ متفاوت بـرای هـر قلـم‌ قابـل‌ مقایسـه‌ باشـد. انتخـاب ضریب‌ مناسب‌ در دامنه‌اي از ضرایب‌، مستلزم قضاوت با در نظر گرفتن‌ عوامل‌ کیفی‌و کمی‌ مختص‌ اندازه گیری است‌.
ب٧.  قیمت‌ گذاري ماتریسی‌، یکی‌ از تکنیکهايی ارزشیابی‌ سازگار با رویکرد بازار است‌. قیمت‌گذاری ماتریسی‌، یک‌ تکنیک‌ ریاضی‌ است‌ که‌در این‌ تکنیک‌ اساسا  برای تعیین‌ ارزش برخی‌ انواع ابزارهاي مالی‌ مانند ابزارهای بدهی‌، بدون اتکای محض‌ بر قیمتهاي اعلام شـده برای اوراق بهادار خاص، بر رابطه‌ اوراق بهادار با سایر اوراق بهادار مبنا که‌ دارای قیمت‌ اعلام شده است‌ نیز اتکا می‌شود.

رویکرد بهای تمام شده
ب٨.  رویکرد بهای تمام شده، مبلغی‌ را منعکس‌ می‌کند که‌ در حال حاضر برای جایگزین‌ کردن ظرفیـت‌ ارائـه‌ خـدمت‌ یـک‌ دارایـی‌ (کـه‌ اغلب‌ بهای جایگزینی‌ جاری نامیده می‌شود) مورد نیاز است‌.
ب٩. از دیدگاه فروشنده فعال در بازار، قیمتی‌ که‌ بابت‌ فروش یک‌ دارایی‌ دریافت‌ می‌شود، مبتنی‌ بر بهایی‌ اسـت‌ کـه‌ خریـدار فعـال در بازار، براي تحصیل‌ یا ساخت‌ دارایی‌ جایگزین‌ با مطلوبیت‌ مشابه‌، پس‌ از تعدیل‌ بابت‌ نابابی‌ می‌پردازد. دلیل‌ این‌ موضـوع آن اسـت‌ که‌ خریدار فعال در بازار، حاضر به‌ پرداخت‌ مبلغی‌ بیش‌ از مبلغ‌ جایگزین‌ کردن ظرفیـت‌ ارائـه‌ خـدمت‌ آن دارایـی‌ نیسـت‌. نابـابی‌  شامل‌ نابابی‌ فیزیکی‌، نابـابی‌ کـارکردی (فنـاوري) و نابـابی‌ اقتصـادی (بـرون سـازمانی‌) اسـت‌ و فراتـر از اسـتهلاك بـراي مقاصـد گزارشگری مالی‌ (تخصیص‌ بهاي تمام شده تاریخی‌) یا مقاصـد مالیـاتی‌ (اسـتفاده از عمـر ارائـه‌ خـدمت‌ معـین‌) اسـت‌. در بسـیاری از موارد، روش بهای جایگزینی‌ جاری برای اندازه گیری ارزش منصـفانه‌ داراییهـای مشـهودي بکـار مـی‌رود کـه‌ در ترکیـب‌ بـا سـایر داراییها یا در ترکیب‌ با سایر داراییها و بدهیها مورد استفاده قرار می‌گیرد.        

    رویکرد درآمد        
ب١٠. در رویکرد درآمد، مبالغ‌ آتی‌ (برای مثال، جریانهاي نقدي یا درآمدها و هزینه‌ها) به‌ یک‌ مبلغ‌ جاری واحد (یعنـی‌ تنزیـل‌شـده) تبـدیل‌ می‌شود. در صورت استفاده از رویکرد درآمد، اندازهگیری ارزش منصفانه‌ بر مبناي ارزشی‌ تعیین‌ می‌شـود کـه‌ نشـاندهنـده انتظـارات فعلی‌ بازار درباره آن مبالغ‌ آتی‌ است‌.        
ب١١.  تکنیکهاي ارزشیابی‌ این‌ رویکرد، براي مثال، شامل‌ موارد زیر است‌:        
    الف‌. تکنیکهاي ارزش فعلی‌ (به‌ بندهاي ب١٢ تا ب٣٠ مراجعه‌ شود)؛        
    ب. مدلهای قیمت‌ گذاری اختیار معامله‌، نظیر فرمـول بلـک‌شولزــ مـرتن‌ یـا مـدل دوجملـه‌ای (یعنـی‌ مـدل شـبکه‌)، کـه‌ در آن از تکنیکهای ارزش فعلی‌ استفاده می‌شود و ارزش زمانی‌ و ارزش ذاتی‌ یک‌ اختیار معامله‌ را منعکس‌ می‌کند؛ و        
    پ. روش عایدات مازاد چنددورهاي که‌ براي اندازهگیري ارزش منصفانه‌ برخی‌ داراییهاي نامشهود مورد استفاده قرار می‌گیرد.        


    تکنیکهای ارزش فعلی‌        
ب١٢. در بندهاي ب١٣ تا ب٣٠، استفاده از یارزش فعلی‌ براي اندازهگیری ارزش منصفانه‌ تشریح‌ می‌شود. در این‌ بندها، بر تکنیک‌تعدیل‌ نرخ تنزیل‌ و تکنیک‌ جریانهای نقدی مورد انتظار (ارزش فعلی‌ مورد انتظار) تأکید می‌شود. در بندهای مـورد اشـاره، اسـتفاده از یک‌ تکنیک‌ ارزش فعلی‌ خاص تجویز نمی‌شود و استفاده از تکنیکهای ارزش فعلی‌ برای اندازهگیری ارزش منصـفانه‌، بـه‌ تکنیکهـای اشارهشده محدود نمی‌گردد. تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد استفاده برای اندازهگیری ارزش منصفانه‌، به‌ واقعیتها و شرایط‌ مخـتص‌ دارایـی‌ یا بدهی‌ مورد اندازهگیری (براي مثال، اینکه‌ قیمت‌ داراییها یا بدهیهای قابل‌ مقایسه‌، در بازار قابل‌ مشاهده است‌ یا خیـر) و دسترسـی‌ بـه‌ دادههای کافی‌ بستگی‌ دارد. 

  اجزای اندازهگیری ارزش فعلی‌        
ب١٣. ارزش فعلی‌ (یعنی‌ یکی‌ از تکنیکهای بکارگیری رویکرد درآمد)، ابزاری است‌ که‌ براي مـرتبط‌ کـردن مبـالغ‌ آتـی‌ (ماننـد ارزشـها یـا جریانهای نقدی) به‌ مبلغ‌ فعلی‌ با استفاده از نرخ تنزیل‌، بکار می‌رود. در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ با استفاده از تکنیک‌ ارزش فعلی‌، تمام عناصر زیر از دیدگاه فعالان بازار در تاریخ‌ اندازهگیری در نظر گرفته‌ می‌شود:        
    الف‌.  برآورد جریانهای نقدی آتی‌ دارایی‌ یا بدهی‌ مورد اندازهگیری.        
     ب. انتظارات درباره تغییرات احتمالی‌ مبلغ‌ و زمانبندي جریانهاي نقدي که‌ منعکس‌کننده عدم اطمینـان ذاتـی‌ در جریانهـای نقـدی است‌.
     پ. ارزش زمانی‌ پول، که‌ از طریق‌ نرخ داراییهای پولی‌ بدون ریسکی‌ نشان داده می‌شود که‌ تاریخ‌ سررسـید یـا دوره آنهـا بـا دوره جریانهای نقدی مطابقت‌ دارد و برای دارنده آن، عدم اطمینان در زمانبندی و ریسک‌ نکـول وجـود نـدارد (یعنـی‌ نـرخ بـازده بدون ریسک‌).
    ت.قیمت‌ براي تحمل‌ عدم اطمینان ذاتی‌ در جریانهاي نقدي (یعنی‌ صرف ریسک‌).
    ث.سایر عواملی‌ که‌ فعالان بازار در آن شرایط‌ در نظر می‌گیرند.

    ج.در مورد بدهی‌، ریسک‌ عدم ایفای تعهد مربوط به‌ آن بدهی‌، شامل‌ ریسک‌ اعتباری خـود واحـد تجـاری (یعنـی‌ ریسـک‌ خـود ناشر).


اصول کلی‌

ب٤١.  تکنیکهای ارزش فعلی‌، در نحوه بکارگیری عناصر مندرج در بند ب١٣، متفاوت هسـتند. بـا وجـود ایـن‌، تمـام اصـول کلـی‌ زیـر، در بکارگیری تکنیکهای ارزش فعلی‌ برای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ حاکم‌ است‌:

    الف‌. جریانهای نقدی و نرخهای تنزیل‌ باید مبتنی‌ بر مفروضاتی‌ باشد که‌ فعالان بازار هنگام قیمت‌ گذاری دارایی‌ یا بدهی‌ بکـار می‌گیرند.
    ب.جریانهای نقدی و نرخهای تنزیل‌ باید تنها عوامل‌ قابل‌ انتساب به‌ دارایی‌ یا بدهی‌ مورد اندازه گیری را در نظر بگیرند.

