استانداردهای حسابداری ایران
ابزارهای مالی - افشاء (استاندارد 37)
آخرین اصلاحات: 1403/09/03
استاندارد حسابداری ٣٧
ابزارهای مالی: افشا
ردیف | فهرست مندرجات | شماره بند |
---|---|---|
0 | هدف | ١ |
1 | دامنه کاربرد | ٤ - ٢ |
2 | اهمیت ابزارهای مالی برای وضعیت مالی | ١٩ - ٥ |
2-1 | صورت وضعیت مالی | ١٦ - ٦ |
2-1-1 | طبقات داراییهای مالی و بدهیهای مالی | ٦ |
2-1-2 | تهاتر داراییهای مالی و بدهیهای مالی | ١٢ - ٧ |
2-1-3 | وثیقه | ١٣ |
2-1-4 | کاهش ارزش بابت زیانهای اعتباری | ١٤ |
2-1-5 | نکول و نقض | ١٦ - ١٥ |
2-2 | سایر موارد افشا | ١٩ - ١٧ |
2-2-1 | ارزش منصفانه | ١٩ - ١٧ |
3 | ماهیت و میزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی | ٣٢ - ٢٠ |
3-1 | افشاهای کیفی | ٢٣ |
3-2 | افشاهای کمی | ٣٢ - ٢٤ |
3-2-1 | ریسک اعتباری | ٢٨ - ٢٦ |
3-2-2 | ریسک نقدینگی | ٢٩ |
3-2-3 | ریسک بازار | ٣٢ - ٣٠ |
4 | انتقال داراییهای مالی | ٤٠ - ٣٣ |
4-1 | داراییهای مالی انتقالیافتهای که بطور کامل قطع شناخت نشدهاند | ٣٦ |
4-2 | داراییهای مالی انتقالیافتهای که بطور کامل قطع شناخت شدهاند | ٣٩ - ٣٧ |
4-3 | اطلاعات تکمیلی | ٤٠ |
5 | تاریخ اجرا | ٤١ |
6 | مطابقت با استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی | ٤٢ |
7 | پیوستها | |
7-1 | پیوست الف: اصطلاحات تعریف شده | |
7-2 | پیوست ب: رهنمود بکارگیری |
هدف
١. هدف این استاندارد، الزام واحدهای تجاری به افشای اطلاعـاتی در صـورتهای مـالی اسـت تـا استفادهکنندگان بتوانند موارد زیر را ارزیابی کنند:
الف. اهمیت ابزارهای مالی برای وضعیت مالی واحد تجاری؛ و
ﺏ.ماهیت و میزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی، که واحد تجاری طی دوره و در پایان دوره گزارشگری در معرض آنها قرار دارد و نحوه مدیریت این ریسکها توسط واحد تجاری.
دامنه کاربرد
٢. این استاندارد باید توسط تمام واحدهای تجاری، برای انواع ابزارهای مالی به جز موارد زیر بکار گرفته شود:
الف. منافع در واحدهای تجاری فرعی، واحدهای تجاری وابسته یا مشارکتهای خاص که حسابداری آنها طبق استاندارد حسابداری ١٨ صورتهای مالی تلفیقی و حسابداری سرمایه گذاری در واحدهای تجاری فرعی، استاندارد حسابداری ٢٠ سرمایهگذاری در واحدهای تجاری وابسته یا استاندارد حسابداری ٢٣ حسابداری مشارکتهای خاص انجام میگیرد.
ب . حقوق و تعهدات کارفرمایان در طرحهای مزایای کارکنان، که استاندارد حسابداری ٣٣ مزایای بازنشستگی کارکنان برای آنها کاربرد دارد.
پ . قراردادهای بیمه صادرشده توسط بیمهگر طبق تعریف استاندارد حسابداری ٢٨ فعالیتهای بیمه عمومی.
ت . ابزارهایی که طبق بندهای ١٢ و ١٣ یا ١٤ و ١٥ استاندارد حسابداری ٣٦ ابزارهای مالی: ارائه، باید به عنوان ابزارهای مالکانه طبقهبندی شوند.
٣. این استاندارد برای ابزارهای مالی شناسـاییشـده و شناسـایینشـده کـاربرد دارد. ابزارهـای مـالی شناساییشده، شامل داراییهای مالی و بدهیهای مالی مانند سرمایه گذاریها، دریافتنیها، پرداختنیهـا و وامهای دریافتنی یا پرداختنی است که در صورت وضعیت مالی منعکس شده است. ابزارهـای مـالی شناسایینشده، شامل برخی ابزارهای مالی است که اگرچه در صورت وضعیت مالی مـنعکس نشـده است، اما در دامنه کاربرد این استاندارد قرار میگیرند (مانند برخی تعهدات وام).
.٤این استاندارد، در مورد قراردادهای خرید یا فروش اقلام غیرمالی که به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر، یا از طریق مبادله ابزارهای مالی قابل تسویه است، کاربرد دارد.
اهمیت ابزارهای مالی برای وضعیت مالی
٥. واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کند که استفادهکنندگان صورتهای مالی بتوانند اهمیت ابزارهـای مـالی برای وضعیت مالی واحد تجاری را ارزیابی کنند.
صورت وضعیت مالی
طبقات داراییهای مالی و بدهیهای مالی
٦. مبالغ دفتری هر یک از طبقات زیر، باید در صورت وضعیت مالی یـا در یادداشـتهای توضـیحی افشا شود:
الف. سرمایهگذاریها؛
ب. وامها و دریافتنیها؛
پ. سایر داراییهای مالی؛ و
ت. بدهیهای مالی
تهاتر داراییهای مالی و بدهیهای مالی
٧. موارد افشای مندرج در بند های ٨ تا ١١، سایر الزامات افشای این استاندارد را تکمیل می کنـد و برای تمام ابزار های مالی شناساییشده که طبق بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ تهاتر مـیشـوند، الزامی است. همچنین، این موارد افشا برای ابزار های مالی شناساییشده ای کـه مشـمول توافـق خالص سازی جامع قابل اعمال یا توافقی مشابه مـیشـوند، صـرفنظـر از اینکـه طبـق بنـد ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ تهاتر شده باشند یا خیر، کاربرد دارد.
٨. واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کند که برای استفاده کنندگان صورتهای مـالی، امکـان ارزیـابی تأثیر بالفعل یا بالقوه توافقهای خالص سازی بر وضعیت مالی واحد تجاری را فراهم نمایـد. ایـن افشا شامل تأثیر بالفعل یا بالقوه حق تهاتر مرتبط با داراییهای مالی شناساییشده و بدهیهای مالی شناساییشده واحد تجاری است که در دامنه کاربرد بند ٧ قرار میگیرند.
٩. برای دستیابی به هدف مندرج در بند ٨، واحد تجاری باید در پایان دوره گزارشگری، اطلاعـات کم ی زیر را برای داراییهای مالی شناساییشده و بدهیهای مالی شناسـاییشـدهای کـه در دامنـه کاربرد بند ٧ قرار میگیرند، به تفکیک افشا کند:
الف. مبالغ ناخالص داراییهای مالی شناساییشده و بدهیهای مالی شناساییشده؛
ﺏ.مبالغی که طبق معیارهای مندرج در بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦، هنگام تعیین مبالغ خالص قابل ارائه در صورت وضعیت مالی، تهاتر شدهاند؛
پ. مبالغ خالص قابل ارائه در صورت وضعیت مالی؛
ﺕ.مبالغ مشمول توافق خالصسازی جامع قابل اعمال یا توافقی مشابه، که به طریقی دیگر، مشمول بند ٩(ب) نمیشوند، شامل:
١ . مبالغ مربوط به ابزار های مالی شناساییشدهای که تمام یـا برخـی معیارهـای تهـاتر مندرج در بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ را احراز نمیکنند؛ و
٢. مبالغ مربوط به وثیقه مالی (شامل وثیقه نقدی)؛ و
ﺙ.یک مبلغ خالص پس از کسر مبالغ مندرج در قسمت (ت) از مبالغ مندرج در قسمت (پ) اشارهشده در بالا.
اطلاعات الزامی طبق این بند باید به شکل جدول، بطور جداگانه برای داراییهای مالی و بدهیهای مالی ارائه شود؛ مگر اینکه شکل دیگری مناسبتر باشد.
١٠ . کل مبلغ افشا شده طبق بند ٩(ت) برای یک ابزار مالی، باید محدود به مبلغ مندرج در بنـد ٩(پ) برای آن ابزار مالی باشد.
واحد تجاری باید به همراه افشای حقوق تهاتر مربوط به داراییهای مالی شناساییشده و بدهیهای مالی شناسایی شده مشمول توافق خالص سازی جامع قابل اعمال و توافقهای مشابه که طبـق بنـد ٩(ت) افشا شدهاند، توضیحی شامل ماهیت این حقوق، ارائه نماید.
١٢ . در صورت نیاز به افشای اطلاعات الزامی طبق بنـد هـای ٨ تـا ١١ در بـیش از یـک یادداشـت توضیحی، واحد تجاری باید بین یادداشتها، عطف متقابل برقرار کند.
وثیقه
١٣ . واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:
الف. مبلغ دفتری داراییهای مالی که به عنوان وثیقه بدهیها یا بدهیهای احتمالی در رهن قرار گرفته است؛ و
ب. مفاد و شرایط مربوط به وثیقهگذاری.
کاهش ارزش بابت زیانهای اعتباری
١٤ . زمانی که داراییهای مالی به دلیل زیانهای اعتباری، کاهش ارزش می یابند و واحد تجاری کاهش ارزش را به جای کاهش مستقیم مبلغ دفتری دارایی، در حساب جداگانه ای ثبت می کنـد (بـرای مثال، از حساب ذخیره کاهش ارزش برای ثبت کاهش ارزش تک تک داراییهـا و یـا از حسـاب مشابهی برای کاهش ارزش مجموعه ای از داراییها استفاده میکند)، باید صورت تطبیق تغییـرات آن حساب طی دوره را برای هر طبقه از داراییهای مالی افشا کند.