    پ.برای اجتناب از احتساب مضاعف‌ یا حذف آثـار عوامـل‌ ریسـک‌، نرخهـای تنزیـل‌ بایـد مفروضـاتی‌ را مـنعکس‌ کنـد کـه‌ بـا مفروضات مرتبط‌ با جریانهای نقدی سازگار است‌. برای مثـال، در صـورت اسـتفاده از جریانهـای نقـدی قـراردادی وام، نـرخ تنزیلی‌ مناسب‌ است‌ که‌ منعکس‌کننده عدم اطمینان درباره انتظارات مرتبط‌ با نکولهای آتی‌ است‌ (یعنـی‌ تکنیـک‌ تعـدیل‌ نـرخ تنزیل‌). در صورتی‌ که‌ از جریانهای نقدی موردانتظار (یعنی‌ موزونشده بـر اسـاس احتمـالات) اسـتفاده شـود (یعنـی‌ تکنیـک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار)، نباید از همان نرخ استفاده کرد زیرا مفروضات مرتبط‌ با عدم اطمینان درباره نکولهـای آتـی‌، از قبـل‌ در جریانهای نقدی مورد انتظار منعکس‌ شده است‌؛ در مقابل‌، باید از نرخ تنزیلی‌ استفاده کرد که‌ با ریسک‌ جریانهـای نقـدی مورد انتظار متناسب‌ است‌.

    ت.مفروضات مرتبط‌ با جریانهای نقدی و نرخهای تنزیل‌ باید سازگاري درونی‌ داشته‌ باشند. برای مثال، جریانهای نقدی اسمی‌ که‌ شامل‌ اثر تورم است‌، باید با نرخی‌ تنزیل‌ شود که‌ اثر تورم در آن لحاظ شده است‌. نرخ بازده اسمی‌ بدون ریسـک‌، شـامل‌ اثـر تورم است‌. جریانهای نقدی واقعی‌، که‌ اثر تورم از آن خارج شده است‌، باید با نرخی‌ تنزیل‌ شود که‌ اثر تـورم را در بـر نـدارد. به‌ همین‌ ترتیب‌، جریانهای نقدی پس‌ از مالیات باید با استفاده از نرخ تنزیل‌ پس‌ از مالیات تنزیل‌ شود و جریانهای نقـدی پـیش‌از مالیات باید با نرخی‌ تنزیل‌ شود که‌ با آن جریانهای نقديی سازگار است‌.
    ث.نرخهای تنزیل‌ باید با عوامل‌ زیربنایی‌ اقتصادی آن واحد پولی‌ که‌ جریانهای نقدی برحسب‌ آن بیان می‌شود، سازگار باشد.

ریسک‌ و عدم اطمینان

ب١٥. اندازهگیری ارزش منصفانه‌ با استفاده از تکنیکهای ارزش فعلی‌، در شرایط‌ عدم اطمینان انجـام مـی‌شـود زیـرا جریانهـای نقـدی مـورد استفاده، به‌ جای آنکه‌ مبالغ‌ واقعی‌ باشند، مبالغ‌ برآوردی هستند. در بسیاری از موارد، هم‌ مبلغ‌ و هم‌ زمانبندی جریانهای نقدی نـامطمئن‌ است‌. حتی‌ مبالغ‌ ثابت‌ قراردادی، مانند پرداختهای مربوط به‌ وام، در صورت وجود ریسک‌ نکول، نامطمئن‌ است‌.

ب١٦.فعالان بازار معمولا خواستار جبران (یعنی‌ صرف ریسک‌) تحمل‌ عدم اطمینان ذاتی‌ در جریانهای نقـدی دارایـی‌ یـا بـدهی‌ هسـتند. اندازه گیری ارزش منصفانه‌ باید شامل‌ صرف ریسکی‌ باشد که‌ منعکس‌کننده مبلغ‌ مورد تقاضای فعالان بازار به‌ عنوان جبـران عـدم اطمینان ذاتی‌ در جریانهای نقدی است‌. در غیر این‌ صورت، این‌ اندازه گیری، ارزش منصفانه‌ را بطور صادقانه‌ بیان نخواهـد کـرد. در برخی‌ موارد، تعیین‌ صرف ریسک‌ مناسب‌ ممکن‌ است‌ دشوار باشد. با وجود این‌، درجه‌ دشواری، به‌ تنهـایی‌ دلیـل‌ کـافی‌ بـرای در نظر نگرفتن‌ صرف ریسک‌ نیست‌.

ب١٧. تکنیکهای ارزش فعلی‌، از نظر نحوه تعدیل‌ بابت‌ ریسک‌ و نوع جریانهای نقدی مـورد اسـتفاده، بـا یکـدیگر تفـاوت دارنـد. بـراي مثال:

    الف‌.  در تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌ (به‌ بندهاي ب١٨ تا ب٢٢ مراجعه‌ شود) از نرخ تنزیل‌ تعدیل‌شده بابت‌ ریسک‌ و جریانهای نقدی قراردادی، تعهدشده یا محتمل‌ترین‌ جریانهای نقدی استفاده می‌شود.

    ب.در روش اول تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار (به‌ بند ب٢٥ مراجعه‌ شود)، از جریانهای نقدی مـورد انتظـار تعـدیل‌شـده بابـت‌ ریسک‌ و نرخ بدون ریسک‌ استفاده می‌شود.

    پ.در روش دوم تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار (به‌ بند ب٢٦ مراجعه‌ شود)، از جریانهای نقدی مورد انتظـار کـه‌ بابـت‌ ریسـک‌ تعدیل‌ نشده است‌ و نرخ تنزیل‌ تعدیل‌ شده ای که‌ صرف ریسک‌ مورد درخواست‌ فعالان بازار را دربردارد، اسـتفاده مـی‌شـود. این‌ نرخ، با نرخ مورد استفاده در تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌، تفاوت دارد.

تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌


ب١٨. در تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌، از مجموعـه‌ واحـدی از جریانهـای نقـدی کـه‌ در دامنـه‌ ای از مبـالغ‌ بـرآوردی احتمـالی‌ قـرار می‌ گیرد، اعم‌ از جریانهای نقدی قراردادی یا تعهدشده (مانند جریانهای نقدی مرتبط‌ بـا اوراق مشـارکت‌) یـا محتمـل‌ تـرین‌ جریانهای نقدی استفاده می‌ شود. در تمام موارد، این‌ جریانهای نقدی مشروط به‌ وقوع رویدادهای خاصی‌ است‌ (برای مثال،  جریانهاي نقدي قراردادي یا تعهدشده براي اوراق مشارکت‌، مشروط به‌ عدم نکول توسط‌ ناشـر اسـت‌). نـرخ تنزیـل‌ مـورد  استفاده در تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌، از نرخهاي بازده مشاهده شده براي داراییها یا بدهیهای قابل‌ مقایسه‌ که‌ در بازار معامله‌ می‌ شوند، استنتاج می‌ شود. به‌ همین‌ ترتیب‌، جریانهای نقدی قراردادی، تعهدشده یا محتمل‌ تـرین‌ جریانهـای نقـدی، بـا نـرخ  بازار مشاهده شده یا برآوردشده برای چنین‌ جریانهای نقدی مشروطی‌، تنزیل‌ می‌ شوند (یعنی‌ نرخ بازده بازار).        
ب١٩.  تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌، مستلزم تجزیه‌ و تحلیل‌ دادههای بازار برای داراییها یا بدهیهای قابل‌ مقایسه‌ است‌. قابلیت‌ مقایسه‌، با توجـه‌ بـه‌  ماهیت‌ جریانهای نقدی (برای مثال اینکه‌ جریانهای نقدی، قراردادی یا غیرقراردادی است‌ و احتمال واکنش‌ مشابه‌ آنها در مقابـل‌ تغییـر شـرایط‌ اقتصــادی وجــود دارد یــا خیــر)، و همچنـین‌ ســایر عوامــل‌ (ماننــد وضــعیت‌ اعتبـاری، وثیقـه‌، مــدت، شــرایط‌ محدودکننــده و  نقدشوندگی‌) تعیین‌ می‌شود. به‌ عنوان راهکار جایگزین‌، چنانچه‌ تنها یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ قابل‌ مقایسه‌، ریسک‌ ذاتی‌ در جریانهای  نقدی دارایی‌ یا بدهی‌ مورد اندازه گیری را بطور منصفانه‌ منعکس‌ نکند، ممکن‌ است‌ با استفاده از داده های چندین‌ دارایی‌ یا بدهی‌ قابل‌ مقایسه‌ مرتبط‌ با منحنی‌ بازده بدون ریسک‌، نرخ تنزیل‌ را استنتاج کرد (یعنی‌ استفاده از رویکرد ”استنتاجی‌.)“        
ب٢٠.  برای تشریح‌ رویکرد استنتاجی‌، فرض کنید دارایی‌ الف‌، حق‌ قراردادی نسبت‌ به‌ دریافت‌ ٨٠٠ واحـد پـول١ در یـک‌ سـال دارد (یعنـی‌ عدم اطمینان در زمانبندی وجود ندارد). براي داراییهاي قابل‌ مقایسه‌ بازار سازمان یافته‌ای وجود دارد و اطلاعـات دربـاره ایـن‌ داراییهـا، شامل‌ اطلاعات قیمت‌، در دسترس است‌. اطلاعات زیر در مورد داراییهای قابل‌ مقایسه‌ در دسترس می‌باشد:        
    الف‌.  دارایی‌ ب، حق‌ قراردادی نسبت‌ به‌ دریافت‌ ٢٠٠ر١ واحد پول در یک‌ سال دارد و قیمت‌ بازار آن ٠٨٣ر١ واحد پول است‌. بنابراین‌، نرخ بازده ضمنی‌ سالانه‌ (یعنی‌ نرخ بازده یکساله‌ بازار) ٨/١٠ درصد{١ ـ (٠٨٣ر١ واحد پول ÷ ٢٠٠ر١ واحد پول)} می‌باشد.        
    ب. دارایی‌ پ، حق‌ قراردادی نسبت‌ به‌ دریافت‌ ٧٠٠ واحد پول در دو سال دارد و قیمت‌ بازار آن ٥٦٦ واحد پـول اسـت‌. بنـابراین‌،  نرخ بازده ضمنی‌ سالانه‌ (یعنی‌ نرخ بازده دوساله‌ بازار) ٢/١١ درصد ]١ـ(٥/٠ ( ٥٦٦ واحد پول ÷ ٧٠٠ واحد پول))[ می‌باشد.    
    پ.  هر سه‌ دارایی‌ از نظر ریسک‌ (یعنی‌ پراکندگی‌ اعتبار و بازده احتمالی‌) قابل‌ مقایسه‌ هستند.        
ب٢١.  بر مبنای مقایسه‌ زمانبندی مبالغ‌ قراردادی قابل‌ دریافت‌ مربوط به‌ دارایی‌ الف‌ با زمانبندی مربوط به‌ دارایی‌ ب و دارایی‌ پ (یعنی‌ یـک‌ سـال  براي دارایی‌ ب در مقابل‌ دو سال برای دارایی‌ پ)، به‌ نظر می‌رسد دارایی‌ ب قابلیت‌ مقایسه‌ بیشتری با دارایی‌ الف‌ دارد. با اسـتفاده از مبـالغ‌   قراردادی قابل‌ دریافت‌ مربوط به‌ دارایی‌ الف‌ (٨٠٠ واحد پول) و نرخ بازده یکساله‌ بازار دارایی‌ ب (٨/١٠ درصد)، ارزش منصـفانه‌ دارایـی‌   الف‌ ٧٢٢ واحد پول (١٠٨/١ ÷ ٨٠٠ واحد پول) است‌. به‌ عنوان راهکار جایگزین‌، در صورت نبود اطلاعات بازار در دسترس براي دارایـی‌ ب، نرخ بازده یکساله‌ بازار را می‌توان از دارایی‌ پ و با استفاده از رویکرد استنتاجی‌ استخراج کرد. در این‌ مورد، نرخ بـازده دوسـاله‌ بـازار مربوط به‌ دارایی‌ پ (٢/١١ درصد) با استفاده از ساختار زمانی‌ منحنی‌ بازده بدون ریسک‌ تعدیل‌ می‌شود تا به‌ نرخ بازده یکساله‌ بازار برسـد.  براي تعیین‌ یکسان بودن صرف ریسک‌ داراییهاي یکساله‌ و دوساله‌، ممکن‌ است‌ اطلاعات و تجزیه‌ و تحلیل‌ بیشتري مورد نیـاز باشـد. اگـر مشخص‌ شود صرف ریسک‌ داراییهاي یکساله‌ و دوساله‌ یکسان نیست‌، نرخ بازده دوساله‌ بازار در اثر این‌ موضوع نیـاز بـه‌ تعـدیل‌ بیشـتری خواهد داشت‌.        
ب٢٢.  هنگامی‌ که‌ تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌ براي دریافتها یا پرداختهای ثابت‌ بکار گرفته‌ می‌شود، نرخ تنزیل‌ بابـت‌ ریسـک‌ ذاتـی‌ در جریانهای نقدی دارایی‌ یا بدهی‌ مورد اندازه گیری، تعدیل‌ می‌شـود. در برخـی‌ کاربردهـای تکنیـک‌ تعـدیل‌ نـرخ تنزیـل‌ بـرای جریانهای نقدی که‌ دریافتها یا پرداختهای ثابت‌ نیستند، تعدیل‌ جریانهای نقدی ممکن‌ است‌ به‌ منظور دستیابی‌ به‌ قابلیت‌ مقایسـه‌ با دارایی‌ یا بدهی‌ مشاهده شده که‌ نرخ تنزیل‌ از آن استنتاج شده است‌، ضروری باشد.        

  تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار        
ب٢٣.  در تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار، به‌ عنوان نقطه‌ شروع، مجموعه‌ای از جریانهای نقدی کـه‌ بیـانگر میـانگین‌ مـوزون شـده بـر اسـاس  احتمالات تمام جریانهای نقدی آتی‌ احتمالی‌ (یعنی‌ جریانهای نقدی مورد انتظار) است‌، مورد استفاده قرار می‌گیـرد. بـرآورد حاصـل‌ برابر است‌ با ارزش مورد انتظار که‌ از نظر آماری، میانگین‌ موزون مقادیر احتمالی‌ متغیر گسسته‌ تصادفی‌ است‌ که‌ با احتمالات متناظر با آن مقادیر موزون شده است‌. از آنجا که‌ تمام جریانهای نقدی احتمالی‌، موزون شده بر اساس احتمالات هستند، جریانهای نقدی مـورد انتظار حاصل‌، مشروط به‌ وقوع هیچ‌ رویداد خاصی‌ نیست‌ (برخلاف جریانهای نقدی مورد استفاده در تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌).


١.  در این‌ استاندارد، مبالغ‌ پولی‌ به‌ صورت ”واحد پول“ بیان می‌شود.

 

ب٢٤. فعالان ریسک‌گریز بازار، هنگام اتخاذ تصمیم‌ سرمایه‌ گذاری، ریسک‌ اینکه‌ ممکن‌ است‌ جریانهای نقدی واقعی‌ بـا جریانهـای نقـدی مورد انتظار تفاوت داشته‌ باشد را در نظر می‌گیرند. تئوری پرتفوی بین‌ دو نوع ریسک‌ زیر تمایز قائل‌ می‌شود:
    الف‌.  ریسک‌ غیرسیستماتیک‌ (تنوعپذیر) که‌ ریسک‌ مختص‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ مشخص‌ است‌.
    ب. ریسک‌ سیستماتیک‌ (تنوعناپذیر) که‌ ریسک‌ عمومی‌ است‌ که‌ توسط‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ با سایر اقلام موجود در یـک‌ پرتفوی متنوع به‌ اشتراك گذاشته‌ می‌شود.

طبق‌ تئوری پرتفوی، در یک‌ بازار تعادلی‌، فعالان بازار تنها بابت‌ تحمل‌ ریسک‌ سیستماتیک‌ ذاتی‌ در جریانهای نقدی، پاداش دریافـت‌ می‌کنند (در بازارهای ناکارا یا غیرتعادلی‌، سایر اشکال بازده یا پاداش ممکن‌ است‌ در دسترس باشد).

ب٢٥. در روش اول تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار، جریانهای نقدی مورد انتظار دارایی‌، از طریق‌ کسر کردن صرف ریسک‌ نقـدی بابت‌ ریسک‌ سیستماتیک‌ (یعنی‌ ریسک‌ بازار) تعدیل‌ می‌شود (یعنی‌ جریانهای نقدی مورد انتظـار تعـدیل‌شـده بابـت‌ ریسـک‌). این‌ جریانهای نقدی مورد انتظار تعدیل‌شده بابت‌ ریسک‌، بیانگر جریانهای نقدی معادل قطعـی‌ اسـت‌ کـه‌ بـا نـرخ بـازده بـدون ریسک‌ تنزیل‌ می‌ شود. منظور از جریانهـای نقـدی معـادل قطعـی‌، جریانهـای نقـدی مـورد انتظـاری (طبـق‌ تعریـف‌) اسـت‌ کـه‌ به‌گونه‌ ای بابت‌ ریسک‌ تعدیل‌ شده است‌ که‌ فعال بازار برای مبادله‌ بین‌ جریانهای نقدی قطعی‌ و جریانهای نقـدی مـورد انتظـار بی‌ تفاوت می‌ شود. برای مثال، اگر فعال بازار بخواهد جریانهای نقدی مـورد انتظـار معـادل ٢٠٠ر ١ واحـد پـول را بـا جریانهـای نقدی قطعی‌ معادل ٠٠٠ر١ واحد پول مبادله‌ کند، جریانهای نقدی معادل قطعی‌ آن ٢٠٠ر١ واحد پول، ٠٠٠ر١ واحد پول اسـت‌ (یعنی‌ ٢٠٠ واحد پول، بیانگر صرف ریسک‌ نقدی است‌). در این‌ حالت‌، فعال بازار نسبت‌ به‌ نگهداری ایـن‌ دارایـی‌ بـی‌تفـاوت است‌.

ب٢٦. در مقابل‌، در روش دوم تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار، تعدیل‌ بابت‌ ریسک‌ سیسـتماتیک‌ (یعنـی‌ ریسـک‌ بـازار) از طریـق‌ افـزودن صرف ریسک‌ به‌ نرخ بازده بدون ریسک‌ صورت می‌گیرد. به‌ همین‌ ترتیب‌، جریانهای نقدی مورد انتظار با نرخی‌ تنزیل‌ می‌شود که‌ بـا نرخ مورد انتظار مرتبط‌ با جریانهای نقدی موزونشده بر اساس احتمالات (یعنی‌ نرخ بازده مورد انتظـار) مطابقـت‌ دارد. بـراي بـرآورد نرخ بازده مورد انتظار، می‌توان از مدلهای مرتبط‌ با قیمت‌گذاری داراییهای ریسکی‌، مانند مـدل قیمـت‌گـذاری داراییهـای سـرمایه‌ای، استفاده کرد. از آنجا که‌ نرخ تنزیل‌ مورد استفاده در تکنیک‌ تعدیل‌ نرخ تنزیل‌، نرخ بازده مرتبط‌ بـا جریانهـای نقـدی مشـروط اسـت‌، احتمالا این‌ نرخ از نرخ تنزیل‌ مورد استفاده در روش دوم تکنیک‌ ارزش فعلی‌ که‌ نرخ بازده مورد انتظار مرتبط‌ با میانگین‌ مـوزونشـده بر اساس احتمالات جریانهاي نقدي یا جریانهاي نقدي مورد انتظار است‌، بیشتر می‌باشد.


ب٢٧.   به‌ منظور تشریح‌ روشهای ١ و ٢، فرض کنید جریانهای نقدی مورد انتظار یک‌ دارایی‌ در یک‌ سال ٧٨٠ واحد پـول اسـت‌ کـه‌ بـر اسـاس جریانهای نقدی احتمالی‌ و احتمالات زیر تعیین‌ شده است‌. نرخ بازده بدون ریسک‌ یکسـاله‌ بـرای جریانهـای نقـدی، ٥ درصـد و صـرف ریسک‌ سیستماتیک‌ برای دارایی‌ با ریسک‌ یکسان، ٣ درصد است‌.

جریانهای‌ نقدی‌ احتمالی‌    احتمال    جریانهای‌ نقدی‌ موزونشده بر اساس احتمالات
٥٠٠ واحد پول    ١٥%    ٧٥ واحد پول
٨٠٠ واحد پول    ٦٠%    ٤٨٠ واحد پول
٩٠٠ واحد پول    ٢٥%    ٢٢٥ واحد پول
جریانهای‌ نقدی‌ مورد انتظار        ٧٨٠ واحد پول

ب٢٨.  در این‌ مثال تشریحی‌ ساده، جریانهای نقدی مورد انتظار (٧٨٠ واحد پول)، میانگین‌ موزونشده بر اساس احتمالات را بـراي سـه‌ نتیجـه محتمل‌ نشان می‌دهد. در شرایط‌ واقع‌بینانه‌تر، نتایج‌ محتمل‌ بسیاری می‌تواند وجود داشته‌ باشد. اما به‌ منظور بکـارگیری تکنیـک‌ ارزی فعلی‌ مورد انتظار، لزومی‌ ندارد که‌ همواره توزیع‌ تمام جریانهای نقدی محتمـل‌ بـا اسـتفاده از مـدلها و تکنیکهـای پیچیـده بـه‌ حسـاب گرفته‌ شود؛ بلکه‌ می‌توان تعداد محدودی از سناریوها و احتمالهای مجـزا را کـه‌ دربرگیرنـده جریانهـای نقـدی محتمـل‌ اسـت‌، ایجـاد کرد. براي مثال، واحد تجاری ممکن‌ است‌ از جریانهای نقدی تحقق‌یافته‌ در برخـی‌ دوره هـای گذشـته‌ مـرتبط‌، اسـتفاده کنـد و آن را بابت‌ تغییرات بعدی در شرایط‌ (برای مثال، تغییر در عوامل‌ برون سازمانی‌، شامل‌ شرایط‌ اقتصادی یا بازار، روندهای صـنعت‌ و رقابـت‌ و نیز تغییرات در عوامل‌ درون سازمانی‌ که‌ واحد تجاری را بطور خاصتـر تحـت‌ تـأثیر قـرار مـی‌دهـد) و بـا در نظـر گـرفتن‌ مفروضـات فعالان بازار تعدیل‌ نماید.        

ب٢٩. به‌ لحاظ نظری، ارزش فعلی‌ (یعنی‌ ارزش منصفانه‌) جریانهای نقدی دارایی‌، صرفنظر از اینکه‌ روش اول یـا روش دوم مـورد اسـتفاده قرار گرفته‌ باشد، یکسان است‌، زیرا:        
    الف‌.  با استفاده از روش اول، جریانهای نقدی مورد انتظار، بابت‌ ریسک‌ سیستماتیک‌ (یعنی‌ ریسک‌ بازار) تعدیل‌ مـی‌شـود. در صـورت  نبود داده های بازار که‌ بطور مستقیم‌ میزان تعدیل‌ ریسک‌ را نشان دهد، چنین‌ تعدیلی‌ را می‌توان از مدل قیمت‌گذاری داراییها که‌ از  مفهوم معادلهای قطعی‌ استفاده می‌کند، به‌ دست‌ آورد. برای مثال، تعدیل‌ ریسک‌ (یعنی‌ صرف ریسک‌ نقدی معادل ٢٢ واحد پول)  را می‌توان با استفاده از صرف ریسک‌ سیستماتیک‌ ٣ درصد )])٠٨/١ ÷ ٠٥/١× ( ٧٨٠ واحد پول[ ـ ٧٨٠ واحد پول) تعیین‌ کرد که‌ منجر به‌ جریانهای نقدی مورد انتظار تعدیل‌شده بابت‌ ریسک‌ به‌ میـزان ٧٥٨ واحـد پـول (٢٢ واحـد پـول - ٧٨٠ واحـد پـول) می‌شود. ٧٥٨ واحد پول، معادل قطعی‌ ٧٨٠ واحد پول است‌ که‌ با نرخ بازده بدون ریسک‌ (٥ درصـد) تنزیـل‌ مـی‌شـود. ارزش فعلی‌ (ارزش منصفانه‌) دارایی‌، ٧٢٢ واحد پول (٠٥/١÷ ٧٥٨ واحد پول) است‌.        
    ب.  با استفاده از روش دوم، جریانهای نقدی مورد انتظار، بابت‌ ریسک‌ سیستماتیک‌ (یا ریسک‌ بازار) تعدیل‌ نمی‌شود. بلکه‌ تعـدیل‌  بابت‌ آن ریسک‌ در نرخ تنزیل‌ منظور می‌گردد. بنابراین‌، جریانهای نقدی مورد انتظار، با نرخ بازده مورد انتظار ٨ درصد (یعنی‌٥ درصد نرخ بازده بدون ریسک‌ به‌ علاوه ٣ درصد صرف ریسک‌ سیستماتیک‌) تنزیل‌ می‌شود. ارزش فعلی‌ (ارزش منصـفانه‌) دارایی‌ ٧٢٢ واحد پول است‌ (٠٨/١÷ ٧٨٠ واحد پول).        
ب٣٠.  هنگام استفاده از تکنیک‌ ارزش فعلی‌ مورد انتظار برای اندازه گیری ارزش منصفانه‌، هر یـک‌ از روشـهای اول و دوم را مـی‌تـوان بکـار گرفت‌. انتخاب روش اول یا روش دوم، به‌ واقعیتها و شرایط‌ مختص‌ دارایـی‌ یـا بـدهی‌ مـورد انـدازه گیـری، میـزان در دسـترس بـودن داده های کافی‌ و قضاوت های انجام شده بستگی‌ دارد.        

بکارگیری تکنیکهای ارزش فعلی‌ براي بدهیها و ابزارهای مالکانه‌ خود واحد تجاری، که‌ توسط‌ اشخاص دیگر بـه‌ عنـوان دارایـی‌ نگهداری نمی‌شود (بندهاي ٤٠ و ٤١)