نکول و نقض
١٥ . واحد تجاری باید در مورد وامهای پرداختنی شناسایی شده در پایان دوره گزارشگری، موارد زیر را افشا کند:
الف. جزئیات هرگونه نکول اصل و سود و همچنین، شرایط بازخرید وامهای پرداختنی مزبور طی دوره؛
ب. مبلغ دفتری وامهای پرداختنی نکولشده در پایان دوره گزارشگری؛ و
ﭖ.اینکه پیش از تأیید صورتهای مالی برای انتشار، نکول رفع شده است یا درباره شرایط وامهای پرداختنی مذاکره مجدد صورت گرفته است.
١٦ . اگر به غیر از موارد مطرحشده در بند ١٥، شرایط مربوط به موافقـت نامـه وام، طـی دوره نقـض شود، در صورتی که موارد نقض شده به وام دهنده اجازه دهد بازپرداخت سریع تر را درخواسـت نماید، واحد تجاری باید اطلاعات الزامی طبق بند ١٥ را افشا کنـد (مگـر اینکـه در پایـان دوره گزارشگری یا پیش از آن، موارد نقض شده رفع، یا درباره شـرایط وام، مـذاکره مجـدد صـورت گرفته باشد).
سایر موارد افشا
ارزش منصفانه
١٧ . به استثنای موارد الزامی طبق بند ١٨، واحد تجاری باید ارزش منصفانه داراییهای مالی و بدهیهای مالی را بهگونهای افشا کند که امکان مقایسه با مبلغ دفتری آنها فراهم شود.
١٨ . افشای ارزش منصفانه در موارد زیر الزامی نیست:
الف. زمانی که مبلغ دفتری ابزارهای مالی مانند دریافتنیها و پرداختنیهای تجاری کوتاهمدت، تقریب معقولی از ارزش منصفانه آنها باشد؛
ﺏ.سرمایهگذاری در ابزارهای مالکانهای که دارای قیمت اعلامشده برای دارایی یا بدهی یکسان در بازاری فعال نیستند یا ابزارهای مشتقه وابسته به اینگونه ابزارهای مالکانه که به دلیل عدم امکان تعیین ارزش منصفانه آنها بهگونهای قابل اتکا، به بهای تمام شده اندازهگیری شدهاند؛ یا
ﭖ.قراردادی که دارای ویژگی مشارکت اختیاری است، مشروط بر اینکه امکان تعیین ارزش منصفانه آن ویژگی بهگونهای قابل اتکا، وجود نداشته نباشد.
١٩ . درخصوص موارد مطرح شده در بند ١٨(ب) و (پ)، واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کنـد کـه بـه استفاده کنندگان صورتهای مالی، برای اعمال قضاوت درباره میزان تفاوتهای احتمالی بین مبلغ دفتـری و ارزش منصفانه آن داراییهای مالی یا بدهیهای مالی کمک نماید؛ این اطلاعـات شـامل مـوارد زیـر است:
الف. این موضوع که اطلاعات ارزش منصفانه ابزارهای مزبور، به این دلیل که امکان تعیین ارزش منصفانه آنها بهگونهای قابل اتکا قابل وجود نداشته، افشا نشده است؛
ﺏ.شرحی از ابزارهای مالی، مبلغ دفتری آنها، و توضیحی درباره اینکه به چه دلیل امکان تعیین ارزش منصفانه به گونهای قابل اتکا وجود نداشته است؛
پ. اطلاعات درباره بازار ابزارهای مورد نظر؛
ﺕ.اطلاعات درباره اینکه واحد تجاری قصد واگذاری ابزارهای مالی را دارد یا خیر و چگونگی انجام این کار؛ و
ﺙ.موضوع قطع شناخت ابزارهای مالی که امکان تعیین ارزش منصفانه آنها در گذشته، بهگونهای قابل اتکا وجود نداشته است، مبلغ دفتری آنها در زمان قطع شناخت، و مبلغ سود یا زیان شناساییشده.
ماهیت و میزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی
٢٠ . واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کند که به استفاده کنندگان صورتهای مالی در ارزیابی ماهیت و میـزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی که واحـد تجـاری در پایـان دوره گزارشـگری در معـرض آنهـا قـرار میگیرد، کمک نماید.
٢١ . افشاهای الزامی طبق بندهای ٢٣ تا ٣٢، بر ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی و نحوه مدیریت آنها تمرکز میکند. این ریسکها، بطور معمول، شامل ریسک اعتباری، ریسک نقدینگی و ریسک بازار است، اما محدود به این موارد نمیشود.
فراهم آوردن موارد افشایکیفی به همراه افشاهای کم ی، به اسـتفاده کننـدگان امکـان برقـراری ارتباط بین افشاهای مرتبط را میدهد و در نتیجه، تصویری کلی از ماهیـت و میـزان ریسـکهای ناشی از ابزار های مالی ارائه میکند. تعامل بین افشاهایکیفی و کم ی، به افشای اطلاعات کمک میکند و استفادهکنندگان بهتر میتوانند آسیبپذیری از ریسکها را ارزیابی کنند.
افشاهای کیفی
٢٣ . واحد تجاری باید برای هر یک از انواع ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی، موارد زیر را افشا کند:
الف. آسیبپذیری از ریسکها و نحوه ایجاد آنها؛
ب. اهداف، رویهها و فرایندهای مدیریت ریسک و روشهای مورد استفاده برای اندازهگیری ریسک؛ و
پ. هرگونه تغییر در قسمتهای (الف) یا (ب) نسبت به دوره قبل.
افشاهای کمی
٢٤ . واحد تجاری باید برای هر یک از انواع ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی، موارد زیر را افشا کند:
الف. خلاصهای از اطلاعاتکمی درباره آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک مورد نظر در پایان دوره گزارشگری. این افشا باید مبتنی بر اطلاعات درونسازمانی تهیهشده برای مدیران اصلی واحد تجاری (طبق تعریف مندرج در استاندارد حسابداری ١٢ افشاي اطلاعات اشخاص وابسته)، برای مثال هیئتمدیره یا مدیر عامل واحد تجاری، باشد.
ب. افشاهای الزامی طبق بندهای ٢٦ تا ٣٢، به میزانی که طبق قسمت (الف) ارائه نشده باشد.
ﭖ.تمرکز ریسک، در صورتی که بر اساس افشاهای ارائهشده طبق قسمتهای (الف) و (ب) بالا، مشخص نباشد.
٢٥ . چنانچهاطلاعات کمی افشاشده در پایان دوره گزارشگری، معرف آسیب پذیری واحد تجـاری از ریسک طی دوره نباشد، واحد تجاری باید اطلاعات بیشتری ارائه کند که معـرف ایـن موضـوع باشد.
ریسک اعتباری
٢٦ . واحد تجاری باید موارد زیر را بر مبنای طبقات ابزارهای مالی افشا کند:
الف. مبلغی که به بهترین شکل، حداکثر میزان آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک اعتباری در پایان دوره گزارشگری را بدون در نظر گرفتن هرگونه وثیقه نگهداریشده یا سایر روشهای افزایش اعتبار، نشان دهد (برای مثال توافقهای خالصسازی که واجد شرایط تهاتر طبق استاندارد حسابداری ٣٦ نمیباشند). این افشا برای ابزارهای مالی که مبلغ دفتری آنها به بهترین شکل حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری را نشان میدهد، الزامی نیست.
ﺏ.شرحی از وثیقه نگهداریشده به عنوان تضمین و سایر روشهای افزایش اعتبار و اثر مالی آنها (برای مثال، بیان عددی میزان کاهش ریسک اعتباری به واسطه وثیقه و سایر روشهای افزایش اعتبار) در ارتباط با مبلغی که به بهترین شکل، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری را نشان میدهد (صرفنظر از اینکه طبق قسمت (الف) بالا یا از طریق مبلغ دفتری ابزار مالی، افشا شده باشد).
ﭖ.اطلاعات درباره کیفیت اعتباری داراییهای مالی که نه از تاریخ سررسید آنها گذشته است و نه کاهش ارزش یافتهاند.
داراییهای مالی که یا از تاریخ سررسید آنها گذشته است یا کاهش ارزش یافتهاند
٢٧ . واحد تجاری باید موارد زیر را بر مبنای طبقات داراییهای مالی افشا کند:
الف. تجزیه و تحلیل سنی داراییهای مالی که در پایان دوره گزارشگری از تاریخ سررسید آنها گذشته است، اما کاهش ارزش نیافتهاند؛ و
ﺏ.تجزیه و تحلیل داراییهای مالی که در پایان دوره گزارشگری، به صورت انفرادی به عنوان داراییهای کاهش ارزشیافته تعیین شدهاند، به همراه عواملی که واحد تجاری در تعیین کاهش ارزش آنها در نظر گرفته است.
کسب وثیقه و سایر روشهای افزایش اعتبار
٢٨ . زمانی که واحد تجاری، طـی دوره، داراییهـای مـالی یـا غیرمـالی را از طریـق تملـک وثیقـه نگهداریشده به عنوان تضمین یا استفاده از سایر روشهای افزایش اعتبار (مثل تضمینها) به دست آورد و چنین داراییهایی معیارهای شناخت مندرج در سایر اسـتانداردها را احـراز کننـد، واحـد تجاری باید در تاریخ گزارشگری، موارد زیر را در مورد داراییهای نگهداریشده مزبور افشا کند:
الف. ماهیت و مبلغ دفتری داراییها؛ و
ﺏ.در صورتی که داراییها از نقدشوندگی بالایی برخوردار نباشند، خط مشی واحد تجاری برای واگذاری این داراییها یا استفاده از آنها در عملیات واحد تجاری.
ریسک نقدینگی
٢٩ . واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:
الف. تجزیه سررسید بدهیهای مالی (شامل قراردادهای تضمین مالی صادرشده) که سررسیدهای قراردادی باقیمانده را نشان دهد.
ب. تشریح نحوه مدیریت ریسک نقدینگی مندرج در قسمت (الف) بالا.
ریسک بازار
تحلیل حساسیت
٣٠ . به جز مواردی که طبق بند ٣١ عمل میشود، واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:
الف. تحلیل حساسیت برای هر یک از انواع ریسکهای بازار که واحد تجاری در پایان دوره گزارشگری در معرض آن قرار میگیرد. این تحلیل حساسیت بیانگر نحوه تأثیرپذیری سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه از تغییر در متغیر ریسک مربوط، که در آن تاریخ بطور معقول محتمل است، میباشد؛
ﺏ.روشها و مفروضات مورد استفاده در آمادهسازی تحلیل حساسیت؛ و
پ. تغییر در روشها و مفروضات مورد استفاده نسبت به دوره قبل و دلایل این تغییرات.