ب٣١.  هنگام استفاده از یک‌ تکنیک‌ ارزش فعلی‌ براي اندازه گیری ارزش منصفانه‌ یـک‌ بـدهی‌ کـه‌ توسـط‌ شـخص‌ دیگـری بـه‌ عنـوان دارایـی نگهداری نمی‌شود (برای مثال، بدهی‌ مربوط به‌ برچیدن دارایی‌)، واحد تجاری باید در کنار سایر عوامل‌، جریانهای نقـديی خروجـی‌ آتـی مورد انتظار فعالان بازار برای ایفای آن تعهد را برآورد کند. این‌ جریانهای نقدی خروجی‌ آتی‌ باید انتظارات فعالان بازار از مخـارج ایفـای تعهد و مابه‌ازایی‌ که‌ یک‌ فعال بازار بابت‌ ایفای این‌ تعهد مطالبه‌ می‌کند را منعکس‌ نماید. چنین‌ مابه‌ازایـی‌ شـامل‌ بـازدهی‌ اسـت‌ کـه‌ یـک‌ فعال بازار بابت‌ موارد زیر مطالبه‌ می‌کند:
    الف‌.  بر عهده گرفتن‌ انجام فعالیت‌ (یعنی‌ ارزش ایفاي تعهد؛ برای مثال، با استفاده از منابعی‌ که‌ می‌توانست‌ در فعالیتهای دیگـر مـورد استفاده قرار گیرد)؛ و
    ب.  تقبل‌ ریسک‌ مربوط به‌ تعهد (یعنی‌ صرف ریسکی‌ که‌ ریسک‌ متفاوت بـودن جریانهـای نقـدی خروجـی‌ واقعـی‌ و جریانهـای نقدی خروجی‌ مورد انتظار را منعکس‌ می‌کند؛ به‌ بند ب٣٣ مراجعه‌ شود).
ب٣٢.  برای مثال، بدهی‌ غیرمالی‌ داراي نرخ بازده قراردادی نیست‌ و براي آن بدهی‌، بازده بازار قابل‌ مشاهده وجود نـدارد. در برخـی‌ مـوارد، اجزای بازدهی‌ که‌ فعالان بازار مطالبه‌ می‌کنند، قابل‌ تفکیک‌ از یکدیگر نیست‌ (برای مثال، هنگام استفاده از قیمتی‌ که‌ پیمانکار شخص‌ ثالث‌ بر مبناي حق‌الزحمه‌ ثابت‌ مطالبه‌ می‌کند). در سایر موارد، برآورد جداگانه‌ آن اجزا توسط‌ واحد تجاری ضرورت می‌یابـد (بـرای مثال، هنگام استفاده از قیمتی‌ که‌ پیمانکار شخص‌ ثالث‌ بر مبنای بهای تمام شده به‌ اضـافه‌ چنـد درصـد، مطالبـه‌ مـی‌کنـد؛ زیـرا در ایـن‌ حالت‌، پیمانکار ریسک‌ تغییرات آتی‌ در مخارج را متحمل‌ نمی‌شود).
ب٣٣.  واحد تجاری می‌تواند به‌ یکی‌ از روشهاي زیر، صرف ریسک‌ را در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ یک‌ بدهی‌ یا ابزار مالکانه‌ خود واحـد تجاری که‌ توسط‌ شخص‌ دیگری به‌ عنوان دارایی‌ نگهداری نمی‌شود، منظور کند:
    الف‌. از طریق‌ تعدیل‌ جریانهای نقدی (یعنی‌ افزایش‌ در مبلغ‌ جریانهای نقدی خروجی‌)؛ یا
    ب .  از طریق‌ تعدیل‌ نرخ مورد استفاده براي تنزیل‌ جریانهاي نقدي آتی‌ به‌ ارزش فعلی‌ آنها (یعنی‌ کاهش‌ در نرخ تنزیل‌).
    واحد تجاری باید اطمینان یابد که‌ تعدیلات بابت‌ ریسک‌، مضاعف‌ به‌ حساب گرفته‌ نمی‌شود یا حذف نمـی‌گـردد. بـرای مثـال، اگـرجریانهای نقدی برآوردی برای در نظر گرفتن‌ مابه‌ازای تقبل‌ ریسک‌ مرتبط‌ با تعهد افزایش‌ یابد، نـرخ تنزیـل‌ نبایـد بـرای انعکـاس آن ریسک‌ تعدیل‌ شود.

 

داده های ورودی تکنیکهای ارزشیابی‌ (بندهای ٦٦ تا ٧٠)


ب٣٤.  نمونه‌ بازارهایی‌ که‌ داده های ورودی آنها برای برخی‌ داراییها و بدهیها (مانند ابزارهای مالی‌) قابل‌ مشاهده است‌، شامل‌ موارد زیر است‌:
    الف‌. بورس. در بورس، قیمتهاي پایانی‌ هم‌ به‌ آسانی‌ در دسترس است‌ و هم‌عمومـا  بیـانگر ارزش منصـفانه‌ مـی‌باشـد. بـورس اوراق بهادار تهران، مثالی‌ در این‌ مورد است‌.
    ب.  بازارهای معامله‌گری. در بازار معامله‌گری، معامله‌گرها آماده انجام معامله‌ هستند (خرید یا فـروش بـه‌ حسـاب خـود). بنـابراین‌، نقدشوندگی‌ را با استفاده از سرمایه‌ خود، براي نگهداری مجموعه‌ اقلامی‌ که‌ براي آنها بازارسازی می‌کنند، فراهم‌ مـی‌نماینـد. معمولا قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش (که‌ به‌ ترتیب‌، بیانگر قیمتی‌ است‌ که‌ معامله‌گر، مایل‌ به‌ خرید بـه‌ آن قیمـت‌ اسـت‌ و قیمتی‌ که‌ معامله‌گر، مایل‌ به‌ فروش به‌ آن قیمت‌ است‌) نسبت‌ به‌ قیمتهای پایانی‌ با سهولت‌ بیشتری در دسترس اسـت‌. بازارهـای معامله‌گری در مورد برخی‌ از سایر داراییهـا و بـدهیها، شـامل‌ بعضـی‌ از ابزارهـاي مـالی‌، کالاهـا و داراییهـای فیزیکـی‌ (ماننـد تجهیزات دست‌ دوم) نیز وجود دارد.
    پ.بازارهای کارگزاری. در بازار کارگزاری، کارگزاران تلاش می‌ کنند تا بین‌ خریـداران و فروشـندگان ارتبـاط برقـرار کنند، اما آماده انجام معامله‌ به‌ حساب خود نیسـتند. بـه‌ عبـارت دیگـر، کـارگزاران از سـرمایه‌ شخصـی‌ خـود بـراي نگهداری اقلامی‌ که‌ برای آن بازارسازي می‌ کنند، استفاده نمی‌ کنند. کارگزار از قیمتهای پیشنهادی خریـد و فـروش یمعامله‌ مطلع‌ است‌، امامعمولا طرفهاي معامله‌ از قیمتهاي مورد نظر یکدیگر بی‌ اطلاع هستند. در این‌ بازارها، قیمت‌ معاملات انجام شده، برخی‌ مواقع‌ در دسترس است‌. بازارهاي کارگزاري، شامل‌ شبکه‌ های ارتباط الکترونیکـی‌ که‌ در آن سفارشهای خرید و فروش با یکدیگر تطبیق‌ داده می‌ شود و بازارهای املاك تجاری و مسکونی‌ است‌.
    ت.بازارهای بدون واسطه‌. در بازار بدون واسطه‌، معاملات اولیـه‌ و فروشـهای مجـدد، بـه‌ صـورت مسـتقل‌ و بـدون واسـطه‌ مـورد مذاکره قرار می‌گیرد. اطلاعات اندکی‌ درباره این‌ معاملات ممکن‌ است‌ در دسترس عموم باشد.

سلسله‌ مراتب‌ ارزش منصفانه‌ (بندهای ٧١ تا ٨٩)


دادههای ورودی سطح‌ ٢ (بندهای ٨٠ تا ٨٤)
ب٥٣.  نمونه‌هایی‌ از دادههای ورودی سطح‌ ٢ براي برخی‌ داراییها و بدهیها شامل‌ موارد زیر است‌:
    الف‌.  سواپ نرخ سود با دریافت‌ ثابت‌ و پرداخت‌ متغیر بر مبنای نرخ سواپ مبتنی‌ بر نرخ پیشنهادی بین‌ بانکی‌ لنـدن (لایبـور).

نرخ سواپ لایبور، در صورتی‌ یک‌ داده ورودي سطح‌ ٢ محسوب می‌شود که‌ در فواصل‌ زمانی‌ معمول اعـلام نـرخ، بـراي بخش‌ عمدهای از کل‌ دوره سواپ قابل‌ مشاهده باشد.
    ب. سواپ نرخ سود با دریافت‌ ثابت‌ و پرداخت‌ متغیر بر مبنای منحنی‌ بازده تعیین‌شده بر حسب‌ ارز. نـرخ سـواپ مبتنـی‌ بـر منحنـی‌ بازده تعیین‌شده بر حسب‌ ارز، در صورتی‌ یک‌ داده ورودی سطح‌ ٢ محسوب می‌شود که‌ در فواصل‌ زمـانی‌ معمـول اعـلام نـرخ، برای بخش‌ عمدهاي از کل‌ دوره سواپ قابل‌ مشاهده باشد. این‌ مورد در صورتی‌ مصـداق دارد کـه‌ بـرای مثـال، دوره سـواپ ١٠ سال باشد و نرخ سواپ در فواصل‌ زمانی‌ معمول اعلام نرخ، برای ٩ سال قابل‌ مشاهده باشـد، مشـروط بـر اینکـه‌ هرگونـه‌ اسـتنباط معقول از منحنی‌ بازده برای سال دهم‌، درکلیت‌ اندازه گیری ارزش منصفانه‌ سواپ، بااهمیت‌ نباشد.
    پ.سواپ نرخ سود با دریافت‌ ثابت‌ و پرداخت‌ متغیر بر مبنای یک‌ نرخ پایه‌ خاص بانکی‌. نـرخ پایـه‌ بـانکی‌، کـه‌ بـا اسـتفاده از استنباط استنتاج می‌ شود، در صورتی‌ یک‌ داده ورودی سطح‌ ٢ محسوب می‌ گردد کـه‌ ارزشـهای اسـتنباطشـده، بـه‌ وسـیله‌ داده های ورودی قابل‌ مشاهده بازار، برای مثال، با استفاده از همبستگی‌ با نرخ سودی کـه‌ در بخـش‌ عمـدهای از کـل‌ دوره سواپ قابل‌ مشاهده است‌، تأیید شود.
    ت.اختیار معامله‌ سه‌ ساله‌ سهام قابل‌ معامله‌ در بورس. در صورت وجود هر دو شرط زیر، نوسان مورد انتظار سهامی‌ که‌ از طریـق‌ استنباط تا سال سوم استنتاج می‌شود، یک‌ داده ورودي سطح‌ ٢ است‌:
      ١. قیمت‌ اختیار معامله‌ یکساله‌ و دوساله‌ سهام، قابل‌ مشاهده باشد.
      ٢. نوسان مورد انتظار استنباط شده اختیار معامله‌ سه‌ ساله‌، از طریق‌ داده های ورودی قابل‌ مشاهده بازار برای بخـش‌ عمـدهای از کل‌ دوره اختیار معامله‌ تأیید شود.

در این‌ حالت‌، نوسان مورد انتظار از طریق‌ استنباط از نوسانهاي مورد انتظار اختیار معاملـه‌ یکسـاله‌ و دوسـاله‌ سـهام، تعیـین‌ و بـه‌ وسیله‌ نوسان مورد انتظار اختیار معامله‌ سه‌ساله‌ سهام واحدهای تجاری قابل‌ مقایسه‌ تأیید می‌شود، مشروط بر اینکه‌ بـا نوسـانهای مورد انتظار یک‌ ساله‌ و دوساله‌ همبستگی‌ داشته‌ باشد.

    ث.  توافق‌ حق‌ امتیاز. در توافق‌ حق‌ امتیاز که‌ در ترکیب‌ تجاري تحصیل‌ شده اسـت‌ و اخیـرا در مـورد آن از جانـب‌ واحـد تجـاری تحصیل‌شده (طرف توافق‌ حق‌ امتیاز) با یک‌ شخص‌ غیروابسته‌ مـذاکره شـده اسـت‌، نـرخ حـق‌ امتیـاز در قـرارداد بـا شـخص‌ غیروابسته‌ در شروع توافق‌ یک‌ داده ورودي سطح‌ ٢ است‌

    ج.موجودي کالاي فروشگاه خرده فروشی‌. در مورد موجـودی کـالای تحصـیل‌شـده در ترکیـب‌ تجـاری، داده ورودي سـطح‌ ٢ می‌تواند قیمت‌ برای مشتریان در بازار خرده فروشی‌ یا قیمت‌ برای خرده فروشان در بازار عمده فروشی‌ باشـد کـه‌ بابـت‌ تفـاوت در وضعیت‌ و موقعیت‌ مکانی‌ قلم‌ موجودی و اقلام موجودی قابل‌ مقایسه‌ (یعنی‌ مشـابه‌)، تعـدیل‌ شـده اسـت‌؛ بـه‌گونـه‌ای کـه‌ اندازه گیری ارزش منصفانه‌، منعکس‌کننده قیمت‌ قابل‌ دریافت‌ در معامله‌ فروش موجودی به‌ خرده فـروش دیگـری اسـت‌ کـه‌ اقدامات لازم برای فروش را انجام می‌دهد. از نظر مفهـومی‌، صـرفنظـر از اینکـه‌ تعـدیلات در قیمـت‌ خـردهفروشـی‌ (رو بـه‌ پایین‌) یا در قیمت‌ عمدهفروشی‌ (رو بـه‌ بـالا) انجـام گیـرد، انـدازهگیـري ارزش منصـفانه‌ یکسـان خواهـد بـودمعمـولا. بـرای اندازهگیری ارزش منصفانه‌ باید از قیمتی‌ استفاده شود که‌ مستلزم کمترین‌ میزان تعدیلات قضاوتی‌ است‌.
    چ.ساختمان نگهداری شده و مورد استفاده. یک‌ داده ورودی سطح‌ ٢ می‌تواند قیمت‌ هر متر مربـع‌ سـاختمان (ضـریب‌ ارزشـیابی‌) باشد که‌ از داده هايی ورودی قابل‌ مشاهده بازار استنتاج شده است‌، مانند ضرایب‌ استنتاج شده از قیمتهای معاملات مشاهده شـده از جمله‌ ساختمانهای قابل‌ مقایسه‌ (یعنی‌ مشابه‌) در موقعیتهايی مکانی‌ مشابه‌.
    ح.واحد مولد نقد. یک‌ داده ورودی سطح‌ ٢ می‌تواند ضریب‌ ارزشیابی‌ (ماننـد ضـریب‌ سـود یـا درآمـد عملیـاتی‌ یـا یـک‌ معیـار عملکرد مشابه‌) باشد که‌ از داده های ورودی قابـل‌ مشـاهده بـازار اسـتنتاج شـده اسـت‌، ماننـد ضـرایب‌ اسـتنتاج شـده از قیمـت‌ معاملات مشاهده شده از جمله‌ فعالیتهای تجاری قابل‌ مقایسه‌ (یعنی‌ مشابه‌)، با در نظـر گـرفتن‌ عوامـل‌ عملیـاتی‌، عوامـل‌ بـازار، عوامل‌ مالی‌ و عوامل‌ غیرمالی‌.

دادههای ورودی سطح‌ ٣ (بندهاي ٨٥ تا ٨٩)


ب٦٣.   نمونه‌هایی‌ از دادههاي ورودي سطح‌ ٣ براي برخی‌ داراییها و بدهیها شامل‌ موارد زیر است‌:
    الف‌.  سواپ ارزی بلندمدت. یک‌ داده ورودی سطح‌ ٣ می‌تواند نـرخ سـود برحسـب‌ ارز خاصـی‌ باشـد کـه‌ قابـل‌ مشـاهده نیسـت‌ و از طریق‌ داده های قابل‌ مشاهده بازار در فواصل‌ زمانی‌ معمول اعلام نرخ یا به‌ طریق‌ دیگر، برای بخش‌ عمـده ای از کـل‌ دوره سـواپ ارزی، قابل‌ تأیید نیست‌. نرخ سود در سواپ ارزی، نرخی‌ است‌ که‌ بر اساس منحنیهای بازده کشورهای مربوط محاسبه‌ می‌شود.
    ب. اختیار معامله‌ سه‌ساله‌ سهام قابل‌ معامله‌ در بورس. یک‌ داده ورودی سطح‌ ٣ می‌تواند نوسانهای تاریخی‌، یعنی‌ نوسانهای سـهام ناشی‌ از قیمتهای تاریخی‌ سهام، باشد. حتی‌ اگر نوسانهای تاریخی‌ تنها اطلاعات در دسترس درباره قیمت‌ اختیـار معاملـه‌ باشـد، بطور معمول بیانگر انتظارات فعالان فعلی‌ بازار از نوسانهای آتی‌ نیست‌.
    پ.  سواپ نرخ سود. یک‌ داده ورودی سطح‌ ٣ می‌توانـد تعـدیل‌ میـانگین‌ قیمـت‌ تـوافقی‌ (غیرالـزامآور) بـازار مربـوط بـه‌ سـواپ بـا استفاده از دادههایی‌ باشد که‌ بطور مستقیم‌ قابل‌ مشاهده نیست‌ و به‌ طریقـی‌ دیگـر، بـا داده هـای ورودی قابـل‌ مشـاهده بـازار، قابـل‌ تأیید نمی‌باشد.
    ت.  بدهی‌ مربوط به‌ برچیدن دارایی‌ در ترکیب‌ تجاری. یک‌ داده ورودی سطح‌ ٣ می‌تواند برآورد فعلـی‌ جریانهـای نقـدی خروجـی‌ آتی‌ قابل‌ پرداخت‌ برای ایفای تعهد (شامل‌ انتظارات فعالان بازار دربـاره مخـارج ایفـاي تعهـد و پاداشـی‌ کـه‌ فعـال بـازار در ازای قبول تعهد برچیدن دارایی‌ مطالبه‌ می‌کند) با استفاده از داده های خود واحد تجاری باشـد، مشـروط بـر اینکـه‌ اطلاعـاتی‌ کـه‌ نشـان دهد فعالان بازار از مفروضات متفاوت استفاده می‌کنند، بطور معقول در دسـترس نباشـد. ایـن‌ داده ورودی سـطح‌ ٣ مـی‌توانـد بـه‌ همراه سایر داده های ورودی، مانند نرخ بازده بدون ریسک‌ جاری یا نرخ بدون ریسک‌ تعدیل‌ شده بر حسب‌ اعتبـار، در تکنیـک‌ ارزش فعلی‌ مورد استفاده قرار گیرد، مشروط بر اینکه‌ اثـر وضـعیت‌ اعتبـاری واحـد تجـاری بـر ارزش منصـفانه‌ بـدهی‌، بـه‌ جـای انعکاس در برآورد جریانهای نقدی خروجی‌ آتی‌، در نرخ تنزیل‌ منعکس‌ شده باشد.

    ث.واحد مولد نقد. یک‌ داده ورودی سطح‌ ٣ می‌تواند برآورد پیش‌بینی های مالی‌ انجام شده (برای مثال، جریانهای نقدی یا سود یـا زیان دوره) با استفاده از دادههای خود واحد تجاری باشد؛ مشروط بر اینکه‌ اطلاعاتی‌ که‌ نشان دهد فعالان بـازار از مفروضـات متفاوت استفاده می‌کنند، بطور معقول در دسترس نباشد.