٣١. در صورتی که واحد تجاری از نوعی تحلیل حساسیت، مانند ارزش در معرض ریسک، اسـتفاده کند که بیانگر وابستگی متقابل متغیرهای ریسک (مانند نرخهای سود و نرخهای مبادله ارز ) باشـد و از آن برای مدیریت ریسکهای مالی استفاده نماید، واحـد تجـاری مـیتوانـد از ایـن تحلیـل حساسیت، به جای تحلیل مورد نظر بند ٣٠ استفاده کند. واحد تجاری باید موارد زیر را نیز افشا نماید:
الف. توضیح درباره روش مورد استفاده در انجام این تحلیل حساسیت و پارامترها و مفروضات عمده مبنای اطلاعات ارائهشده؛ و
ﺏ.توضیح هدف روش مورد استفاده، و محدودیتهایی که ممکن است موجب شود اطلاعات، ارزش منصفانه داراییها و بدهیها را بطور کامل منعکس نکند.
سایر افشاهای مربوط به ریسک بازار
٣٢ . در صورتی که تحلیل حساسیت افشاشده طبق بندهای ٣٠ یا ٣١، معرف ریسک ابزار مالی نباشـد (برای مثال، به دلیل اینکه آسیب پذیری از ریسک پایان سال، بازتابی از آسیب پـذیری از ریسـک طی سال نیست)، واحد تجاری باید این موضوع و دلیل اینکه چرا معتقد است تحلیل حساسـیت بیانگر این ریسک نمیباشد را افشا کند.
انتقال داراییهای مالی
الزامات افشای مندرج در بندهای ٣٤ تا ٤٠ در مورد انتقال داراییهای مالی، سایر الزامات افشـای این استاندارد را تکمیل میکند. واحد تجاری باید افشاهای الزامـی طبـق بنـدهای مزبـور را در یادداشتی مجزا، در صورتهای مالی خود ارائه نماید. واحد تجاری باید برای تمام داراییهای مالی انتقال یافته ای که قطع شناخت نشده اند و بابت هرگونه مشارکت مستمر در دارایی انتقالیافته که، صرف نظر از زمان وقوع معامله انتقال مربوط، در تاریخ گزارشگری موجود است، افشاهای الزامی را ارائه کند. به منظور بکارگیری الزامات افشای مندرج در بندهای اشاره شده بالا، واحد تجـاری تنها در صورتی تمام یا بخشی از دارایی مالی را انتقال داده است (دارایی مالی انتقالیافته) که یا:
الف. حقوق قراردادی نسبت به دریافت جریانهای نقدی آن دارایی مالی را انتقال داده باشد؛ یا
ﺏ.حقوق قراردادی نسبت به دریافت جریانهای نقدی آن دارایی مالی را حفظ کرده باشد، اما طبق توافق، متعهد به پرداخت همان جریانهای نقدی به یک یا چند دریافتکننده طبق یک توافق باشد.
٣٤. واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کند که برای استفاده کنندگان صـورتهای مـالی، مـوارد زیـر را امکانپذیر سازد:
الف. درک رابطه بین داراییهای مالی انتقالیافتهای که بطور کامل قطع شناخت نشدهاند و بدهیهای مربوط؛ و
ﺏ.ارزیابی ماهیت، و ریسکهای مربوط به مشارکت مستمر واحد تجاری در داراییهای مالی قطع شناختشده.
٣٥ . برای مقاصد بکارگیری الزامات افشای مندرج در بندهای ٣٧ تا ٤٠، واحد تجاری در صورتی در دارایی مالی انتقالیافته مشارکت مستمر دارد که بـه عنـوان بخشـی از آن انتقـال، تمـام حقـوق قراردادی یا تعهدات مرتبط با دارایی مالی انتقالیافته را حفظ یـا هرگونـه حقـوق یـا تعهـدات قراردادی جدید مرتبط با دارایی مالی انتقالیافته را به دست آورده باشد. برای مقاصد بکـارگیری الزامات افشای مندرج در بندهای مزبور، موارد زیر مشارکت مستمر محسوب نمیشود:
الف. اقرارنامهها و ضمانتنامههای معمول مرتبط با انتقال متقلبانه و مفاهیم معقول بودن، معاملات صادقانه و منصفانه که میتواند انتقال را در نتیجه اقدام قانونی، ابطال کند؛
ﺏ.پیمانهای آتی، اختیارهای معامله و سایر قراردادهای تحصیل مجدد دارایی مالی انتقالیافته که قیمت قرارداد (یا قیمت اعمال) آنها، برابر با ارزش منصفانه دارایی مالی انتقالیافته است؛ یا
ﭖ.توافقی که به موجب آن، واحد تجاری حقوق قراردادی نسبت به دریافت جریانهای نقدی دارایی مالی را حفظ کرده است، اما برای پرداخت همان جریانهای نقدی به اشخاص ثالث، تعهد قراردادی تقبل کرده و هر سه شرط زیر احراز شده است:
واحد تجاری هیچ تعهدی برای پرداخت مبالغی به دریافت کننـدگان نهـایی نداشـته باشد مگر اینکه مبالغ معادل را از دارایی اصـلی وصـول نمایـد. پـیش پرداختهـای کوتاه مدت توسط واحد تجاری با حق بازیافت کامل مبالغ وام اعطـایی بـه اضـافه سود تحققیافته به نرخهای بازار، این شرط را نقض نمیکند.
واحد تجاری طبق شرایط قرار داد انتقال، از فروش یا وثیقه گذاشتن دارایی اصـلی، مگر به عنوان تضمین نزد دریافت کنندگان نهایی بابـت تعهـد پرداخـت جریانهـای نقدی به آنها، منع شده باشد.
واحد تجاری متعهـد باشـد هرگونـه جریانهـای نقـدی وصـولی بـه نماینـدگی از دریافت کنندگان نهایی را بدون تأخیر بااهمیت ارسال نماید. افزون بـر ایـن، واحـد تجاری، به استثنای سرمایه گذاری در نقد یا معادلهای نقد (طبق تعریـف اسـتاندارد حسابداری ٢ صورت جریانهاي نقدي) طی دوره کوتاه تسویه از تاریخ وصول تـا تـاریخ مقرر برای ارسال به دریافت کنندگان نهایی، حق سرمایه گذاری مجدد این جریانهای نقدی را نداشته باشد و سود کسب شده چنین سرمایه گذاریهایی به دریافت کننـدگان نهایی انتقال داده شود.
داراییهای مالی انتقال یافتهای که بطور کامل قطع شناخت نشده اند
٣٦ . واحد تجاری ممکن است داراییهای مالی را به گونه ای انتقـال دهـد کـه تمـام داراییهـای مـالی انتقالیافته یا بخشی از آنها، واجد شرایط قطع شناخت نشود. برای دستیابی به اهداف تعیینشـده در بند ٣٤ (الف)، واحد تجاری باید در هر تاریخ گزارشگری، برای هر یک از طبقات داراییهـای مالی انتقالیافتهای که بطور کامل قطع شناخت نشدهاند، موارد زیر را افشا کند:
الف. ماهیت داراییهای انتقالیافته.
ب. ماهیت ریسکها و مزایای مالکیت که واحد تجاری در معرض آن قرار دارد.
ﭖ.تشریح ماهیت رابطه بین داراییهای انتقالیافته و بدهیهای مربوط، شامل محدودیتهای استفاده از داراییهای انتقالیافته توسط واحد گزارشگر، در نتیجه انتقال.
ﺕ.در صورتی که طرف(های) بدهیهای مربوط، تنها نسبت به داراییهای انتقالیافته حق رجوع داشته باشد (باشند)، جدولی که ارزش منصفانه داراییهای انتقالیافته، ارزش منصفانه بدهیهای مربوط و وضعیت خالص (تفاوت بین ارزش منصفانه داراییهای انتقالیافته و بدهیهای مربوط) را مشخص میکند.
ﺙ.در صورتی که واحد تجاری به شناسایی تمام داراییهای انتقالیافته ادامه دهد، مبلغ دفتری داراییهای انتقالیافته و بدهیهای مربوط.
ﺝ.در صورتی که واحد تجاری به میزان مشارکت مستمر خود، به شناسایی داراییها ادامه دهد، کل مبلغ دفتری داراییهای اصلی پیش از انتقال، مبلغ دفتری داراییهایی که واحد تجاری به شناسایی آنها ادامه میدهد، و مبلغ دفتری بدهیهای مربوط.
داراییهای مالی انتقال یافتهای که بطور کامل قطع شناخت شدهاند
٣٧ . برای دستیابی به اهداف تعیین شده در بند ٣٤(ب)، در صورتی که واحد تجاری داراییهای مـالی انتقالیافته را بطور کامل قطع شناخت کرده باشد، اما در آنها مشارکت مستمر داشته باشد، واحد تجاری باید برای هر نوع مشارکت مستمر در هر تاریخ گزارشگری، حداقل مـوارد زیـر را افشـا کند:
الف. مبلغ دفتری داراییها و بدهیهایی که در صورت وضعیت مالی واحد تجاری شناسایی شده است و نشاندهنده مشارکت مستمر واحد تجاری در داراییهای مالی قطع شناختشده میباشد و اقلام اصلی که مبلغ دفتری آن داراییها و بدهیها، در آن اقلام شناسایی میشود.
ﺏ.ارزش منصفانه داراییها و بدهیهایی که نشاندهنده مشارکت مستمر واحد تجاری در داراییهای مالی قطع شناختشده است.
ﭖ.مبلغی که به بهترین شکل، حداکثر میزان آسیبپذیری واحد تجاری از زیان ناشی از مشارکت مستمر در داراییهای مالی قطع شناختشده را نشان میدهد و اطلاعاتی که نحوه تعیین حداکثر میزان آسیبپذیری از زیان را مشخص میکند.
ﺕ.جریانهای نقدی خروجی تنزیلنشده که برای بازخرید داراییهای مالی قطع شناختشده لازم است یا ممکن است لازم شود (برای مثال، قیمت اعمال در قرارداد اختیار معامله)، یا مبالغ دیگری که در ارتباط با داراییهای انتقالیافته، قابل پرداخت به انتقالگیرنده است. در صورتی که جریانهای نقدی خروجی متغیر باشد، مبلغ افشاشده باید بر مبنای شرایط موجود در هر تاریخ گزارشگری باشد.
ﺙ.تجزیه سررسید جریانهای نقدی خروجی تنزیلنشده که برای بازخرید داراییهای مالی قطع شناختشده، لازم است یا ممکن است لازم شود، یا مبالغ دیگری که در ارتباط با داراییهای انتقالیافته، قابل پرداخت به انتقالگیرنده است. این مورد افشا نشاندهنده سررسیدهای قراردادی باقیمانده مشارکت مستمر واحد تجاری است.
ﺝ.اطلاعات کیفی برای توصیف و پشتیبانی افشاهایکم ی الزامی طبق قسمتهای (الف) تا (ث).
٣٨ .در صورتی که واحد تجاری بیش از یک نوع مشارکت مستمر در دارایی مالی قطع شناختشـده داشته باشد، ممکن است اطلاعات الزامی طبق بند ٣٧ را در ارتباط با یک دارایی خاص تجمیـع کند و آن را به عنوان یک نوع مشارکت مستمر گزارش نماید.
٣٩ . افزون بر این، واحد تجاری باید برای هر نوع مشارکت مستمر، موارد زیر را افشا کند:
الف. سود یا زیان شناساییشده در تاریخ انتقال داراییها.
ﺏ.درآمدها و هزینههای شناساییشده ناشی از مشارکت مستمر واحد تجاری در داراییهای مالی قطع شناختشده (برای مثال، تغییر در ارزش منصفانه ابزارهای مشتقه)، هم در دوره گزارشگری و هم به صورت انباشته.
ﭖ.در صورتی که کل عواید حاصل از فعالیت انتقال (که واجد شرایط قطع شناخت است) در دوره گزارشگری، در طول دوره گزارشگری بطور یکنواخت توزیع نشده باشد (برای مثال، اگر بخش عمدهای از کل عواید حاصل از فعالیت انتقال در روزهای پایانی دوره گزارشگری واقع شود):
زمان وقوع بزرگترین فعالیت انتقال در آن دوره گزارشگری (بـرای مثـال، پـنج روز قبل از پایان دوره گزارشگری)،
١ .مبلغ شناساییشده حاصل از فعالیت انتقال در آن بخش از دوره گزاشـگری (بـرای مثال سودها یا زیانهای مربوط)، و
٢. کل مبلغ عواید حاصل از فعالیت انتقال در آن بخش از دوره گزارشگری.
٣. واحد تجاری باید این اطلاعات را برای هر دوره ای که صورت سود و زیان ارائه میشـود، تهیـه کند.
اطلاعات تکمیلی
٤٠ . واحد تجاری باید هرگونه اطلاعات اضافی را که برای دستیابی به اهداف افشای منـدرج در بنـد ٣٤ ضروری میداند، افشا کند.
تاریخ اجرا
٤١ . الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تـاریخ ١/١/١٣٩٨ و بعـد از آن شروع میشود، لازمالاجراست.
مطابقت با استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی
٤٢ . با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین المللی گزارشگری مـالی ٧ ابزارهـاي مـالی: افشـا (ویرایش ٢٠١٧)، به استثنای بندهای ٩ تا ١٢الف و ٢٠ تا ٢٤، رعایت میشود.
پیوست الف
اصطلاحات تعریفشده
این پیوست، بخش جدانشدنی این استاندارد است.
ریسک اعتباری ریسک اینکه یک طرف ابزار مالی، به دلیل عدم ایفای تعهد،
موجب زیان مالی طرف دیگر شود.
ریسک واحد پول ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریانهای نقدی آتی یک
ابزار مالی به دلیل تغییر در نرخهای مبادله ارز.
ریسک نرخ سود ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریانهای نقدی آتی یک
ابزار مالی به دلیل تغییر در نرخهای سود.
ریسک نقدینگی ریسک اینکه واحد تجاری در ایفای تعهدات مربوط به
بدهیهای مالی که از طریق تحویل نقد یا دارایی مالی دیگر
تسویه میشود، دچار مشکل شود.
وامهای پرداختنی
ریسک بازار
ریسک سایر قیمتها
وامهای پرداختنی، بدهیهای مالی به غیر از پرداختنیهای
تجاری کوتاهمدت در شرایط اعتباری عادی است.
ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریانهای نقدی آتی یک
ابزار مالی به دلیل تغییر در قیمتهای بازار. ریسک بازار از سه نوع ریسک تشکیل شده است: ریسک واحد پول، ریسک نرخ
سود و ریسک سایر قیمتها.
ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریانهای نقدی آتی یک ابزار مالی، به دلیل تغییر در قیمتهای بازار (به غیر از تغییرات ناشی از ریسک نرخ سود یا ریسک واحد پول)، صرفنظر
از اینکه آن تغییرات در اثر عوامل خاص آن ابزار مالی یا ناشر آن، یا عوامل تأثیرگذار بر تمام ابزارهای مالی مشابه معاملهشده در بازار ایجاد شود.
سررسید گذشته دارایی مالی در صورتی سررسید گذشته محسوب میشود که
طرف مقابل در تاریخ سررسید قرارداد، از پرداخت آن
خودداری کرده باشد.
اصطلاحات زیر، در بند ٧ استاندارد حسابداری ٣٦ تعریف شده و با معانی مشـخصشـده در اسـتاندارد حسـابداری ٣٦ بکار رفته است.
ابزار مالکانه ارزش منصفانه دارایی مالی ابزار مالی بدهی مالی
پیوست ب رهنمود بکارگیري
این پیوست، بخش جدانشدنی این استاندارد است.
ماهیت و میزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی (بندهای ٢٠ تا ٣٢)
ب١. افشاهای الزامی طبق بندهای ٢٠ تا ٣٢، باید در صورتهای مـالی یـا از طریـق عطـف متقابـل از صورتهای مالی به سایر گزارشها، مانند گزارش فعالیت هیئت مدیره یا گزارش ریسک که با همان شرایط صورتهای مالی و در همان تاریخ در دسـترس اسـتفاده کننـدگان صـورتهای مـالی قـرار میگیرد، ارائه شود. بدون اطلاعات ارائهشده با عطف متقابل، صورتهای مالی کامل نیست.
افشاهايکمی (بند ٢٤)
ب٢. بند ٢٤(الف)، افشای خلاصه داده هایکم ی درباره آسیبپذیری واحد تجاری از ریسکها بر مبنای اطلاعات درون سازمانی ارائهشده به مدیران اصلی واحد تجاری را الزامی میکند. هرگـاه واحـد تجاری برای مدیریت آسیب پذیری از ریسک، چندین روش را مورد اسـتفاده قـرار دهـد، بایـد اطلاعات را با استفاده از روش یا روشهایی افشا کند که مربوطترین و قابل اتکاترین اطلاعات را فراهم میکند. اسـتاندارد حسـابداری ٣٤ رویـه هـای حسـابداری، تغییـر در برآوردهـای حسـابداری و اشـتباهات درخصوص مربوط بودن و قابل اتکا بودن بحث میکند.
ب٣. بند ٢٤(پ)، افشا درباره تمرکز ریسک را الزامی میکند. تمرکز ریسک، ناشی از ابزارهای مـالی است که ویژگیهای مشابه دارند و بطور مشابهی تحت تأثیر تغییر در شرایط اقتصـادی یـا سـایر شرایط قرار میگیرند . تشخیص تمرکز ریسک، مستلزم قضاوت با در نظر گـرفتن شـرایط واحـد تجاری است. افشای تمرکز ریسک باید شامل موارد زیر باشد:
الف. تشریح نحوه تعیین تمرکز ریسک توسط مدیریت؛
ﺏ.تشریح ویژگیهای مشترکی که هر تمرکز ریسک را مشخص میکند (مانند طرف مقابل، حوزه جغرافیایی، واحد پول، یا بازار)؛ و
پ. میزان آسیبپذیری از ریسک مرتبط با تمام ابزارهای مالی دارای آن ویژگی مشترک.
حداکثر آسیبپذیری از ریسک اعتباری (بند ٢٦(الف))
ب٤. بند ٢٦(الف)، افشای مبلغی که به بهترین شکل، بیانگر حداکثر میزان آسیب پذیری واحد تجـاری از ریسک اعتباری است را الزامی میکند. این مبلغ برای یک دارایی مالی،عموماً برابـر بـا مبلـغ دفتری ناخالص، پس از کسر موارد زیر است:
الف. تمام مبالغ تهاترشده طبق استاندارد حسابداری ٣٦؛ و
ب. هرگونه زیان کاهش ارزش شناساییشده.
ب٥. فعالیتهایی که منجر به ریسک اعتباری می شود و حداکثر میزان آسیب پذیری از ریسـک اعتبـاری مربوط، شامل موارد زیر است، اما محدود به این موارد نمیشود:
الف. اعطای وام به مشتریان و سپردهگذاری نزد سایر واحدهای تجاری . در این موارد، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری، معادل مبلغ دفتری داراییهای مالی مربوط است.
ﺏ.انعقاد قراردادهای مشتقه، مانند قراردادهای مبادله ارزی، سواپهای نرخ سود و ابزارهای مشتقه اعتباری. هرگاه دارایی ایجادشده به ارزش منصفانه اندازهگیری شود، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری در پایان دوره گزارشگری، برابر با مبلغ دفتری آن دارایی خواهد بود.
ﭖ.اعطای تضمینهای مالی. در این مورد، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری، بیشترین مبلغی است که اگر تضمین به اجرا گذاشته شود، ممکن است واحد تجاری مجبور به پرداخت آن شود. مبلغ مزبور ممکن است به میزان قابل ملاحظهای بیش از مبلغ شناساییشده به عنوان بدهی باشد.
ﺕ.اعطای تعهدات وام که در طول مدت وام غیرقابل فسخ است یا تنها در واکنش به تغییر نامطلوب بااهمیت، قابل فسخ میشود. اگر ناشر نتواند تعهدات وام را به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر تسویه کند، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری برابر با مبلغ کامل تعهد است، زیرا تعهدات وام استفادهنشده که ممکن است در آینده مورد استفاده قرار گیرد، مشخص نیست. این مبلغ ممکن است به میزان قابل ملاحظهای بیش از مبلغ شناساییشده به عنوان بدهی باشد.