اندازهگیری ارزش منصفانه‌ هنگامی‌ که‌ حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ برای یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌، کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ داشته‌ است‌


ب٣٧.  هنگامی‌ که‌ در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ براي یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ در مقایسه‌ با فعالیت‌ عـادی بـازار بـرای آن دارایـی‌ یـا بـدهی‌ (یـا داراییها یا بدهیهای مشابه‌)، کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ای وجود داشته‌ باشد، ارزش منصفانه‌ آن دارایی‌ یا بدهی‌ ممکن‌ است‌ تحت‌ تـأثیر قـرار گیرد. واحد تجاري براي تعیین‌ اینکه‌ بر مبناي شواهد موجود، کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ای در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ بـراي یـک‌ دارایـی‌ یـا یک‌ بدهی‌ وجود داشته‌ است‌ یا خیر، باید اهمیت‌ و مربوط بودن عواملی‌ مانند موارد زیر را ارزیابی‌ کند:
    الف‌.  اخیرا معاملات اندکی‌ انجام شده است‌.
    ب .  قیمتهای اعلام شده با استفاده از اطلاعات جاری تعیین‌ نشده است‌.
    پ .  قیمتهای اعلام شده، طی‌ زمان یا در میان بازارسازان (براي مثال، برخی‌ بازارهـای کـارگزاری) نوسـان قابـل‌ ملاحظـه‌ای داشـته‌ است‌.
    ت .  شاخصهایی‌ که‌ در گذشته‌، همبستگی‌ بالایی‌ با ارزشهای منصفانه‌ دارایی‌ یا بدهی‌ داشته‌اند، به‌ وضوح با شاخصهای اخیر ارزش منصفانه‌ آن دارایی‌ یا بدهی‌ همبستگی‌ ندارند.
    ث .  در صرف ریسک‌ مورد انتظار نقدشوندگی‌، بازدهها یا شاخصهای عملکرد (مانند میزان قصـور در پرداخـت‌ بـدهی‌ یـا شـدت زیان) مربوط به‌ قیمتهای معاملات مشاهده شده یا قیمتهای اعلام شده در مقایسه‌ با بـرآورد واحـد تجـاري از جریانهـای نقـدی مورد انتظار، با در نظر گرفتن‌ تمام داده های در دسترس بازار درباره ریسک‌ اعتباری و ریسک‌ عدم ایفای تعهد برای دارایی‌ یـا بدهی‌، افزایش‌ قابل‌ ملاحظه‌ وجود داشته‌ است‌.
    ج .  تفاوت زیادی بین‌ قیمتهاي پیشنهادي خرید و فروش یا افزایش‌ قابـل‌ ملاحظـه‌ای در تفـاوت بـین‌ قیمتهـای پیشـنهادی خریـد و فروش وجود داشته‌ است‌.
    چ .  کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ای در فعالیت‌ یک‌ بازار در ارتباط با انتشارهای جدید (یعنی‌ بازار اولیه‌) برای دارایی‌ یا بدهی‌ یا داراییها یـا بدهیهای مشابه‌، وجود داشته‌ یا اساس چنین‌ بازاری وجود نداشته‌ است‌.
    ح .  اطلاعات اندکی‌ در دسترس عموم است‌ (برای مثال، در مورد معاملاتی‌ که‌ در بازار بدون واسطه‌ انجام می‌شود).

ب٣٨.  اگر واحد تجاری به‌ این‌ نتیجه‌ برسد که‌ در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ برای یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ در مقایسه‌ با فعالیت‌ عادی بازار بـرای  آن دارایی‌ یا بدهی‌ (یا داراییها و بدهیهای مشابه‌)، کاهش‌ قابل‌ ملاحظـه‌ وجـود دارد، تجزیـه‌ و تحلیـل‌ بیشـتری در خصـوص قیمتهـای معاملات یا قیمتهای اعلام شده ضرورت می‌یابد. کاهش‌ در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌، به‌ خودی خود ممکن‌ است‌ دلالـت‌ بـر ایـن‌ نداشـته‌ باشد که‌ قیمت‌ معامله‌ یا قیمت‌ اعلام شده، بیانگر ارزش منصفانه‌ نیست‌ یا معامله‌ در آن بازار، نظام مند نیست‌. با وجود ایـن‌، اگـر واحـد تجاری به‌ این‌ نتیجه‌ برسد که‌ قیمت‌ معامله‌ یا قیمت‌ اعلام شده، بیانگر ارزش منصفانه‌ نیست‌ (براي مثال، ممکن‌ اسـت‌ معـاملاتی‌ وجـود داشته‌ باشند که‌ نظام مند نیستند)، در صورت استفاده از آن قیمتها به‌ عنوان مبنای اندازهگیری ارزش منصفانه‌، تعدیل‌ قیمتهـای معـاملات و قیمتهای اعلام شده ضرورت می‌یابد و تعدیل‌ مزبور ممکن‌ است‌ در کلیت‌ اندازه گیری ارزش منصفانه‌ قابل‌ ملاحظه‌ باشـد. همچنـین‌ تعدیلات ممکن‌ است‌ در شرایط‌ دیگر ضرورت یابد (برای مثال، هنگامی‌ که‌ قیمت‌ یک‌ دارایی‌ مشـابه‌ مسـتلزم تعـدیل‌ قابـل‌ ملاحظـه‌ باشد تا با دارایی‌ اندازه گیری شده، قابل‌ مقایسه‌ شود یا هنگامی‌ که‌ قیمت‌ قدیمی‌ باشد).
ب٣٩.  این‌ استاندارد روشی‌ را برای انجام تعدیلات قابل‌ ملاحظه‌ در قیمتهای معاملات یا قیمتهای اعلام شـده تجـویز نمـی‌کنـد. بـراي تشـریح‌ استفاده از تکنیکهای ارزشیابی‌ هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه‌ به‌ بندهای ٦٠ تا ٦٥ و ب٥ تا ب١١ مراجعه‌ شود. واحـد تجـاري بایـد صرفنظر از تکنیک‌ ارزشیابی‌ مورد استفاده، تعدیلات مناسب‌ ریسک‌، از جمله‌ صرف ریسکی‌ که‌ منعکس‌کننده مبلغ‌ مورد تقاضـای فعالان بازار به‌ عنوان جبران عدم اطمینان ذاتی‌ در جریانهای نقدی یک‌ دارایی‌ یـا یـک‌ بـدهی‌ اسـت‌ را در نظـر بگیـرد. (بـه‌ بنـد ب١٧ مراجعه‌ شود). در غیر این‌ صورت، این‌ اندازه گیری، ارزش منصفانه‌ را بطور صادقانه‌ بیان نخواهد کرد. در برخی‌ مـوارد، تعیـین‌ تعـدیل‌ مناسب‌ ریسک‌ ممکن‌ است‌ دشوار باشد. با وجود این‌، میزان دشواري به‌ تنهایی‌ بـراي در نظـر نگـرفتن‌ تعـدیل‌ ریسـک‌ کـافی‌ نیسـت‌. تعدیل‌ ریسک‌ باید منعکس‌کننده معامله‌ نظام مند بین‌ فعالان بازار در تاریخ‌ اندازه گیری در شرایط‌ جاری بازار باشد.

ب٤٠.  اگر در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ وجود داشته‌ باشد، تغییر در تکنیک‌ ارزشیابی‌ یا استفاده از  چندین‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ ممکن‌ است‌ مناسب‌ باشد (براي مثال، استفاده از رویکـرد بـازار و تکنیـک‌ ارزش فعلـی‌). هنگـام تعیـین‌ وزن شاخصــهای ارزش منصــفانه‌ تعیــین‌شــده در نتیجــه‌ اســتفاده از چنــدین‌ تکنیــک‌ ارزشــیابی‌، واحــد تجــاری بایــد معقــول بــودن دامنــه‌ اندازهگیریهای ارزش منصفانه‌ را در نظر بگیرد. هدف، تعیین‌ نقطه‌اي در این‌ دامنه‌ است‌ که‌ در شرایط‌ جـاری بـازار، بهتـرین‌ معـرف از ارزش منصفانه‌ باشد. گستردگی‌ دامنه‌ اندازه یارزش منصفانه‌ ممکن‌ است‌ بیانگر آن باشد که‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ بیشتری مورد نیـاز است‌.            
ب٤١. حتی‌ هنگامی‌ که‌ در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ بـرای یـک‌ دارایـی‌ یـا یـک‌ بـدهی‌ کـاهش‌ قابـل‌ ملاحظـه‌ وجـود داشـته‌ باشـد، هـدف از اندازه گیری ارزش منصفانه‌ تغییر نمی‌کند. ارزش منصفانه‌ قیمتی‌ است‌ که‌ بابت‌ فروش یک‌ دارایی‌ یا انتقـال یـک‌ بـدهی‌ در معاملـه‌ای  نظاممند (یعنی‌ شرایطی‌ غیر از انحلال اجباری یا فروش اضطراری) بین‌ فعالان بازار، در تاریخ‌ اندازه گیری در شرایط‌ جاری بـازار قابـل‌ دریافت‌ یا قابل‌ پرداخت‌ خواهد بود.        
ب٤٢.  در صورت وجود کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ برايی یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌، بـرآورد قیمتـی‌ کـه‌ فعـالان بـازار تمایل‌ به‌ انجام معامله‌ به‌ آن قیمت‌ در تاریخ‌ اندازهگیری در شرایط‌ جاري بازار دارند، به‌ واقعیتها و شـرایط‌ در تـاریخ‌ انـدازه گیـری بستگی‌ دارد و مستلزم قضاوت است‌. قصد واحد تجاری برای نگهداری دارایـی‌ یـا تسـویه‌ یـا ایفـای بـدهی‌ بـه‌ طریقـی‌ دیگـر، در اندازه گیری ارزش منصفانه‌ مربوط نیست‌، زیرا ارزش منصفانه‌، یک‌ اندازه گیری مبتنی‌ بر بازار است‌ و اندازه گیـری مخـتص‌ واحـدتجاری نیست‌.        
    تشخیص‌ معاملاتی‌ که‌ نظاممند نیستند      