افشاهای کمی ریسک نقدینگی (بندهای ٢٤(الف) و ٢٩(الف))
ب٦. طبق بند ٢٤(الف)، واحد تجاری خلاصه داده هایکم ی درباره آسیب پذیری از ریسک نقـدینگی را بر مبنای اطلاعات درونسازمانی ارائهشده به مدیران اصلی افشا می کند. واحـد تجـاری بایـد نحوه تعیین این داده ها را توضیح دهد. در صورتی که جریانهای نقدی خروجی (یا دارایی مـالی دیگر) منظورشده در آن دادهها:
الف. بسیار زودتر از انعکاس در آن دادهها، واقع شده باشد، یا
ﺏ.مربوط به مبالغی بسیار متفاوت از مبالغ ارائهشده در آن دادهها باشد (برای مثال در مورد ابزار مشتقهای که در دادههای مربوط به تسویه به صورت خالص منظور شده است اما طرف مقابل، اختیار دارد تسویه ناخالص آن ابزار را الزامی نماید)، واحد تجاری باید این موضوع را بیان کند و اطلاعاتکم ی را ارائه نماید که ارزیابی میزان ایـن ریسک را برای استفاده کنندگان صورتهای مالی فراهم کند، مگر اینکه ایـن اطلاعـات در تجزیـه سررسید قراردادی طبق بند ٢٩(الف)، مد نظر قرار گرفته باشد.
ب٧. هنگام تجزیه سررسید طبق بند ٢٩(الف)، واحد تجاری برای تعیین تعداد بازه های زمانی مناسب، از قضاوت خود استفاده میکند. برای مثال، ممکن است از نظر واحد تجاری بازه های زمانی زیر مناسب باشد:
الف. کمتر از یک ماه؛ ب. بین یک ماه تا سه ماه؛
پ. بین سه ماه تا یک سال؛ و
ت. بین یک سال تا پنج سال.
ب٨. بند ٢٩(الف) واحد تجاری را ملزم می کند تجزیه سررسید بـدهیهای مـالی را کـه نشـان دهنـده سررسیدهای قراردادی باقیمانده برای برخی بدهیهای مالی است، افشا کند. در این افشا:
الف. هنگامی که طرف مقابل، حق تعیین زمان پرداخت را داشته باشد، بدهی به نزدیکترین دورهای تخصیص مییابد که واحد تجاری ممکن است ملزم به پرداخت شود. برای مثال، بدهیهای مالی که واحد تجاری ممکن است با درخواست طرف مقابل ملزم به پرداخت آنها شود(مانند سپردههای دیداری)، در اولین بازه زمانی قرار میگیرند.
ﺏ.هرگاه واحد تجاری متعهد به پرداخت مبالغ به صورت مرحلهای باشد، مبلغ هر مرحله به اولین دورهای تخصیص مییابد که ممکن است واحد تجاری در آن دوره ملزم به پرداخت شود. برای مثال، تعهدات وام استفادهنشده، در بازه زمانی دربردارنده اولین تاریخی که ممکن است در آن تاریخ استفاده شود، قرار میگیرد.
ﭖ.برای قراردادهای تضمین مالی صادرشده، حداکثر مبلغ تضمین به اولین دورهای تخصیص مییابد که ممکن است در آن دوره تضمین به اجرا گذاشته شود.
ب٩. مبالغ قراردادی قابل افشا در تجزیه سررسید، که طبق بند ٢٩(الف) الزامی شده است، جریانهـای نقدی قراردادی تنزیلنشده است، برای مثال:
الف. تعهدات ناخالص اجاره تأمین مالی (قبل از کسر هزینههای تأمین مالی)؛ ب. قیمتهای تعیینشده در موافقتنامههای آتی برای خرید نقدی داراییهای مالی؛
ﭖ.مبالغ خالص برای ”پرداخت شناور/دریافت ثابت“ سواپهای نرخ سود که جریانهای نقدی خالص آنها مبادله میشود؛
ﺕ.مبالغ قراردادی قابل مبادله در یک ابزار مالی مشتقه (برای مثال سواپ واحد پول) که با جریانهای نقدی ناخالص مبادله میشود؛ و
ث. تعهدات ناخالص وام.
این جریانهای نقدی تنزیلنشده با مبالغی که در صورت وضعیت مالی ارائه مـی شـوند، تفـاوت دارند، زیرا مبالغ درج شده در آن صورت وضعیت مالی، بر مبنای جریانهـای نقـدی تنزیـل شـده است. زمانی که مبلغ قابل پرداخت ثابت نباشد، مبلغ قابل افشا، بر حسب شرایط موجود در پایان دوره گزارشگری تعیین میشود. برای مثال، زمانی که مبلغ قابل پرداخت با تغییرات یک شاخص تغییر میکند، مبلغ قابل افشا ممکن است مبتنی بر سطح آن شاخص در پایان دوره باشد.
ب١٠. بند ٢٩(ب) واحد تجاری را ملزم میکند نحوه مدیریت ریسک نقدینگی مربوط به اقلام قابل افشا در افشاهایکم ی الزامی طبق بند ٢٩(الف) را توضیح دهد. در صـورتی کـه اطلاعـات تجزیـه سررسید داراییهای مالی نگهداری شده برای مدیریت ریسک نقدینگی (برای مثال، داراییهای مالی که به آسانی قابل فروش است یا انتظار میرود جریانهای نقدی ورودی بـرای تـأمین جریانهـای نقدی خروجی مربوط به بدهیهای مالی ایجاد کند )، به استفادهکنندگان صورتهای مالی در ارزیابی ماهیت و میزان ریسک نقدینگی کمک کند، واحد تجاری باید این اطلاعات را افشا نماید.
ب١١. سایر عواملی که واحد تجاری ممکن است در خصوص افشا های الزامی طبق بند ٢٩ (ب) مـدنظر قرار دهد شامل موارد زیر است، اما محدود به این موارد نمیشود. آیا واحد تجاری:
الف. برای تأمین نیازهای نقدینگی میتواند به تسهیلات اعتباری تعهدشده (مانند تسهیلات اسناد تجاری ) یا سایر خطوط اعتباری (مانند تسهیلات اعتباری با مقاصد خاص) دسترسی داشته باشد؛
ب. برای تأمین نیازهای نقدینگی، سپردههایی را نزد بانکهای مرکزی نگهداری میکند؛ پ. منابع نقدینگی بسیار متنوعی دارد؛ ت. تمرکز زیاد ریسک نقدینگی در داراییها یا منابع نقدینگی خود دارد؛
ث. برای مدیریت ریسک نقدینگی، فرایندهای کنترل داخلی و طرحهای اضطراری دارد؛
ﺝ.ابزارهایی دارد که دربردارنده شرایط بازپرداخت سریع باشد (برای مثال در زمان کاهش رتبه اعتباری واحد تجاری)؛
چ.ابزارهایی دارد که بتواند انتقال وثیقه را الزامی کند (برای مثال، تقاضای سپرده بابت ابزارهای مشتقه)؛
ﺡ.ابزارهایی دارد که به آن واحد اجازه دهد بین تسویه بدهیهای مالی از طریق تحویل نقد (یا دارایی مالی دیگر) یا از طریق تحویل سهام خود، انتخاب کند؛
خ.ابزارهایی دارد که مشمول توافقهای خالصسازی جامع شود.
ریسک بازار- تحلیل حساسیت (بندهای ٣٠ و ٣١)
ب١٢. بند ٣٠(الف)، تحلیل حساسیت را برای هر یک از انواع ریسکهای بـازار کـه واحـد تجـاری در معرض آن قرار دارد، الزامی می کند. واحد تجاری درباره چگونگی تجمیع اطلاعات بـرای ارائـه تصویر کلی، اطلاعات برخوردار از ویژگیهای متفاوت درباره آسیب پذیری از ریسکهای ناشی از محیطهای اقتصادی بسیار متفاوت را ترکیب نمیکند. برای مثال:
الف. واحد تجاری که ابزارهای مالی را معامله میکند، ممکن است این اطلاعات را برای ابزارهای مالی نگهداریشده برای مبادله و ابزارهای مالی که برای مبادله نگهداری نشدهاند، بطور جداگانه افشا نماید.
ﺏواحد تجاری، آسیبپذیری از ریسکهای بازار ناشی از حوزههای با تورم حاد را با آسیبپذیری خود از همان ریسکهای بازار در حوزههای با تورم بسیار اندک، تجمیع نمیکند.
اگر واحد تجاری تنها در معرض یک نوع ریسک بـازار در یـک محـیط اقتصـادی قـرار گیـرد، اطلاعات را به صورت تفکیکشده نشان نمیدهد.
ب١٣. بند ٣٠ (الف)، تحلیل حساسیت را برای نشان دادن تأثیر تغییرات محتمل و معقول متغیـر ریسـک مربوط (مانند نرخهای سود رایج در بازار، نرخهای ارز، قیمت ابزارهای مالکانه یا قیمت کالاهـا) بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه الزامی میکند. به همین منظور:
الف. واحدهای تجاری ملزم به تعیین سود یا زیان دوره با فرض متفاوت بودن متغیرهای ریسک مربوط، نیستند. در مقابل، واحدهای تجاری با این فرض که تغییر محتمل و معقول در متغیر ریسک مربوط در پایان دوره گزارشگری اتفاق افتاده و بر میزان آسیب پذیری از ریسک موجود در آن تاریخ اثر گذاشته است، اثر آن را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه در پایان دوره گزارشگری افشا میکنند. برای مثال، اگر واحد تجاری در پایان سال بدهی با نرخ شناور داشته باشد، اثر آن بر سود یا زیان (یعنی هزینه مالی) سال جاری را با این فرض که نرخهای سود با مبالغ محتمل و معقول تغییر میکند، افشا مینماید.
ﺏ.واحدهای تجاری ملزم نیستند که اثر هر تغییر در متغیر ریسک مربوط، که در دامنه تغییرات محتمل و معقول است، را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه افشا کنند. افشای آثار تغییرات در محدوده دامنه محتمل و معقول، کافی است.
ب١٤. برای تعیین اینکه کدام تغییرات، تغییر محتمل و معقول در متغیر ریسک مربوط تلقـی مـی شـود، واحد تجاری باید موارد زیر را در نظر بگیرد:
الف. محیطهای اقتصادی که در آن فعالیت میکند. تغییر محتمل و معقول، نباید شامل وضعیتهای بعید یا ”بدترین مورد“ یا ” آزمونهای تنش“ باشد. افزون بر این، اگر نرخ تغییر در متغیر ریسک مربوط، ثابت باشد، ضرورتی ندارد واحد تجاری در تغییر محتمل و معقول متغیر ریسک انتخابی، تغییر ایجاد کند. برای مثال، فرض کنید که نرخ سود ٥ درصد است و واحد تجاری نوسان محتمل و معقول نرخ سود را ٥/٠± واحد مبنا تعیین کرده است. در صورت تغییر نرخ سود به ٥/٤ درصد یا ٥/٥ درصد، واحد تجاری اثر این تغییر را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه افشا میکند. در دوره بعد، نرخهای سود به ٥/٥ درصد افزایش مییابد. واحد تجاری همچنان بر این باور است که نوسان نرخ سود ٥/٠± واحد مبنا است (یعنی نرخ تغییر در نرخ سود ثابت است). واحد تجاری در صورت تغییر نرخ سود به ٥ درصد یا ٦ درصد، اثر این تغییر را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه افشا میکند. واحد تجاری ملزم نیست که در ارزیابی خود از نوسان محتمل و معقول ٥/٠± درصدی در نرخهای سود، تجدیدنظر به عمل آورد، مگر اینکه شواهدی وجود داشته باشد که نشان دهد نرخ سود به میزان قابل ملاحظهای نوسانپذیرتر شده است.
ﺏ.چارچوب زمانی که ارزیابی در آن انجام میشود. تحلیل حساسیت باید آثار تغییراتی که در آن دوره محتمل و معقول به نظر میرسد را تا زمانی که واحد تجاری این تغییرات را در آینده افشا میکند، کهمعمولاً دوره گزارشگری سالانه بعدی است، نشان دهد.
ب١٥. طبق بند ٣١، در صورتی که واحد تجاری از تحلیل حساسیت بـرای مـدیریت آسـیبپـذیری از ریسکهای مالی استفاده کند، مجاز است از نوعی تحلیل حساسیت، مانند روش ارزش در معرض ریسک، که وابستگی متقابل بین متغیرهای ریسک را انعکاس میدهد، استفاده کند. این کار حتـی در صورتی که روش مزبور تنها احتمال زیان را اندازه گیری نماید و احتمال سود را اندازه گیـری نکند، کاربرد دارد. این واحد تجاری ممکن است به منظور انطباق با بنـد ٣١ (الـف)، نـوع مـدل ارزش در معرض ریسک مورد استفاده (برای مثال، اینکه مدل مورد استفاده، وابسته به شبیه سازی مونت کارلو است یا خیر)، تشریح نحوه کاربرد مدل و مفروضات اصلی آن (مانند دوره نگهداری و سطح اطمینان) را افشا کند. همچنین، واحدهای تجاری مـیتواننـد دوره تـاریخی مشـاهده و وزنهای اختصاص دادهشده به مشاهدات آن دوره، تشریح نحوه برخورد با گزینه های انتخـابی در محاسبات و نوع نوسانها و همبستگیهای مورد استفاده (یا به عنوان راهکار جایگزین، شبیه سـازی توزیع احتمال مونتکارلو) را افشا کنند.
ب١٦. واحد تجاری باید تحلیل حساسیت را برای کل فعالیتهای تجاری خود ارائه نمایـد، امـا ممکـن است انواع متفاوتی از تحلیل حساسیت را برای طبقات مختلف ابزارهای مالی ارائه کند.
ریسک نرخ سود
ب١٧. ریسک نرخ سود، ناشی از ابزارهای مالی دارای نرخ سـود اسـت کـه در صـورت وضـعیت مـالی شناسایی شده اند (مانند وامها و دریافتنی ها و ابزارهای بدهی منتشرشده) و نیـز ناشـی از برخـی ابزارهای مالی است که در صورت وضعیت مالی شناسایی نشدهاند (مانند برخی تعهدات وام).
ریسک واحد پول
ب١٨. ریسک واحد پول (یا ریسک مبادله ارز) ناشی از ابزارهای مالی است که برحسب ارز، یعنـی واحـد پولی غیر از واحد پول عملیاتی بیان میشوند. این استاندارد، ریسک واحد پول ابزارهـای مـالی غیرپولی یا ابزارهای مالی که برحسب واحد پول عملیاتی بیان میشوند را شامل نمیشود.
ب١٩. برای هر واحد پولی که واحد تجاری به میـزان قابـل ملاحظـه ای در معـرض ریسـک آن قـرار میگیرد، تحلیل حساسیت افشا میشود.
ریسک سایر قیمتها
ب٢٠. ریسک سایر قیمتها به علت تغییر در مواردی مانند قیمت کالاهـا یـا قیمـت ابزارهـای مالکانـه، در ارتباط با ابزارهای مالی ایجاد میشود . واحد تجاری به منظور انطباق با بند ٣٠، ممکن است اثـر کاهش در شاخص بازار سهام، قیمت کالا یا متغیر دیگر ریسک را افشا کنـد. بـرای مثـال، اگـر واحد تجاری بابت ارزش باقیمانده داراییها، تضمینهایی ارائه نماید که خود، ابزار مـالی باشـند، هرگونه افزایش یا کاهش در ارزش داراییهای تضمینشده افشا میشود.
ب٢١. دو نمونه از ابزارهای مالی که منجر به ریسک قیمت ابزارهای مالکانه میشود، عبارتند از (الـف) در اختیار داشتن ابزارهای مالکانه واحد تجاری دیگر و (ب) سرمایهگذاری در صندوقی که اقدام به نگهداری سرمایه گذاری در ابزارهای مالکانه میکند. مثالهای دیگـر شـامل پیمانهـای آتـی و اختیارهای خرید یا فروش تعداد مشخصی از یک نوع ابزار مالکانه و سواپهای وابسته بـه قیمـت حقوق مالکانه است. ارزش منصفانه چنین ابزارهای مالی، تحت تأثیر تغییـرات در قیمـت بـازار ابزارهای مالکانه پایه است.
ب٢٢. طبق بند ٣٠(الف)، حساسیت سود یا زیان دوره، جدا از حساسیت حقوق مالکانه افشا میشود.
ب٢٣. ابزارهای مالی که واحد تجاری آنها را به عنوان ابزارهای مالکانه طبقـهبنـدی مـیکنـد، تجدیـد اندازه گیری نمی شوند. سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه، هیچ یک تحت تأثیر ریسک قیمـت آن ابزارها قرار نمیگیرد. بر این اساس، نیازی به انجام تحلیل حساسیت نمیباشد.
قطع شناخت (بندهای ٣٥ تا ٤٠)
مشارکت مستمر (بند ٣٥)
ب٢٤. برای مقاصد الزامات افشای مندرج در بند های ٣٧ تا ٤٠، ارزیابی مشـارکت مسـتمر در دارایـی مالی انتقال یافته، در سطح واحد گزارشگر صورت می گیرد. برای مثال، اگر واحد تجاری فرعـی، دارایی مالی را که واحد تجاری اصلی مشارکت مستمر در آن دارد، به شخص ثالـث غیروابسـته انتقال دهد، واحد تجاری فرعی، مشارکت مسـتمر واحـد تجـاری اصـلی را در ارزیـابی اینکـه مشارکت مستمر در دارایی انتقالیافته دارد یا خیر، در صورتهای مالی جداگانه یا منفرد خود مـد نظر قرار نمیدهد (یعنی زمانی که واحد تجاری فرعی واحد گزارشگر باشد). با وجود این، واحد تجاری اصلی، مشارکت مستمر خود (یا مشارکت مستمر عضو دیگری از گروه) در دارایی مـالی انتقالیافته توسط واحد تجاری فرعی را، برای تعیین اینکه در دارایی انتقالیافته، مشارکت مستمر دارد یا خیر، در صورتهای مالی تلفیقی مد نظر قرار میدهد (یعنی زمانی کـه واحـد گزارشـگر، گروه است).
ب٢٥. در صورتی که، به عنوان بخشی از انتقال، واحد تجاری هیچ گونه حقوق یـا تعهـدات قـراردادی مرتبط با دارایی مالی انتقال یافته را حفظ نکند و هیچ گونه حقوق یا تعهدات قراردادی جدیدی در ارتباط با دارایی مالی انتقالیافته به دست نیاورد، واحد تجاری مشارکت مستمر در دارایی مـالی انتقال یافته ندارد. در صورتی که واحد تجاری هیچ گونه منافعی در عملکـرد آتـی دارایـی مـالی انتقالیافته نداشته باشد و تحت هیچ شرایطی، در آینده مسئولیتی بـرای پرداخـت در ارتبـاط بـا دارایی مالی انتقالیافته نداشته باشد، واحد تجاری مشارکت مستمر در دارایی مـالی انتقـالیافتـه ندارد. اصطلاح ”پرداخت“ در این متن، شامل جریانهای نقدی دارایی مالی انتقالیافته کـه واحـد تجاری وصول میکند و ملزم است آن را به انتقالگیرنده پرداخت نماید، نمیباشد.