  ب٤٣.  اگر در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ برای یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌ در مقایسه‌ با فعالیت‌ عادی بازار برای آن دارایـی‌ یـا بـدهی‌ (یـا داراییهـا و بدهیهای مشابه‌) کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ وجود داشته‌ باشد، تعیین‌ اینکه‌ معامله‌ نظام مند است‌ یا خیـر، دشـوارتر اسـت‌. در چنـین‌ شـرایطی‌، رسیدن به‌ این‌ نتیجه‌ که‌ تمام معاملات در آن بازار، نظام مند نیستند (یعنی‌ انحلال اجباریي یا فروش اضطراری)، مناسب‌ نیست‌. شـرایطی‌ که‌ ممکن‌ است‌ نشان دهنده نظام مند نبودن معاملات باشد، شامل‌ موارد زیر است‌:        
    الف‌. در دورهاي پیش‌ از تاریخ‌ اندازهگیری، معامله‌ به‌ میزان کافی‌ در معرض بازار قـرار نگرفتـه‌ باشـد تـا انجـام فعالیتهـای بازاریـابی‌مرسوم و معمول برای معامله‌ این‌گونه‌ داراییها یا بدهیها امکانپذیر شود.        
    ب. دوره مرسوم و معمول برای بازاریابی‌ وجود داشته‌ باشد، اما فروشنده، آن دارایی‌ یا بدهی‌ راصرفا  بـه‌ یـک‌ فعـال بـازار عرضـه‌ کرده باشد.        
    پ.فروشنده ورشکست‌ شده یا در آستانه‌ ورشکستگی‌ یا در حال انحلال باشد (یعنی‌ فروش اضطراری).
     ت.فروشنده طبق‌ مقررات یا الزامات قانونی‌ ملزم به‌ فروش باشد (یعنی‌ فروش اجباری).

    ث. قیمت‌ معامله‌ در مقایسه‌ با قیمت‌ سایر معاملات اخیر برای دارایی‌ یا بدهی‌ همانند یا مشابه‌، تفاوت قابل‌ ملاحظه‌ داشته‌ باشد. واحد تجاری باید شرایط‌ را ارزیابی‌ کند تا بر اساس وزن شواهد موجود، تعیین‌ نماید که‌ معامله‌، نظاممند است‌ یا خیر.
ب٤٤.  واحد تجاري، هنگام اندازهگیري ارزش منصفانه‌ یا برآورد صرف ریسک‌ بازار، باید تمام موارد زیر را در نظر بگیرد:
    الف‌.  اگر شواهد نشان دهد که‌ یک‌ معامله‌، نظام مند نیست‌، واحد تجاری حتی‌ در صورت در نظر گـرفتن‌ قیمـت‌ معاملـه‌، بایـد وزن اندکی‌ برای آن قیمت‌ معامله‌ (در مقایسه‌ با سایر شاخصهايی ارزش منصفانه‌) قائل‌ شود.
    ب .  اگر شواهد نشان دهد که‌ یک‌ معامله‌، نظام مند است‌، واحد تجاری باید قیمت‌ آن معامله‌ را در نظر بگیرد. وزن اختصـاص یافتـه‌ بـه‌
        آن قیمت‌ معامله‌ در مقایسه‌ با سایر شاخصهای ارزش منصفانه‌، به‌ واقعیتها و شرایطی‌ نظیر موارد زیر بستگی‌ دارد:
         ١.  حجم‌ معامله‌.
        ٢.  قابلیت‌ مقایسه‌ معامله‌ با دارایی‌ یا بدهی‌ مورد اندازهگیری.
        ٣. نزدیکی‌ معامله‌ به‌ تاریخ‌ اندازهگیريی.
    پ.اگر واحد تجاری اطلاعات کافی‌ در اختیار نداشته‌ باشد تا به‌ این‌ نتیجه‌ برسد که‌ معامله‌، نظام مند است‌ یا خیر، باید قیمت‌ معامله‌ را در نظر بگیرد. با وجود این‌، قیمت‌ معامله‌ ممکن‌ است‌ بیانگر ارزش منصفانه‌ نباشد (یعنی‌ آن قیمت‌معامله‌ لزومـا تنهـا مبنـا یـا مبناي اصلی‌ اندازهگیري ارزش منصفانه‌ یا برآورد صرفهای ریسک‌ بازار نیست‌). هنگامی‌ که‌ واحد تجاری اطلاعات کـافی‌ در اختیار نداشته‌ باشد تا به‌ این‌ نتیجه‌ برسد که‌ یک‌ معامله‌، نظام مند است‌ یا خیر ، باید برای آن معامله‌ در مقایسه‌ با سـایر معـاملاتی‌ که‌ نظام مند تلقی‌ می‌شوند، وزن کمتری قائل‌ شود.

 

استفاده از قیمتهای اعلام شده ای که توسط اشخاص ثالث ارائه میشود

ب٤٥. یک‌ واحد تجاری لزومی‌ ندارد براي تعیین‌ اینکه‌ یک‌ معامله‌ نظام مند است‌ یا خیر، تلاش جامعی‌ انجام دهد، اما نباید اطلاعـاتی‌ را کـه‌ بطور معقول در دسترس است‌، نادیده بگیرد. هنگامی‌ که‌ واحد تجاری یک‌ طرف معامله‌ باشد، فرض بر این‌ است‌ که‌ اطلاعات کـافی‌ در اختیار دارد تا به‌ این‌ نتیجه‌ برسد که‌ معامله‌، نظاممند است‌ یا خیر.

 

ب٤٦. در این‌ استاندارد، استفاده از قیمتهای اعلام شده ای که‌ توسط‌ اشخاص ثالث‌ مانند ارائه‌دهندگان خدمات قیمت‌گـذاری یـا کـارگزاران، ارائه‌ می‌شود منع‌ نمی‌گردد، مشروط بر اینکه‌ واحد تجاری به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده باشد که‌ قیمتهای اعلام شده توسـط‌ آن اشـخاص، طبـق‌ این‌ استاندارد تعیین‌ شده است‌.

اگر در حجم‌ یا سطح‌ فعالیت‌ برای یک‌ دارایی‌ یا یک‌ بدهی‌، کاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ وجود داشته‌ باشد، واحد یباید ارزیـابی‌ کنـد که‌ آیا قیمتهای اعلامشده که‌ توسط‌ اشخاص ثالث‌ ارائه‌ می‌شود، با استفاده از اطلاعات جاری که‌ بازتابی‌ از معاملات نظـام منـد اسـت‌، ایجاد شده است‌ یا با استفاده از یک‌ تکنیک‌ ارزشیابی‌ که‌ بازتابی‌ از مفروضات فعـالان بـازار (شـامل‌ مفروضـات مربـوط بـه‌ ریسـک‌) است‌. واحد تجاری در وزن دادن به‌ قیمتهای اعلامشده به‌ عنوان یک‌ داده ورودی برای اندازه گیری ارزش منصـفانه‌، کمتـرین‌ وزن را (در مقایسه‌ با سایر شاخصهای ارزش منصفانه‌ که‌ منعکس‌کننده نتایج‌ معاملات است‌) بـراي قیمـت‌ اعـلام شـده ای قائـل‌ مـی‌شـود کـه‌ منعکس‌کننده نتیجه‌ معاملات نیست‌.

ب٤٧. علاوه بر این‌، هنگام وزن دادن به‌ شواهد موجود، باید ماهیت‌ قیمت‌ اعلام شده (برای مثال، اینکه‌ قیمت‌  ، قیمت‌ شاخص‌ است‌ یا پیشنهاد الزام آور) در نظر گرفته‌ شود و به‌ قیمت‌ اعلام شده که‌ توسط‌ اشخاص ثالـث‌ ارائـه‌ مـی‌شـود و بیـانگر پیشـنهادهای الـزام آور است‌، وزن بیشتريی داده شود.

 

پیوست‌ پ

گذار

این‌ پیوست‌، بخش‌ جدانشدنی‌ این‌ استاندارد حسابداری است‌ و مانند سایر بخشهای این‌ استاندارد، لازمالاجرا است‌.

پ٢.  این‌ استاندارد، باید از ابتدای دوره سالانه‌ای که‌ برای نخستین‌ بار بکار گرفته‌ می‌شود، با تسری به‌ آینده اعمال شود.
پ٣. ضرورتی‌ ندارد که‌ الزامات افشای این‌ استاندارد، در تهیه‌ اطلاعات مقایسه‌ای دوره های قبـل‌ از بکـارگیری اولیـه‌ ایـن‌ اسـتاندارد بکـار گرفته‌ شود.