ب٢٦. هنگامی که واحد تجاری یک دارایی مالی را انتقال میدهد، ممکن است حق ارائه خدمت بـه آن دارایی مالی را در ازای دریافت کارمزدی که برای مثال در یک قرارداد خدماتی درج مـیشـود، حفظ کند. واحد تجاری، برای مقاصد الزامات افشا قرارداد خدماتی را طبق رهنمـود منـدرج در بندهای ٣٥ و ب٢٥ ارزیابی می کند تا تعیین نماید که در نتیجه این قـرارداد خـدماتی مشـارکت مستمر در دارایی مالی انتقال یافته دارد یا خیر. برای مثال، در صورتی که کارمزد ارائـه خـدمت، وابسته به مبلغ یا زمانبندی جریانهای نقدی وصولشده از دارایی مالی انتقالیافته باشد، ارائهدهنده خدمت برای مقاصد الزامات افشا، همچنان مشارکت مستمر در دارایـی مـالی انتقـال یافتـه دارد. همچنین، در صورتی که به دلیل عدم ایفای تعهد دارایی مالی انتقالیافتـه، کـارمزد ثابـت بطـور کامل پرداخت نشود، ارائه دهنده خدمت، برای مقاصد الزامات افشا از مشارکت مستمر برخوردار است. در این مثالها، ارائه دهنده خدمت در عملکرد آتی دارایی مالی انتقال یافته، منافعی دارد. این ارزیابی، مستقل از این است که آیا انتظار می رود کارمزدی که قرار است دریافت شود، به میزان کافی خدمات را جبران کند یا خیر.
ب٢٧. مشارکت مستمر در دارایی مالی انتقالیافته، ممکن است از شرایط قرار دادی مندرج در توافـق انتقـال یا توافق جداگانه با انتقالگیرنده یا شخص ثالثی که در ارتباط با انتقال ورود کرده است، ناشی شود.
داراییهای مالی انتقال یافتهای که بطور کامل قطع شناخت نشده اند (بند ٣٦)
ب٢٨. طبق بند ٣٦، در صورتی که تمام یا بخشی از داراییهای مالی انتقـال یافتـه، واجـد شـرایط قطـع شناخت نشوند، برخی موارد افشا الزامی می شود. این افشا، صرف نظـر از زمـان انتقـال، در هـر تاریخ گزارشگری که واحد تجاری همچنان به شناخت داراییهای مالی انتقال یافته ادامه میدهـد، الزامی است.
انواع مشارکت مستمر (بندهاي ٣٧ تا ٤٠)
ب٢٩. طبق بند های ٣٧ تا ٤٠، افشاهای کم ی و کیفی برای هر نوع مشارکت مستمر در داراییهـای مـالی قطع شناختشده، الزامی است. واحد تجاری باید مشارکت مستمر خود را در انواع مشـارکتهایی تجمیع کند که بیانگر آسیب پذیری واحد تجاری از ریسکها باشد. برای مثال، واحد تجاری ممکن است مشارکت مستمر خود را بر اساس نوع ابزار مالی (مانند تضمینها یا اختیارهای خرید) یا بـر اساس نوع انتقال (مانند فروش دریافتنیها، به وثیقهگذاشتن اوراق بهـادار یـا قـرض دادن اوراق بهادار) تجمیع کند.
تجزیه و تحلیل سررسـید جریانهـای نقـدی خروجـی تنزیـلنشـده بـرای بازخریـد داراییهـای انتقال یافته (بند ٣٧(ث))
ب٣٠. طبق بند ٣٧(ث)، واحد تجاری باید تجزیه و تحلیل سررسید جریانهای نقدی خروجی تنزیلنشده به منظور بازخرید داراییهای مالی قطع شناختشده یا سایر مبالغ قابل پرداخت به انتقالگیرنده در ارتباط با داراییهای مالی انتقال یافته را افشا کند و سررسید های قـرار دادی باقیمانـده مربـوط بـه مشارکت مستمر واحد تجاری را نشان دهد. این تجزیه و تحلیل،بین جریانهای نقدی کـه الزامـاً باید پرداخت شود (مانند پیمانهای آتی)، جریانهای نقدی که ممکن است واحد تجاری ملـزم بـه پرداخت شود (مانند اختیارهای فروش صادر شده) و جریانهای نقدی که واحـد تجـاری ممکـن است پرداخت آنها را انتخاب نماید (مانند اختیارهای خرید خریداریشده)، تمایز قائل میشود.
ب٣١. واحد تجاری برای تعیین تعداد بازه های زمانی مناسب به منظور تجزیه سررسید طبق بند ٣٧(ث)، باید از قضاوت خود استفاده کند. برای مثال، ممکن است واحد تجاری بازه های زمـانی زیـر را مناسب تشخیص دهد:
الف. کمتر از یک ماه؛
ب. بین یک ماه تا سه ماه؛
ﭖ.بین سه ماه تا شش ماه؛
ت. بین شش ماه تا یک سال؛
ث. بین یک سال تا سه سال؛
ﺝ.بین سه سال تا پنج سال؛
چ.بیش از پنج سال.
ب٣٢. در صورتی که دامنه ای از سررسیدهای محتمل وجود داشته باشد، جریانهـای نقـدی بـر مبنـای نزدیکترین تاریخی در نظر گرفته میشود که واحد تجاری ملزم یا مجاز به پرداخت است.
اطلاعات کیفی (بند ٣٧(ج))
ب٣٣. اطلاعات کیفی الزامی طبق بند ٣٧(ج)، شرحی از داراییهای مالی قطع شناختشـده و ماهیـت و هدف مشارکت مستمر حفظشده پس از انتقال داراییها را شامل می شود. این اطلاعـات، تشـریح ریسکهایی از جمله موارد زیر است که واحد تجاری در معرض آن قرار میگیرد:
الف. تشریح نحوه مدیریت ریسک مرتبط با مشارکت مستمر در داراییهای مالی قطع شناختشده.
ﺏ.اینکه واحد تجاری ملزم به تحمل زیانها قبل از طرفهای مقابل است یا خیر، و رتبهبندی و مبلغ زیانهای تحملشده توسط طرفهایی که منافع آنها در رتبه پایینتری نسبت به منافع واحد تجاری در دارایی قرار میگیرد (یعنی مشارکت مستمر آن در دارایی).
ﭖ.تشریح هرگونه عامل مرتبط با تعهد به ارائه پشتیبانی مالی یا تعهد به بازخرید دارایی مالی انتقالیافته.
سود یا زیان قطع شناخت (بند ٣٩(الف))
ب٣٤. طبق بند ٣٩(الف)، واحد تجاری باید سود یا زیان قطع شناخت داراییهای مالی که واحد تجاری در آنها مشارکت مستمر دارد را افشا کند. در صورتی که سود یا زیان قطع شـناخت، بـه دلیـل تفاوت بین ارزش منصفانه اجزای دارایی شناساییشده در گذشته (یعنی منـافع در دارایـی قطـع شناختشده و منافع حفظشده توسط واحد تجاری) و ارزش منصفانه کل دارایی شناسـاییشـده در گذشته ایجاد شود، واحد تجاری باید این موضوع را افشا کنـد. در چنـین شـرایطی، واحـد تجاری همچنین باید افشا کند که آیا اندازه گیری ارزش منصفانه، شامل دادههای ورودی بااهمیت مبتنی بر دادههای غیرقابل مشاهده در بازار میباشد یا خیر.
اطلاعات تکمیلی (بند ٤٠)
ب٣٥. افشاهای الزامی طبق بند های ٣٦ تا ٣٩، ممکن است برای دستیابی به اهداف افشای مندرج در بند ٣٤ کافی نباشد. در اینگونه موارد، واحد تجاری باید هرگونه اطلاعات اضافی که برای دسـتیابی به اهداف افشا ضروری میباشد را افشا کند. واحد تجاری باید با توجه به شرایط خـود تصـمیم بگیرد که چه میزان اطلاعات اضافی برای تأمین نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان لازم است و تا چه میزان باید بر ابعاد مختلف اطلاعات اضافی تأکید کند. ایجاد تـوازن بـین صـورتهای مـالی حاوی جزئیات بسیار زیاد که ممکن است به استفاده کنندگان صورتهای مالی کمک نکند و پنهان کردن اطلاعات در نتیجه تجمیع بیش از اندازه آن، ضروری است.
تهاتر داراییهای مالی و بدهیهای مالی (بندهاي ٧ تا ١٢)
دامنه کاربرد (بند ٧)
ب٣٦. موارد افشای مندرج در بند های ٨ تا ١١، برای تمام ابزار های مالی شناساییشده که طبق بنـد ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ تهاتر می شوند، الزامی است. افزون بر این، در صورتی کـه ابـزار هـای مالی، مشمول توافق خالص سازی جامع قابل اعمال یا توافق مشابهی باشند که ابزارها و معاملات مالی مشابه را دربرمی گیرد، صرف نظر از اینکه ابزار های مالی طبق بند ٤٤ اسـتاندارد حسـابداری ٣٦ تهاتر شوند یا خیر، آن ابزار های مالی در دامنه الزامات افشای مندرج در بندهای ٨ تا ١١ قرار میگیرند.
ب٣٧. توافقهای مشابه که در بندهای ٧ و ب٣٦ به آنها اشاره شده است، شامل موافقتنامههای پایاپـای مشتقه، موافقت نامه های بازخرید جامع جهانی، موافقت نامه های جامع قرض دادن اوراق بهادار در سطح جهانی و هر گونه حقوق نسبت به وثیقه مالی است. ابزار ها و معاملات مالی مشابه کـه در بند ب٣٦ به آنها اشاره شـد شـامل ابزارهـای مشـتقه، موافقـتنامـههـای فـروش و بازخریـد، موافقت نامه های فروش و بازخرید معکوس، قرض گرفتن اوراق بهادار، و موافقتنامههای قـرض دادن اوراق بهادار است. نمونه هایی از ابزار های مالی که در دامنه کاربرد بند ٧ قرار نمـی گیـرد، شامل وامها و سپرده های مشتریان در یک مؤسسه (مگر اینکه در صورت وضـعیت مـالی تهـاتر شوند)، و ابزارهای مالی که تنها، موضوع موافقتنامه وثیقه هستند، میباشد.
افشای اطلاعات کیفی برای داراییهای مالی شناسایی شده و بدهیهای مالی شناسایی شده در دامنـه کـاربرد بنـد٧ (بند ٩)
ب٣٨. ابزار های مالی که طبق بند ٩ افشا میشوند، ممکن است مشمول الزامات انـدازه گیـری متفـاوتی باشند (برای مثال، مبلغ پرداختنی مربوط به یک موافقت نامـه بازخریـد ممکـن اسـت بـه بهـای مستهلک شده اندازه گیری شود، در حالی که ابزار مشتقه به ارزش منصفانه اندازهگیری میشـود). واحد تجاری باید ابزار ها را به مبلـغ شناسـاییشـده افشـا کنـد و هرگونـه تفـاوت حاصـل از اندازهگیری را در افشاهای مربوط توضیح دهد.
افشای مبالغ ناخالص داراییهای مالی شناساییشده و بدهیهاي مالی شناساییشـده در دامنـه کـاربرد بنـد ٧ (بنـد ٩(الف))
ب٣٩. مبالغ مورد درخواست بند ٩ (الف)، در ارتباط با ابزارهای مالی شناساییشدهای است که طبق بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ تهاتر می شوند. همچنین، این مبـالغ، مربـوط بـه ابـزار هـای مـالی شناساییشده ای است که، صرف نظر از احراز معیارهای تهاتر، مشمول توافق خالص سازی جـامع قابل اعمال یا توافقهای مشابه می باشند. با وجود این، افشاهای الزامی طبق بند ٩(الف) بـا مبـالغ شناساییشده در نتیجه موافقت نامه های وثیقه که معیارهای تهـاتر منـدرج در بنـد ٤٤ اسـتاندارد حسابداری ٣٦ را احراز نمیکنند، ارتباطی ندارد. در مقابل، این مبالغ باید طبق بنـد ٩(ت) افشـا شود.
افشای مبالغی که طبق معیارهای مندرج در بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦، تهاتر میشوند (بند ٩(ب))
ب٤٠. طبق بند ٩ (ب)، واحد های تجاری هنگام تعیین مبالغ خالص قابل ارائه در صورت وضعیت مالی، باید مبالغ تهاتر شده طبق بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ را افشا کننـد. مبـالغ داراییهـای مـالی شناساییشده و بدهیهای مالی شناساییشده که طبق توافق یکسانی مشمول تهاتر هستند، هم جزء موارد افشای دارایی مالی و هم جزء موارد افشای بدهی مالی، افشا خواهند شد. با وجـود ایـن، مبالغ افشاشده (برای مثال، در یک جدول) محدود به مبالغی است که مشمول تهـاتر مـی شـو ند. برای مثال، واحد تجاری ممکن است دارایی مشتقه شناساییشده و بدهی مشتقه شناساییشـدهای داشته باشد که معیارهای تهاتر مندرج در بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ را احراز میکننـد. در صورتی که مبلغ ناخالص دارایی مشتقه بزرگتر از مبلغ ناخالص بدهی مشتقه باشد، جدول افشای دارایی مالی، شامل مبلغ کل دارایی مشتقه (طبق بند ٩ (الف)) و مبلغ کل بدهی مشتقه (طبق بنـد ٩(ب)) خواهد بود. با وجود این، در حالی که جدول افشای بدهی مالی دربرگیرنـده مبلـغ کـل بدهی مشتقه خواهد بود (طبق بند ٩(الف)، تنها مبلغی از دارایی مشتقه در این جدول نشـان داده خواهد شد (طبق بند ٩(ب)) که با مبلغ بدهی مشتقه برابر باشد.
افشای مبالغ خالص قابل ارائه در صورت وضعیت مالی (بند ٩(پ))
ب٤١. در صورتی که واحد تجاری ابزار هایی داشته باشد که در دامنه کاربرد این موارد افشـا (الزامـی طبق بند ٧) قرار گیرند، اما معیارهای تهاتر مندرج در بند ٤٤ استاندارد حسـابداری ٣٦ را احـراز نکنند، مبالغی که طبق بند ٩(پ ) باید توسط واحد تجاری افشا شود با مبالغی که واحد تجـاری طبق بند ٩(الف) ملزم به افشای آن است، برابر میباشد.
ب٤٢. مبالغی که طبق بند ٩(پ) افشای آنها الزامی است، باید با مبالغ اقلام اصلی ارائه شده در صورت وضعیت مالی تطبیق داده شود. برای مثال، در صورتی که واحد تجاری تشخیص دهد تجمیع یـا عدم تجمیع مبالغ اقلام اصلی یک صورت مالی، اطلاعات مربوط تری فراهم می کند، بایـد مبـالغ تجمیعی یا تجمیعنشده قابل افشا در بند ٩(پ) را با مبالغ اقـلام اصـلی ارائـهشـده در صـورت وضعیت مالی، تطبیق دهد.
افشای مبالغ مشمول توافق خالصسازی جامع قابل اعمال یا توافق مشابه، که به طریقی دیگر در بند ٩(ب) منظور نمیشوند (بند ٩(ت))
ب٤٣. طبق بند ٩(ت)، واحد های تجاری باید مبالغی را که مشمول توافق خـالصسـازی جـامع قابـل اعمال یا توافقی مشابه میباشند، اما به طریقی دیگر مشمول بند ٩(ب) نمیشوند، را افشـا کننـد. بند ٩(ت)(١)، به مبالغ مربوط به ابزارهای مالی شناساییشدهای اشاره میکند که تمام یا برخی از معیارهای تهاتر مندرج در بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ را احراز نمیکنند (برای مثال، حقـوق فعلی تهاتر که معیار تهاتر اشاره شده در بند ٤٤(ب) استاندارد حسابداری ٣٦ را احراز نمیکند، یا حقوق مشروط تهاتر که تنها در صورت نکول، یا تنها در صورت عـدم توانـایی در بازپرداخـت بدهیها یا ورشکستگی هر یک از طرفین، قابل اجرا و قابل اعمال است).
ب٤٤. بند ٩(ت)(٢)، به مبالغی اشاره می کند که مربوط به وثیقه مالی، شامل وثیقه نقدی دریافتشده و به رهن گذاشته شده، است. واحد تجاری باید ارزش منصفانه ابزار های مالی که به عنوان وثیقه به رهن گذاشته شده اند یا دریافت شدهاند را افشا کند. مبالغ قابل افشا طبق بند ٩ (ت)(٢)، بایـد بـا وثیقه واقعی دریافتشده یا به رهن گذاشته شده، و نه با پرداختنیها یا دریافتنیهای شناساییشده برای برگشت یا دریافت این وثیقه، در ارتباط باشد.
محدودیتهای مربوط به مبالغ افشا شده در بند ٩(ت) (بند ١٠)
ب٤٥. هنگام افشای مبالغ طبق بند ٩(ت )، واحد تجاری باید آثار وثیقه گذاشتن بیش از حد نیاز توسـط ابزار مالی را در نظر بگیرد. برای این منظور، واحد تجاری باید در ابتدا مبلغ قابل افشا طبـق بنـد ٩(ت)(١) را از مبلغ قابل افشا طبق بند ٩(پ) کسر نماید. سپس، واحد تجاری باید مبلـغ قابـل افشا طبق بند ٩ (ت)(٢) را به مبلغ باقیمانده در بند ٩(پ) برای ابزار های مـالی مربـوط محـدود سازد. با وجود این، در صورتی که حقوق نسبت به وثیقه، از طریق ابزار های مالی قابـل اعمـال باشد، چنین حقوقی میتواند در افشاهای ارائهشده طبق بند ١٠ منظور شود.
تشریح حقوق تهاتر مشمول توافقهاي خالصسازی جامع قابل اعمال و توافق های مشابه (بند ١١)
ب٤٦. واحد تجاری باید انواع حقوق تهاتر و توافقهای مشابه افشاشده طبق بند ٩(ت )، شـامل ماهیـت این حقوق، را توصیف کند. برای مثال، واحد تجاری باید حقوق مشروط خود را تشریح نمایـد. برای ابزار های مشمول حقوق تهاتر که مشروط به رویدادهای آتی نیسـتند امـا سـایر معیارهـای باقیمانده مندرج در بند ٤٤ استاندارد حسابداری ٣٦ را احراز نمیکنند، واحد تجاری بایـد دلیـل (دلایل ) عدم احراز آن معیارها را بیان کند. برای هـر وثیقـه مـالی دریافـتشـده یـا بـه رهـن گذاشته شده، واحد تجاری باید شرایط موافقت نامه وثیقه را توصیف کند (برای مثال، زمـانی کـه وثیقه محدود میشود).
افشا برحسب نوع ابزار مالی یا برحسب طرف مقابل
ب٤٧. افشاهایکم ی الزامی طبق بند ٩(الف) تا (ث )، ممکن است برحسب نوع ابزار مـالی یـا معاملـه گروه بندی شود (برای مثال، ابزارهای مشتقه، موافقت نامه های بازخرید و بازخریـد معکـوس یـا موافقتنامههای قرض گرفتن اوراق بهادار یا قرض دادن اوراق بهادار).
ب٤٨. به عنوان راهکار جایگزین، واحد تجاری میتواندافشاهای کم ی الزامی طبق بند ٩(الف) تا (پ) را برحسب نوع ابزار مالی، و افشاهای کم ی الزامی طبق بند ٩(پ) تـا (ث) را برحسـب طـرف مقابل گروه بندی کند. در صورتی که واحد تجاری اطلاعات الزامی را برحسب طرف مقابل ارائه کند، ملزم به مشخص نمودن طرف مقابل برحسب نام نیست. اما، طبقه بندی طرفهای مقابل (طرف الف، طرف ب، طرف پ، غیره ) برای حفظ قابلیت مقایسه در سالهای ارائهشده ، باید در سـالهای مختلف یکنواخت باشد. موارد افشای کیفی باید به گونه ای در نظر گرفته شود که بتوان اطلاعات بیشتری درباره انواع طرفهای مقابل ارائه داد. زمانی که افشای مبالغ مندرج در بند ٩(پ) تا (ث) بر حسب طرف مقابل ارائه میشود، مبالغی که به تنهایی نسبت به کل مبلغ طـرف مقابـل حـائز اهمیت است، باید جداگانه افشا شود و مبالغ باقیمانده طـرف مقابـل کـه بـه تنهـایی بااهمیـت نمیباشد، باید با یکدیگر به عنوان یک قلم اصلی افشا شوند.
سایر
ب٤٩. موارد افشای خاصی که طبق بند های ٩ تا ١١ الزامی است، حداقل الزامات هستند. برای دستیابی به هدف بند ٨، واحد تجاری با توجه به شرایط توافقهای خـالص سـازی جـامع قابـل اعمـال و توافقهای مربوط، شامل ماهیت حقوق تهاتر و آثار بالفعل یا بالقوه آنها بر وضـعیت مـالی واحـد تجاری، ممکن است نیاز به تکمیل آنها با افشاهای بیشتر (کیفی) داشته باشد.